«ما خوشحالیم که باختند. اینجا همان مکانی است که داداشم آخرینبار بود و از فاصله کم به او شلیک کردند. ما باز خوشحالیم که باختند. این بوقها هم بهخاطر داداشم...» این جملاتیاند که مهرشاد سماک، برادر مهران سماک، جوان ۲۷ سالهای که ۸ آذر ۱۴۰۱ تنها به جرم شادی کردن از باخت تیم فوتبال ایران در بندرانزلی کشته شد، چهارشنبه شب در محل قتل برادرش به زبان آورد و اعلام کرد که او نیز مانند میلیونها ایرانی از باخت و تحقیر مجدد تیمی که آن را «تیم جمهوری اسلامی» مینامند، خوشحال است.
علاوه بر این، تصاویر زیادی از شادمانی خانوادههای جانباختگان اعتراضهای آبان ۹۸ و خیزش سراسری ۱۴۰۱ و ویدیوهای پرشماری از رقص و پایکوبی مردم در مناطق مختلف ایران بابت شکست تیم فوتبال جمهوری اسلامی مقابل قطر در جام ملتهای آسیا، در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
پس از برد این تیم مقابل ژاپن در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتها، نیز بیش از ۵۰۰ هزار کاربر ایرانی فعال در شبکههای اجتماعی با بازنشر تصاویر مهران سماک اعلام کرده بودند که به این تیم هیچ تعلق خاطری ندارند.
برای واکاوی دلایل منفور شدن گروهی که نام «تیم ملی ایران» را یدک میکشد، تنها کافی است نحوه رویارویی بازیکنان آن را با سران نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی و اعتراضهای گسترده مردمی در دو سال گذشته مرور کنیم: از کودتا در رختکن برای برکناری سرمربی و همکاری با سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برای بازگشت مهدی تاج به فدراسیون گرفته تا زدوبند با محمد مخبر برای دریافت سهمیه واردات خودروهای گرانقیمت، تعظیم مقابل رئیسی در مراسمی حکومتی، تعریف و تمجیدهای مداوم از قاسم سلیمانی، توییتهایی در حمایت از علی خامنهای، شادمانی بیحدوحصر در جام جهانی همزمان با قتل حکومتی کودکانی مانند کیان پیرفلک در اعتراضها، ورود به زمین مسابقه با چفیه و حمایت از حماس، دیدار با فرمانده کل سپاه پاسداران پیش از سفر به جام ملتها، خوشحالی نکردن پس از گل زدن به فلسطین، رقص و پایکوبی در جام ملتها همزمان با اعدام محمد قبادلو در ایران و در پایان، هماهنگی با نهادهای نظامی و امنیتی برای حضور در مراسم حکومتی ۲۲ بهمن یا خواهش تلفنی از رئیسی در پایان دیدار با ژاپن برای دریافت رانت و جوایز بیشتر.
البته اینها تنها گوشهای از اقدامهای افشاشده بازیکنان تیم ایران برای کرنش در مقابل نظامیاند که در ۱۸ ماه گذشته حکم قتل بیش از ۵۰۰ شهروند معترض را امضا کرده است.
این رفتارها در شرایطی صورت گرفت که بسیاری از ورزشکاران ایرانی مانند اعضای تیم ملی فوتبال ساحلی ایران، تیم سنگنوردی زنان ایران، تیمهای مردان و زنان بسکتبال ایران، تیم هندبال ایران، دوچرخهسواران ایرانی، زنان دونده و شطرنجباز ایران و تعداد زیادی از زنان و مردان فوتبالیست و مربیان شاغل در باشگاههای فوتبال ایران در این مدت به اشکال مختلف مثل امتناع از خواندن سرود جمهوری اسلامی، گرامیداشت یاد مهسا امینی در مسابقات بینالمللی و داخلی یا کنار گذاشتن حجاب اجباری، تلاش کردند تا به سهم خود در کنار هموطنان داغدیده و معترضشان بایستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون باید با نسلی که برخلاف ادعایش، نتوانست هیچ موفقیت ماندگاری در فوتبال ایران ثبت کند، خداحافظی کرد، زیرا شرایط سنی این بازیکنان و همچنین وضعیت آشفته سیاسی در نظام جمهوری اسلامی شرایط را برای ادامه حضور آنان در «تیم ملی فوتبال ایران» بسیار سخت میکند.
این گروه از بازیکنان فوتبال ایران مانند علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی، علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی، روزبه چشمی، رامین رضاییان، احسان حاجصفی، کریم انصاریفر، امید ابراهیمی و سامان قدوس در حالی با یک بزرگبینی عجیب خود را «نسل طلایی فوتبال ایران» مینامیدند که همین حالا، تیم اردن از کشوری تنها با ۱۱ میلیون جمعیت، در نقطهای قرار گرفته که فوتبال ایران از ۴۸ سال پیش و از وقوع انقلاب اسلامی تاکنون در آرزوی رسیدن به آن است.
از جام ملتهای ۲۰۱۵ آسیا که شاکله اصلی این تیم و این نسل فوتبالی شکل گرفت، آنها در استرالیا به عراقی باختند که خود به جایی نرسید، در جامجهانی ۲۰۱۸ حتی به لطف گلبهخودی مراکش از مرحله گروهی بالاتر نرفتند، در جام ملتهای ۲۰۱۹ سه گل از ژاپنی خوردند که خود در فینال سه گل از قطر خورده بود، در جامجهانی ۲۰۲۲ به آمریکا باختند و با دریافت شش گل از انگلستان، سنگینترین شکست تاریخ فوتبال ایران در این تورنمنت را رقم زدند و در جام ملتهای فعلی نیز از قطری سه گل دریافت کردند که در شش تقابل آخرش با ایران، فقط یک گل زده بود.
اما علاوه بر شکستهای مداوم در فوتبال، به نظر میرسد جهانبخش و یارانش در زمینی گستردهتر از مستطیل سبز مسابقهای را باختند که از منظر معترضان، به قیمت بدنامی ابدی و ایستادن روی خون هزاران شهروند بیگناه تمام شد.