برای سربازانی که ۲۰ سال گذشته در کوهها و درهها در حال جنگ و گریز با نیروهای دولت پیشین بودند، تجربه زندگی در شهر و توقف نبرد طی این دو سال و شش ماهی که از تسلط طالبان بر افغانستان میگذرد، با احساسات و آثاری عجیب و متفاوت همراه بوده است. عدهای از آنان دیگر با زندگی شهری خو گرفتهاند و با ولع و هیجان زیاد تلاش میکنند از همه مزایای زندگی شهری بهرهمند شوند، اما برای عدهای دیگر، پایان جنگ و دور شدن از روستاها به مثابه یک شکست عاطفی و روانی ویرانگر است.
برخی سربازان طالبان در گفتوگو با واشینگتن پست، گفتهاند که زندگی در شهر برای آنها «ناامیدکننده، اضطرابآورتر و همراه با انزوای بیشتر است و کمتر از آنچه تصور میکردند، مذهبی است». این سربازان اغلب کسانیاند که در روستاها بزرگ شده و به جای تحصیل در مدارس عادی، به مدرسههای دینی رفتهاند و در سنین کم، با تشویق ملاهای افراطی به جهاد و انتحار، از پایگاههای طالبان سر درآوردهاند. این افراد تمام ۲۰ سال گذشته را تنها با انگیزه جنگ و جهاد و با آرزوی رفتن به بهشت زندگی کردهاند؛ اما اکنون که جنگ متوقف شده و از بهشت موعود هم خبری نیست، مجبورند برای اجرای وظایفی معمولی همچون تامین امنیت در شهرها بمانند و به طور مثال ساعتها در یک ایستبازرسی در یک اداره دولتی بایستند، بی آنکه به کسی شلیک کنند یا در حال پناه گرفتن و فرار باشند.
برخی از این سربازان اکنون به این نتیجه رسیدهاند که ترک تحصیل برای پیوستن به جهاد فکر خوبی نبوده است، زیرا پس از جنگ مجبور شدهاند به کارهای شاقی تن دهند. عبدالرحمان رحمانی، یک جنگجوی ۵۰ ساله گروه طالبان در کابل، به واشینگتن پست گفت که برخی از سربازان طالبان از اینکه تحصیل را رها کردهاند ناراحتاند، زیرا فکر میکنند که «اگر تحصیل کرده بودیم، حالا داخل یکی از این ادارات نشسته بودیم».
جنگجویان طالبان در این مدت، اهمیت تحصیل و مزایای آن را دریافتهاند و عدهای از آنان مشتاقانه به دنبال یادگیری زبان انگلیسی و علوم کامپیوتریاند؛ البته این به آن معنا نیست که با تحصیل زنان هم موافقاند و مشابه این فرصت را برای زنان نیز میخواهند. برعکس، فضای تحصیل و حتی خیابانها و فضاهای عمومی برای زنان در افغانستان هر روز بیشتر از گذشته تنگ میشود.
گزارش واشنیگتن پست که همراه با آلبومی از عکسهای سربازان طالبان در شهر کابل منتشر شده است، نشان میدهد شماری از سربازان طالبان پس از آمدن به شهرها، جذب امکانات و مزایای شهری شدهاند و بهسرعت به دنبال یادگیری زبان انگلیسیاند و برای رفتن به کشورهای خارجی با گرفتن بورسیه تحصیلی یا داشتن زندگی لوکس در شهرها رویاپردازی میکنند.
واشینگتن پست نوشت: «برخی [سربازان طالبان] تعطیلات آخرهفتهشان را در پارکهای سرگرمی میگذرانند، برخی روی صفحه نمایشهای بزرگ در فضای باز مسابقات کریکت تماشا میکنند، برخی دیگر فیسبوکشان را با عکسهای سلفی که در پسزمینه آن ساختمانهای بلند یا نمایی از شهر از ارتفاع دیده میشود، پر میکنند یا کتابهای خودآموزی منتشرشده در غرب را میخرند و بیشتر صبحها، آموزشگاههای زبان انگلیسی کابل مملو از سربازان و کارمندان طالبان است که به نظر میرسد مانند سایر دانشآموزان، مشتاق تحصیل در خارج از کشورند.»
درحالی که طالبان مدعیاند با فتح کابل و تسلط بر افغانستان سلطه غرب را از این کشور برچیدهاند و تلاش دارند افغانستان را به روش اسلامی و بر اساس قوانین و اصول شریعت اداره کنند، اعضای این گروه اعم از رهبران و سربازان، در استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت که هر دو محصول غرباند، بیشتر از کارکنان و سربازان دولت پیشین شتاب دارند. حتی برخی از جنگجویان طالبان به واشینگتن پست گفتهاند که سریالهای ترکیهای و کرهای را دنبال میکنند. آن هم در حالی که طالبان پخش سریالها و فیلمهای خارجی را از رسانههای افغانستان ممنوع کردهاند.
علاوه بر این، برخی فروشندگان در کابل هم به واشینگتن پست گفتهاند اعضای طالبان که در گذشته بیشتر دنبال خرید موتورسیکلت بودند، اکنون به خودروهای لوکس و گرانقیمت همچون لندکروز علاقهمند شدهاند.
در دو سال و شش ماه گذشته، بسیاری از اعضای طالبان با زندگی در شهر و سکونت در خانه اعضای دولت، تاجران و رهبران سیاسی پیشین افغانستان، از مزایای زندگی لوکس بهرهمند شدهاند و بسیاری از آنان با وجود اینکه همسر و فرزند داشتند، با زنان شهری و دختران جوان تحصیلکرده ازدواج کردهاند.
با همه اینها، شیوه زندگی تنها برای جنگجویان طالبان تغییر کرده است نه برای زنان آنها. از زمان سلطه طالبان بر افغانستان زنان عموما منزوی و محدود شدهاند و حتی در انتخاب پوشش هم آزاد نیستند. بهویژه پس از آنکه طالبان بازداشت گسترده زنان به اتهام بیحجابی را آغاز کردند، بسیاری از زنان دیگر جرئت نمیکنند از خانه بیرون بروند و ترجیح میدهند در خانه بمانند.