تضاد میان بلندپروازیهای گسترده و تواناییهای اندک حفتر به مانعی جدی اصلی برای پایان جنگ در لیبی بدل شده است. او خود را به عنوان یک نظامی سرسخت و عملگرا معرفی میکند که چند سال پس از سرنگونی دیکتاتوری درازمدت معمر قذافی، توانسته است با باقیمانده نیروهای امنیتی ازهمگسیخته لیبی، یک ارتش ملی بسازد و موفق شده است نظم را در این کشور از هم پاشیده در شمال آفریقا، برقرار کند.
از همین رو بود که وقتی سردار جنگی لیبیایی، خلیفه حفتر، از سوی پیتر میلت، سفیر بریتانیا در لیبی تا سال ۲۰۱۸، در مورد معاونش مورد پرسش قرار گرفت، انتظار میرفت که پاسخ را سریعاً اعلام کند. معاون حفتر متهم به جنایت جنگی، از جمله اعدام بدون محاکمه زندانیان، بود.
میلت در مصاحبهای با «ایندیپندنت»، گفت: «[به او] گفتم ویدیوهای فراوانی وجود دارد که وی را در حال اعدام زندانیان نشان میدهد. او بدون هیچ محاکمهای از پشت سر به آنان شلیک میکند. شما باید کاری در این باره انجام دهید.»
اما این فرد قدَرقدرت که از سوی پارلمان شرق لیبی لقب «ارتشبد» به او داده شده است، از ارائه پاسخ صریح طفره رفت.
به گفته این دیپلمات بازنشسته، «او گفت که بر روی همه نیروهای تحت امرش کنترل ندارد.»
تضاد میان بلندپروازیهای عظیم حفتر و قابلیتهای مختصر او، اکنون به مهمترین سد راه برای پایان دادن به خشونت روزافزون در لیبی شده تبدیل شده است. این درگیری به مدت نُه ماه است که پرجمعیتترین مناطق لیبی را مورد تهدید قرار داده است و بالقوه میتواند منجر به برجای گذاشتن هزاران کشته و زخمی بیشتر شود، و سیل تازهای از آوارگان را به اروپا گسیل دارد.
آخر هفته گذشته، حفتر و رقیب او، فیض السراج، نخست وزیر دولت لیبی، که از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است، در برلین حضور داشتند و انتظار میرفت که از سوی رهبران روسیه، مصر، ترکیه، فرانسه و مقاماتی از سایر کشورها، وادار به توافق بر سر یک آتش بس دائم شوند، که خود میتواند به صلحی پایدار منجر شود. هر دو طرف لیبیایی از ملاقات با یکدیگر سر باز زدند، اما یک آتشبس شکننده در روز یکشنبه اعلام شد که تا حد زیادی تا کنون ادامه داشته است.
اما کسانی که حفتر ۷۷ ساله و سابقاً ساکن واشنگتن را میشناسند، بر این باورند که او در رقابت برای کنترل مطلق بر لیبی، تنها وقتکشی میکند تا نیروهای خود را منسجم کند و از حمایت بینالمللی برخوردار شود.
جاناتان واینر، نماینده پیشین آمریکا در لیبی، که چندین بار با حفتر ملاقات کرده است، میگوید: «خلیفه حفتر برای کمک به تشکیل نهادهای امنیتی متحد برای مبارزه با تروریسم و تامین ثبات در لیبی، همه فرصتها را در اختیار داشت. [اما] او همه این فرصتها را پس زد و آشکار است که هدف او استیلاست. برای من روشن است که او میخواهد به جای قذافی بنشیند و یکی از پسرانش را هم به جانشینی خود تعیین کند.»
حفتر نزدیک به شش سال است که برای در دست گرفتن اداره کشور، جنگی بیوقفه به راه انداخته است. او توانسته است برخی از قدرتهای منطقهای و جهانی را با وعده پیروزیهای سریع و آسان که به ندرت ثمری داشته است، ترغیب کند تا از کارزار وی حمایت کنند، یا منابعش را تأمین کنند.
واینر به طعنه میگوید: «او همیشه دو هفته تا پیروزی نهایی فاصله دارد.»
واینر ضمن ابراز خشم نسبت به اقدام اخیر حفتر در قطع صادرات نفت که برای اقتصاد مردم غیرنظامی حیاتی است، وی را در یک شبکه اجتماعی به دلیل «اخاذی» از کشورش مورد انتقاد شدید قرار داد.
بسیاری از دستاندرکاران لیبایی و بینالمللی به خاطر این بحران ناتمام که نزدیک به نُه سال طول کشیده است و به شکل فزایندهای در حال تبدیل شدن به یک جنگ نیابتی در سطح جهان است، یکدیگر را مقصر میدانند.
اولیویر گویتا، کارشناس امور لیبی و مدیر «گلوبال استارت»، شرکت مشاوره در زمینه مدیریت ریسک، واقع در لندن، میگوید: «هر دو طرف [در لیبی] به یک اندازه مقصرند. مسایل اصلی مختص لیبی نیستند، این یک مسئله جهانی است. اما هیچ یک از طرفین حاضر به کوتاه آمدن نیست. خیلی چیزها در معرض خطر قرار دارد.»
حفتر شرایطی را برای پایان درگیریها اعلام کرده است که به منزله تسلیم کامل دشمنانش است. وی با توصیف رقبایش به عنوان ترکیبی از تروریستها و باندهای جنایتکار، اصرار دارد که پیش از بحث بر سر تشکل یک دولت جدید، دولت ملی مستقر در طرابلس باید تمامی گروههایی را که اکنون از پایتخت در برابر جنگجویان حفتر محافظت میکنند، خلع سلاح کند و به نیروهای وی اجازه دهد که به داخل شهر وارد شوند.
اکرم بوحلیقه، دستیار ارشد حفتر، به «ایندیپندنت» میگوید: «بدون این شرایط که شروط ارتش لیبی هستند، توافقی وجود نخواهد داشت. اگر آنها تبعیت نکنند، چیزی تغییر نخواهد کرد.»
بوحلیقه میگوید که حفتر چندین بار تاکید کرده است که هیچ جاهطلبی سیاسی ندارد. این در حالی است که وی پارلمان شرق لیبی را عملاً به صحهگذار دولت خود بدل کرده است.
به گفته بوحلیقه: «ارتشبد حفتر هرگز به دنبال مقام نبوده است. وی سمت رئیس جمهوری را نپذیرفته است و بارها گفته است که وی در ۷۷ سالگی [برای رهبری] خیلی پیر است و لیبی باید توسط یک مرد جوان که زیر ۴۰ سال سن دارد، اداره شود.»
هرچند حفتر بخش اعظمی از شرق لیبی را تصرف کرده است و کنترل اندکی هم بر مناطق جنوبی دارد، بسیاری از مردم لیبی در شمال غربی این کشور، از جمله طرابلس، زندگی میکنند. او اکنون در تلاش برای محاصره پایتخت و شهر مصراته است؛ شهری که در خط مقدم نبرد علیه قذافی و داعش قرار داشت، و اکنون از نظر نظامی شهری مجهز و جنگآزموده به شمار میرود.
مقامات پیشین لیبی بر این باورند که حفتر بیش از آنچه در توان دارد، وعده میدهد و این امر، باعث عملی نشدن پروژهاش شده است و تنها به بحران بیشتر در کشور میانجامد. حتی نام رسمی جدید ارتش او، «نیروهای عرب مسلح لیبی»، نشانگر نوعی پروژه شووینیستی است که بیشتر باعث جدایی لیبیاییهاست، تا اتحاد آنان. این کشور شامل قوم «بربر»، قبایل «تبو» که پیوندهایی با چاد دارد، و نیز جمعیت «طوارق» است که اهل گذرگاههای صحرای بزرگ آفریقا هستند.
به گفته واینر: «مردم غرب لیبی زندگی زیر سلطه یک دیکتاتور را نخواهد پذیرفت. حتی اگر او [حفتر] طرابلس را تصرف کند، باز هم نخواهد توانست آن را نگه دارد. به اندازه کافی لیبیایی وجود نخواهد داشت که حاضر باشند شهر را برای او اداره کنند.»
فارغ از این که وی در لیبی آینده چه نقشی برای خودش قایل باشد، مقامات پیشین که با وی سر و کار داشتهاند، هشدار میدهند که او نظامیای است که تحمل اندکی در برابر نظر مخالف از خود نشان میدهد. نماد و مشوق او، رئیس جمهوری مصر، عبدالفتاح السیسی، ملت خود را از نظر سیاسی در شدیدترین دوره سرکوب در تاریخ اخیر این کشور گرفتار کرده است.
واینر که اکنون عضو اندیشکدهای به نام «موسسه خاور میانه» در واشنگتن است، میگوید: «از منظر روانشناختی، او یک فرد نظامی است، و به روندهای دموکراتیک، راهحلهای سیاسی یا مصالحه، باور ندارد. هدف او به چنگ آوردن هر آنچه در لیبی وجود دارد، از جمله صادرات نفت، است.»
حفتر برای مقابله با خیزش اسلامگرایان لیبی، به متحدان همفکر خود در مصر و امارات متحده عربی متوسل شد که تسلیحات و نیازهای لجستیکی وی را تامین میکنند. روسیه که در پی نفوذ در شمال آفریقاست، دست به چاپ اسکناس برای حفتر زد؛ اقدامی که باعث افزایش تورم مهار گسیخته در لیبی شده است.
فرانسه نیز با حفتر رفتاری همچون رهبر بالقوه لیبی داشت. نیروهای ویژه فرانسوی از سال ۲۰۱۴ همراه با حفتر در جنگ بر ضد افراطیهای خشونتورز در شرق و جنوب لیبی مشارکت داشتهاند.
مقصود حفتر از ایجاد رابطه با فرانسه این بوده است که رضایت پاریس را برای اهداف بزرگتر خود جلب کند؛ اهدافی که شامل سرنگونی دولت مورد تایید سازمان ملل است. فرانسه در ظاهر از این دولت حمایت میکند.
یک مقام پیشین لیبیایی، میگوید: «آنها او را به عنوان آدم خودشان دیدند. آنان با دودوزهبازی، از حفتر حمایت کردهاند.»
اما حفتر در جلب حمایت خارجیها، دشمنان قدرتمند خود را هم ناخشنود کرده است. ترکیه به سرسختترین مدافع دولت طرابلس تبدیل شده است و برای مقابله با تسلیحات و سربازان امارات متحده عربی و روسیه، دولت استانبول به ارسال نیروی نظامی، اعزام جنگجویان سوری، و تامین تسلیحات پیچیده نظامی دست زده است.
الجزایر که قدرتمندترین نیروی نظامی شمال آفریقا را داراست، نیز مخالف حفتر است و او را به عنوان عاملی برای نفوذ مصر در مرزهای شرقی خود قلمداد میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کسانی که حفتر را میشناسند، میگویند که نیروی محرکه او خشم و خیانت است. او در کودتای ۱۹۶۸ قذافی بر ضد نظام سلطنتی لیبی شرکت کرد و به محض دستگیر شدن در یک جنگ نافرجام، از قدرت کنار گذاشته شد. در دوره تبعید در آمریکا، به یک منبع جاسوسی برای غرب تبدیل شد، اما وقتی پس از سقوط قذافی به لیبی بازگشت، از سوی متحدان غربیاش نادیده گرفته شد.
اکنون او خود به یکی از رهبران ناسازگار در جهان بدل شده است. او بارها ابتکارات بینالمللی برای ایجاد صلح و تلاشهای بشردوستانه به میزبانی فرانسه، ایتالیا، و اخیراً روسیه را تضعیف کرده است. چندی پیش در روسیه، با ترک گفتوگوها، خشم حامی خود، ولادیمیر پوتین، را برانگیخت.
به گفته گویتا: «حتی قدرتهای جهانی نیز اکنون او را فردی میبینند که قابلیت سازگاری ندارد.»
حفتر در سال ۲۰۱۴ تهدید میکرد که در طرابلس رژه خواهد رفت؛ ادعایی که با توجه به فاصله ۶۰۰ مایلی وی با شرق بنغازی، مضحک به نظر میرسید. او شش سال است که برای رسیدن به پایتخت لیبی مشغول جنگ بوده است.
تنها عده اندکی بر این باورند که او با در نظر داشتن هدف غایی خود، سرانجام از جنگ دست بکشد و قرارداد صلحی را امضا کند که منجر به ایجاد یک روند سیاسی شود، تا از آن طریق بتواند یک دولت غیرنظامی منتخب خود را تشکیل دهد.
این پیشنهادی بود که وی در آوریل گذشته آن را رد کرد. حفتر در آن ماه و در آستانه مذاکرات صلح در شهر «غدامس» که سازمان ملل ماهها برای برگزاری آن تلاش کرده بود، دست به یک حمله نه چندان جدی به طرابلس زد.
میلت که اکنون به عنوان مشاور مدیریت بحران بهکار مشغول است، در این باره میگوید: «شگفتزده شدم که در حین برگزاری این کنفرانس ملی در آوریل، او به چنین حملهای دست زد. او میتوانست به ۸۰ تا ۸۵ درصد از خواستههایش برسد و نقش نیرومندی در روند سیاسی جدید داشته باشد. تعجب میکنم که وی اینها را به خاطر چیزی از دست داد که شبیه به یک قمار بود. این نشان دهنده اعتماد بهنفس بیش از اندازه او است.»
تضاد میان بلندپروازیهای عظیم حفتر و قابلیتهای مختصر او، اکنون به مهمترین سد راه برای پایان دادن به خشونت روزافزون در لیبی شده تبدیل شده است. این درگیری به مدت نُه ماه است که پرجمعیتترین مناطق لیبی را مورد تهدید قرار داده است و بالقوه میتواند منجر به برجای گذاشتن هزاران کشته و زخمی بیشتر شود، و سیل تازهای از آوارگان را به اروپا گسیل دارد.
آخر هفته گذشته، حفتر و رقیب او، فیض السراج، نخست وزیر دولت لیبی، که از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است، در برلین حضور داشتند و انتظار میرفت که از سوی رهبران روسیه، مصر، ترکیه، فرانسه و مقاماتی از سایر کشورها، وادار به توافق بر سر یک آتش بس دائم شوند، که خود میتواند به صلحی پایدار منجر شود. هر دو طرف لیبیایی از ملاقات با یکدیگر سر باز زدند، اما یک آتشبس شکننده در روز یکشنبه اعلام شد که تا حد زیادی تا کنون ادامه داشته است.
اما کسانی که حفتر ۷۷ ساله و سابقاً ساکن واشنگتن را میشناسند، بر این باورند که او در رقابت برای کنترل مطلق بر لیبی، تنها وقتکشی میکند تا نیروهای خود را منسجم کند و از حمایت بینالمللی برخوردار شود.
جاناتان واینر، نماینده پیشین آمریکا در لیبی، که چندین بار با حفتر ملاقات کرده است، میگوید: «خلیفه حفتر برای کمک به تشکیل نهادهای امنیتی متحد برای مبارزه با تروریسم و تامین ثبات در لیبی، همه فرصتها را در اختیار داشت. [اما] او همه این فرصتها را پس زد و آشکار است که هدف او استیلاست. برای من روشن است که او میخواهد به جای قذافی بنشیند و یکی از پسرانش را هم به جانشینی خود تعیین کند.»
حفتر نزدیک به شش سال است که برای در دست گرفتن اداره کشور، جنگی بیوقفه به راه انداخته است. او توانسته است برخی از قدرتهای منطقهای و جهانی را با وعده پیروزیهای سریع و آسان که به ندرت ثمری داشته است، ترغیب کند تا از کارزار وی حمایت کنند، یا منابعش را تأمین کنند.
واینر به طعنه میگوید: «او همیشه دو هفته تا پیروزی نهایی فاصله دارد.»
واینر ضمن ابراز خشم نسبت به اقدام اخیر حفتر در قطع صادرات نفت که برای اقتصاد مردم غیرنظامی حیاتی است، وی را در یک شبکه اجتماعی به دلیل «اخاذی» از کشورش مورد انتقاد شدید قرار داد.
بسیاری از دستاندرکاران لیبایی و بینالمللی به خاطر این بحران ناتمام که نزدیک به نُه سال طول کشیده است و به شکل فزایندهای در حال تبدیل شدن به یک جنگ نیابتی در سطح جهان است، یکدیگر را مقصر میدانند.
اولیویر گویتا، کارشناس امور لیبی و مدیر «گلوبال استارت»، شرکت مشاوره در زمینه مدیریت ریسک، واقع در لندن، میگوید: «هر دو طرف [در لیبی] به یک اندازه مقصرند. مسایل اصلی مختص لیبی نیستند، این یک مسئله جهانی است. اما هیچ یک از طرفین حاضر به کوتاه آمدن نیست. خیلی چیزها در معرض خطر قرار دارد.»
حفتر شرایطی را برای پایان درگیریها اعلام کرده است که به منزله تسلیم کامل دشمنانش است. وی با توصیف رقبایش به عنوان ترکیبی از تروریستها و باندهای جنایتکار، اصرار دارد که پیش از بحث بر سر تشکل یک دولت جدید، دولت ملی مستقر در طرابلس باید تمامی گروههایی را که اکنون از پایتخت در برابر جنگجویان حفتر محافظت میکنند، خلع سلاح کند و به نیروهای وی اجازه دهد که به داخل شهر وارد شوند.
اکرم بوحلیقه، دستیار ارشد حفتر، به «ایندیپندنت» میگوید: «بدون این شرایط، که شروط ارتش لیبی هستند، توافقی وجود نخواهد داشت. اگر آنها تبعیت نکنند، چیزی تغییر نخواهد کرد.»
بوحلیقه میگوید که حفتر چندین بار تاکید کرده است که هیچ جاهطلبی سیاسی ندارد. این در حالی است که وی پارلمان شرق لیبی را عملاً به صحهگذار دولت خود بدل کرده است.
به گفته بوحلیقه: «ارتشبد حفتر هرگز به دنبال مقام نبوده است. وی سمت رئیس جمهوری را نپذیرفته است و بارها گفته است که وی در ۷۷ سالگی [برای رهبری] خیلی پیر است و لیبی باید توسط یک مرد جوان که زیر ۴۰ سال سن دارد، اداره شود.»
هرچند حفتر بخش اعظمی از شرق لیبی را تصرف کرده است و کنترل اندکی هم بر مناطق جنوبی دارد، بسیاری از مردم لیبی در شمال غربی این کشور، از جمله طرابلس، زندگی میکنند. او اکنون در تلاش برای محاصره پایتخت و شهر مصراته است؛ شهری که در خط مقدم نبرد علیه قذافی و داعش قرار داشت، و اکنون از نظر نظامی شهری مجهز و جنگآزموده به شمار میرود.
مقامات پیشین لیبی بر این باورند که حفتر بیش از آنچه در توان دارد، وعده میدهد و این امر، باعث عملی نشدن پروژهاش شده است و تنها به بحران بیشتر در کشور میانجامد. حتی نام رسمی جدید ارتش او، «نیروهای عرب مسلح لیبی»، نشانگر نوعی پروژه شووینیستی است که بیشتر باعث جدایی لیبیاییهاست، تا اتحاد آنان. این کشور شامل قوم «بربر»، قبایل «تبو» که پیوندهایی با چاد دارد، و نیز جمعیت «طوارق» است که اهل گذرگاههای صحرای بزرگ آفریقا هستند.
به گفته واینر: «مردم غرب لیبی زندگی زیر سلطه یک دیکتاتور را نخواهد پذیرفت. حتی اگر او [حفتر] طرابلس را تصرف کند، باز هم نخواهد توانست آن را نگه دارد. به اندازه کافی لیبیایی وجود نخواهد داشت که حاضر باشند شهر را برای او اداره کنند.»
فارغ از این که وی در لیبی آینده چه نقشی برای خودش قایل باشد، مقامات پیشین که با وی سر و کار داشتهاند، هشدار میدهند که او نظامیای است که تحمل اندکی در برابر نظر مخالف از خود نشان میدهد. نماد و مشوق او، رئیس جمهوری مصر، عبدالفتاح السیسی، ملت خود را از نظر سیاسی در شدیدترین دوره سرکوب در تاریخ اخیر این کشور گرفتار کرده است.
واینر که اکنون عضو اندیشکدهای به نام «موسسه خاور میانه» در واشنگتن است، میگوید: «از منظر روانشناختی، او یک فرد نظامی است، و به روندهای دموکراتیک، راهحلهای سیاسی یا مصالحه، باور ندارد. هدف او به چنگ آوردن هر آنچه در لیبی وجود دارد، از جمله صادرات نفت، است.»
حفتر برای مقابله با خیزش اسلامگرایان لیبی، به متحدان همفکر خود در مصر و امارات متحده عربی متوسل شد که تسلیحات و نیازهای لجستیکی وی را تامین میکنند. روسیه که در پی نفوذ در شمال آفریقاست، دست به چاپ اسکناس برای حفتر زد؛ اقدامی که باعث افزایش تورم مهار گسیخته در لیبی شده است.
فرانسه نیز با حفتر رفتاری همچون رهبر بالقوه لیبی داشت. نیروهای ویژه فرانسوی از سال ۲۰۱۴ همراه با حفتر در جنگ بر ضد افراطیهای خشونتورز در شرق و جنوب لیبی مشارکت داشتهاند.
مقصود حفتر از ایجاد رابطه با فرانسه این بوده است که رضایت پاریس را برای اهداف بزرگتر خود جلب کند؛ اهدافی که شامل سرنگونی دولت مورد تایید سازمان ملل است. فرانسه در ظاهر از این دولت حمایت میکند.
یک مقام پیشین لیبیایی، میگوید: «آنها او را به عنوان آدم خودشان دیدند. آنان با دودوزهبازی، از حفتر حمایت کردهاند.»
اما حفتر در جلب حمایت خارجیها، دشمنان قدرتمند خود را هم ناخشنود کرده است. ترکیه به سرسختترین مدافع دولت طرابلس تبدیل شده است و برای مقابله با تسلیحات و سربازان امارات متحده عربی و روسیه، دولت استانبول به ارسال نیروی نظامی، اعزام جنگجویان سوری، و تامین تسلیحات پیچیده نظامی دست زده است.
الجزایر که قدرتمندترین نیروی نظامی شمال آفریقا را داراست، نیز مخالف حفتر است و او را به عنوان عاملی برای نفوذ مصر در مرزهای شرقی خود قلمداد میکند.
کسانی که حفتر را میشناسند، میگویند که نیروی محرکه او خشم و خیانت است. او در کودتای ۱۹۶۸ قذافی بر ضد نظام سلطنتی لیبی شرکت کرد و به محض دستگیر شدن در یک جنگ نافرجام، از قدرت کنار گذاشته شد. در دوره تبعید در آمریکا، به یک منبع جاسوسی برای غرب تبدیل شد، اما وقتی پس از سقوط قذافی به لیبی بازگشت، از سوی متحدان غربیاش نادیده گرفته شد.
اکنون او خود به یکی از رهبران ناسازگار در جهان بدل شده است. او بارها ابتکارات بینالمللی برای ایجاد صلح و تلاشهای بشردوستانه به میزبانی فرانسه، ایتالیا، و اخیراً روسیه را تضعیف کرده است. چندی پیش در روسیه، با ترک گفتوگوها، خشم حامی خود، ولادیمیر پوتین، را برانگیخت.
به گفته گویتا: «حتی قدرتهای جهانی نیز اکنون او را فردی میبینند که قابلیت سازگاری ندارد.»
حفتر در سال ۲۰۱۴ تهدید میکرد که در طرابلس رژه خواهد رفت؛ ادعایی که با توجه به فاصله ۶۰۰ مایلی وی با شرق بنغازی، مضحک به نظر میرسید. او شش سال است که برای رسیدن به پایتخت لیبی مشغول جنگ بوده است.
تنها عده اندکی بر این باورند که او با در نظر داشتن هدف غایی خود، سرانجام از جنگ دست بکشد و قرارداد صلحی را امضا کند که منجر به ایجاد یک روند سیاسی شود، تا از آن طریق بتواند یک دولت غیرنظامی منتخب خود را تشکیل دهد.
این پیشنهادی بود که وی در آوریل گذشته آن را رد کرد. حفتر در آن ماه و در آستانه مذاکرات صلح در شهر «غدامس» که سازمان ملل ماهها برای برگزاری آن تلاش کرده بود، دست به یک حمله نه چندان جدی به طرابلس زد.
میلت که اکنون به عنوان مشاور مدیریت بحران بهکار مشغل است، در این باره میگوید: «شگفتزده شدم که در حین برگزاری این کنفرانس ملی در آوریل، او به چنین حملهای دست زد. او میتوانست به ۸۰ تا ۸۵ درصد از خواستههایش برسد و نقش نیرومندی در روند سیاسی جدید داشته باشد. تعجب میکنم که وی اینها را به خاطر چیزی از دست داد که شبیه به یک قمار بود. این نشان دهنده اعتماد بهنفس بیش از اندازه او است.»
© The Independent