سرانجام جمهوری اسلامی ایران به ضربهای که در دمشق از اسرائیل خورد، پاسخ داد. اگرچه واکنش رژیم ایران شباهت بسیاری به یک نمایش داشت که از قبل بین واشینگتن و تهران سناریو فشردهای برای آن آماده شده بود، این امر نمیتواند واقعیت اجتنابناپذیر جدید در منطقه را منتفی کند.
واقعیت تلخ این است که غزه بهای این پاسخ را میپردازد. چند ماه قبل، نوار غزه بهای عملیات «طوفانالاقصی» را پرداخت و اکنون بهای پاسخ جمهوری اسلامی به اسرائیل را میپردازد. در حالی که جهان شاهد حمله خشونتآمیز اسرائیل در غزه است و حماس هم طوری رفتار میکند که گویی به پیروزی دست یافته است و میخواهد آینده را بر اساس آن بنا کند، اسرائیل نوار غزه را از صفحه روزگار محو خواهد کرد.
حماس حاضر نیست از آنچه برای غزه و ساکنان آن رخ داد، درس بگیرد. این جنبش که به نظر میرسد آخرین نگرانی آن سرنوشت غزه و ساکنان آن باشد، به برخی از عربهایی پیوسته است که با «واقعیت» خصومت دائمی دارند و نمیخواهند از تجربیات تلخ گذشته درس عبرت بگیرند. از این جمله میتوان به سازمان حزبالله اشاره کرد که پیروزی بر لبنان را جایگزینی برای پیروزی بر اسرائیل میداند، درست همانطور که در مرحله پس از جنگ تابستان سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. همچنین، در غیاب ناتوانی برای احیای «امارت اسلامی» که حماس در نوار غزه تاسیس کرده بود، بهنظر میرسد که برای حماس، پیروزی در غزه جایگزینی برای پیروزی بر اسرائیل باشد!
حماس توانایی پذیرش این واقعیت را ندارد که این جنبش باعث نابودی نوار غزه شده و میزان ویرانی که اسرائیل عمدا به غزه وارد کرده، این منطقه را حداقل به دو دلیل خالی از سکنه کرده است. دلیل اول، حجم بالای تخریب نوار غزه و آسیبهای شدیدی است که به زیربناها و محیط زیست آن وارد شده است، اما دلیل دوم، فقدان تمایل به بازسازی غزه است، زیرا تاکنون هیچ چشمانداز روشنی برای مرحله پساجنگ در غزه وجود ندارد. افزون بر اینکه در غیاب یک طرح روشن برای آینده نوار غزه و اینکه چه کسی کنترل نوار غزه را دست خواهد داشت، هیچ طرف عربی حاضر نیست میلیاردها دلار برای بازسازی غزه هزینه کند.
در حالی که همه در انتظار فرا رسیدن روزی به سر میبردند که حماس از خواب غفلت بیدار شود و واقعیت غزه و پیامدهای عملیات طوفانالاقصی در هفتم اکتبر را بپذیرد، جمهوری اسلامی ایران و اسرائيل وارد جنگی پیچیده شدهاند. امروز جهان نمیداند که با این درگیری که جنگ غزه را تحتالشعاع قرار داده است، چگونه برخورد کند. البته عربهای مسئولیتپذیر تنها کسانیاند که توجه آنها همچنان به غزه معطوف است و سعی دارند راهی برای برقراری آتشبس پیدا کنند تا جنگ خشونتآمیز اسرائيل در نوار غزه و فاجعهای که افزون بر کشتار و ویرانی گسترده، شمار زیادی را به گرسنگی و قحطی کشانده است، پایان یابد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اسرائیل از میدان جنگ غزه به نقاط دیگری فرار کرد. ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق را هدف قرار داد و شماری از افسران ارشد سپاه پاسداران را که مسئولیت پرونده خاورمیانه و حتی فراتر از حوزه فعالیت نیروی قدس را بر عهده داشتند، به قتل رساند. برجستهترین شخصیتی که در این حمله کشته شد، محمدرضا زاهدی بود که مسئول پروندههای سوریه، لبنان و برخی کشورهای دیگر بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با حمله به ساختمان مجاور سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، دولت جو بایدن را در موقعیت دشواری قرار داد. اکنون پس از حمله تلافیجویانه جمهوری اسلامی ایران به اسرائيل، آمریکا نمیتواند اسرائيل را در این وضعیت چالشبرانگیز تنها رها کند.
اسرائیل با فرار از میدان جنگ غزه، جمهوری اسلامی را در دمشق بهطور مستقیم هدف حمله قرار داد و در حالی که درگیر جنگ در نوار غزه است، رژیم ایران با استفاده خاک خود و از جنوب لبنان و یمن، تلآویو را مشغول درگیریهای دیگری کرد. در عین حال، حماس برای ادامه جنگ در غزه هر آنچه بنیامین نتانیاهو بخواهد، فراهم میکند.
در واقع، قربانی اصلی عملیات طوفانالاقصی که آتش جنگ را در منطقه برافروخت، غزه و مردم فلسطیناند. بهویژه با توجه به این نگرانی که دامنه جنگ غزه ممکن است تا کرانه باختری هم گسترش پیدا کند. بدترین چیز این است که به تلاشهای جهان عرب برای پایان دادن به فاجعه در دنیایی که منطق و احساسات انسانی را از دست داده است، هیچ واکنشی نشان داده نمیشود.
چالش دیگر این است که حماس همچنان به دنبال خیالپردازی است و نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد که دیگر برای این سازمان و «امارات اسلامی» که ۱۷ سال پیش در نوار غزه ایجاد کرد، جایی باقی نمانده است. حماس که هرازگاه چند موشک به سمت اسرائيل شلیک میکرد، عملا در خدمت اسرائيل قرار داشت و باعث شد جناح راست افراطی در اسرائيل بتواند ادعا کند که «هیچ طرف فلسطینی وجود ندارد که بتوان با آن مذاکره کرد».
پیامدهای احتمالی پاسخ جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل جهان را نگران کرده، بهویژه اینکه اسرائيل تاکنون به حملهای که از خاک ایران انجام شد، پاسخ نداده است. البته پیش از پاسخ به اسرائيل، رژیم ایران و «شیطان بزرگ» وارد مذاکره شدند تا پاسخ جمهوری اسلامی بهطوری محدود و مشخص باشد که به دخالت آمریکا یا درگیری مستقیم با رژیم ایران نیازی پیدا نشود.
از آنجا که در حال حاضر، وضعیت داخلی اسرائيل با توجه به تهدید جمهوری اسلامی اجازه هیچ اقدامی علیه دولت اسرائيل را نمیدهد، بنیامین نتانیاهو به دنبال بهرهجویی از حمله جمهوری اسلامی است تا زمینه ادامه جنگ در غزه و بقایش در قدرت را تضمین کند.
۱۹ سال پیش زمانی که اسرائیل از غزه عقبنشینی کرد، این امکان وجود داشت که نوار غزه با فرودگاه بینالمللی که آن زمان داشت، به مکانی معقول تبدیل شود تا به جهانیان نشان دهد که فلسطینیها توانایی پیریزی هسته یک کشور فلسطینی موفق و صلحآمیز را دارند. از سوی دیگر، تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس (ابومازن) بدون اینکه به دنبال بهرهبرداری از این فرصت و تلاش برای وحدت میان فلسطینیها باشد، بهزودی تسلیم کودتای حماس شد که بخشی جداییناپذیر از سازمان اخوانالمسلمین است.
در نتیجه، نوار غزه تا به امروز بهای کودتایی را میپردازد که به ادامه اختلاف میان جناحهای فلسطینی منجر شد. مردم غزه همچنین بهای تفاهمی را میپردازند که در گذشته بین حماس و راست افراطی اسرائیل وجود داشت و محور اصلی آن امتناع هر دو طرف از ایجاد یک کشور مستقل برای فلسطینیها بود.
البته نگرانی بزرگ این است که اگر دامنه جنگ بین اسرائيل و جمهوری اسلامی گسترش یابد و منطقه دستخوش بحران دیگری شود، جهان نوار غزه و مردم آن را فراموش کند. علاوه بر آن، اگر اسرائيل درصدد استفاده از سلاحهای غیرمتعارف برآید و آمریکا نتواند جمهوری اسلامی ایران را بر لزوم خودداری از عبور از خطوط قرمز، از جمله تهدید امنیت خطوط کشتیرانی در تنگه هرمز، متقاعد کند، نهتنها مسئله فلسطین به فراموشی سپرده میشود، که سراسر خاورمیانه با فاجعهای عظیمی مواجه خواهد شد.
برگرفته از روزنامه العرب