«و در هر مجلسی سخن مناسب آن مجلس گوید، و در اثنای سخن به دست و چشم و ابرو اشارت نکند، مگر که حدیث اقتضای اشارتی لطیف کند، آنگاه آن را بر وجه ادا کند، و در راست و دروغ با اهل مجلس خلاف نکند، و لجاج نکند خاصه با مهتران یا با سفیهان… و لطف در محاوره نگاه دارد، و حرکات و اقوال و افعال هیچکس را محاکات نکند، و سخنهای موحش نگوید، و چون در پیش مهتری شود ابتدا به سخنی کند که به فال ستوده دارند».
گزارههایی که در بالا آمدهاند برگرفته از «اخلاق ناصری» از «خواجه نصیرالدین طوسی» است. خواجه نصیر برای مخاطب آشنا با فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی نیازی به معرفی ندارد. او از شهیرترین دانشمندان ایرانی است که با اثر ماندگار فارسی خود یعنی «اخلاق ناصری» نیز شناخته میشود.
بنا به اهمیت والای اثر، درباره «اخلاق ناصری» سخن فراوان است؛ چنانکه «جواد طباطبایی» در فصل هشتم از «زوال اندیشه سیاسی در ایران» درباره آن میگوید: «میتوان تدوین اخلاق ناصری را نقطه آغاز دورهای جدید در تاریخ حکمت عملی به شمار آورد و در تاریخ حکمت عملی دو دوره پیش و پس از تدوین اخلاق ناصری را از هم تمیز داد.»
اما آنچه ما در اینجا دنبال میکنیم ظرایف مباحث معرفتی حول این اثر دورانساز نیست، بلکه در این مجال، آنچه در سخنان بالا از «اخلاق ناصری» جلوه دارند تاکید خواجه نصیرالدین بر آداب حضور است. آداب حضور را شاید بتوان ذیل مفهومی گنجاند که از غرب آمده است و در مجالس رسمی نمود پررنگی دارد و به آن «پروتکل» میگویند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پروتکل را در تعریفی ساده و سرراست میتوان برابر با آداب و تشریفات در زبان فارسی دانست. بر اساس چنین برابرنهادی و بهویژه با توجه به نمونهای که در بالا از «اخلاق ناصری» آورده شد (و شبیه آن در آثار مشابه فارسی فراوان است) بهآسانی میتوان دریافت که آداب و تشریفات در فرهنگ ایرانی چه حضور پررنگی دارد، از باستان تاکنون!
البته تاکید ایرانیان بر لزوم حرمت گذاشتن به آداب، محصور در عالم نظر و کتب مربوط به حکمت و اخلاق در قرون میانه نیست، چنانکه اگر از لحاظ زمانی این سوتر بیاییم نیز حضور عملی این آداب را در زندگی ایرانیان - بر اساس گزارشهای موجود - خواهیم دید. بنا بر سفرنامههای خارجیهایی که به ایران سفر میکردند، رسوم معاشرت ایرانیان از چشمگیرترین وجوه زندگی ایرانی از دید شهروند اروپایی بود.
مقاله «اخلاق، عادات و رسوم ایرانیان از نگاه ماموران انگلیسی عصر ناصری» که در فصلنامه «پژوهشهای تاریخی» در دانشگاه اصفهان منتشر شده است، بررسی قابلتوجهی از نگاه ماموران اعزامی دربار بریتانیا به ایران گرد آورده است. نکته قابلتوجه در این بررسی تاریخی- که مربوط به دوره پادشاهی ناصرالدینشاه میشود - آن است که علیرغم آنکه انگلیسیها از بیان ویژگیهای «منفی» ایرانیان ابایی نداشتند، اما تقریبا همه آنان مهمترین ویژگی مثبت در میان ایرانیان را «مهمانیها و آداب مربوط به آن» میدانستند. این مسئله آن اندازه اهمیت داشت که ماموران انگلیسی برای انجام ماموریت خود به صورت مطلوب، تلاش میکردند این آداب را بیاموزند و آن را بهکار بگیرند.
بدیهی بود که هرچه رفاه در جامعه بیشتر گسترش مییافت، میزان توجه به آداب - که بخشی پراهمیت از مدنیت یک جامعه است - نیز تعمیق بیشتری مییافت. در دوره پادشاهی پهلوی بهواسطه شکلگیری زیرساختهای دولت مدرن و رقم خوردن یک رشد اقتصادی بینظیر در تاریخ ایران، یک طبقه متوسط مدرن نیز شکل گرفت و بر این اساس، آداب مدرن نیز در جامعه پا گرفت تا جاییکه در بعضی حوزهها به نقاطی بازگشتناپذیر رسید و حتی رخداد تجددستیز ۵۷ نیز نتوانست بسیاری از دستاوردهای آن را نابود کند.
اما این واقعیت موجب نشد که کارگزاران رژیم اسلامی حاکم بر ایران از تلاش خود برای برهمزدن آن مدنیت کوتاه بیایند. در باب بیاعتنایی توهینآمیز کارگزاران جمهوری اسلامی به بدیهیترین آداب دیپلماتیک، مثالهای فراوانی میتوان زد که در ادامه به دو نمونه اشاره خواهد شد:
«علیاکبر ناطق نوری» در فصل نهم از جلد دوم کتاب خاطرات خود که در سال ۱۳۹۲ در «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر شد، از سفر خود در سمت رئیس مجلس شورای اسلامی به چند کشور اروپایی و آسیایی میگوید. سفرهایی که در دهه ۷۰ خورشیدی و بیشتر با اصرار خود ناطق نوری انجام گرفت.
ناطق نوری بنا به روایت فخرفروشانه خود، آداب دیپلماتیک در گفتوگو با مقامات آن کشورها را در این دست سفرهای خارجی رعایت نمیکرد و به بیان خواجه نصیرالدین، «سخنهای موحش» میگفت و با «مهتران» از در «لجاج» برمیخاست.
چنانکه در صفحه ۱۹۱ از همین کتاب میخوانیم که رئیس مجلس اتریش در گفتوگو با ناطق نوری از لزوم پایبندی جمهوری اسلامی به حقوق بشر میگوید و به فتوای خمینی برای قتل سلمان رشدی اعتراض میکند، و ناطق نوری نیز در پاسخ به رئیس مجلس اتریش چنین میگوید: «من آدم صریحاللهجهای هستم. اصلا با زبان دیپلماسی صحبت نمیکنم و خارج از پروتکل حرف میزنم…آقای فیشر! من صریح به شما بگویم، اصلا ما قبول نداریم این حرفهای شما از روی اعتقادتان باشد. این حرفها سیاسی است. حقوق بشر و اینها کشک است!»
به گفته خود علیاکبر ناطق نوری در همین کتاب، او وقتی عبارت «کشک» را برای سخنان رئیس مجلس اتریش به کار میبرد، مترجم ایرانی وزارت خارجه که ۱۷ سال در اتریش زندگی کرده بود، جا میخورد!
بهعنوان نمونهای دیگر میتوان از وزارت خارجه جمهوری اسلامی مثال زد و این بار به خاطرات «احمد عزیزی» رجوع کرد. احمد عزیزی سالها در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی فعالیت کرد. او که ازجمله فعالان دانشجویی مخالف پادشاهی پهلوی بود، پس از بهمن ۵۷ در کمیته آزادسازی گروگانهای آمریکایی حضور داشت و همچنین در دوره نخستوزیری «محمدعلی رجایی» و «میرحسین موسوی» در سمت معاون و قائممقام وزارت خارجه بود.
بدیهی است که از نهادی چون وزارت امور خارجه انتظار میرود بیش از دیگر نهادها به آداب دیپلماتیک و تشریفات احترام بگذارد، اما عزیزی در کتاب خاطراتش اذعان میکند در آن دوره در وزارت خارجه تلاش میشد برخلاف این آداب عمل شود.
عزیزی در صفحه ۲۴۲ از کتاب «شِتای عمر» که «نشر نی» در سال ۱۳۹۵ منتشر کرده است به ادبگریزی وزارت خارجه رژیم برآمده از بهمن ۵۷ اذعان میکند. او حضور هیئتی رسمی از الجزایر در تهران برای مذاکرات بر سر آزادسازی گروگانهای آمریکایی را مثال میزند و مینویسد: «از دیگر حواشی این ماجرا کمتوجهی به وجوه تشریفاتی و آداب متداول مراودات دیپلماتیک و حتی در مواردی اصرارمان بر گریز از چنین آداب و اصولی بود.»
عزیزی اعتراف میکند در خلال جلسات طولانی با تیم الجزایری حتی از پذیرایی با آبمیوه و بیسکویت نیز خبری نبود و «اصرار بر سادگی»، «انقلابیگری» و «بیاعتنایی به چنین ملاحظاتی» را از مهمترین دلایل چنین بیادبی دیپلماتیکی برمیشمارد.
به گفته او، اقامت هیئت الجزایری در تهران بیش از دو ماه به طول انجامید، اما وزارت خارجه هیچگاه به افتخار مهمانان الجزایری ضیافت شام یا ناهار برگزار نکرد. احمد عزیزی درباره چرایی آن در صفحه ۲۴۳ از همین کتاب میگوید: «به فکرمان هم نرسید!»
کافیست این دو نمونه که از میان نمونههای فراوان - از گریز از پروتکل و آداب در جمهوری اسلامی - در اینجا بیان شدند با تاکید نظری و عملی ایرانیان بر رعایت آداب سنجیده شود؛ این تضاد آشکار خود بهتنهایی نشانگر آن است چه اندازه جمهوری اسلامی رژیمی نامتعارف برای ایرانیان است و چه اندازه ادبگریزی کارگزاران این رژیم با فرهنگ ایرانی ناهمخوان است.