در حالی که جنگ در نوار غزه و درگیری میان حزبالله و اسرائيل همچنان ادامه دارد، تحلیلگران و کارشناسان سعی دارند با انتشار تحلیلها و گزارشهای روزافزون در رسانههای عربی ابعاد جنگهای احتمالی آینده را بررسی کنند. پس از جنگ غزه که به دنبال نبرد نقب به وقوع پیوست، درباره آینده حملات حوثیها به خطوط کشتیرانی در دریای سرخ، درگیری بین حزبالله و اسرائیل در جنوب لبنان و رویارویی میان حشدالشعبی و سایر شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران در منطقه با اسرائيل، گزارشها و تحلیلهای بسیاری در رسانههای عربی منتشر شد.
سناریوهای جنگ احتمالی اسرائيل و حزبالله در لبنان و سوریه بهعنوان مهمترین تحولات آینده بحث و بررسی میشوند. در حالی که بسیاری از کارشناسان وقوع این جنگ را اجتنابناپذیر میدانند، برخی دیگر بر این باورند که اسرائيل برای مهار تهدید حزبالله، بهزودی حمله گستردهای را در عمق قلمرو لبنان و سوریه انجام خواهد داد.
انتشار گزارشها درباره بسیج سربازان اسرائيلی در شمال کشور، انتقال نیروهای جنگی از غزه به جلیل و تهدید به حمله علیه حزبالله بهمنظور جلوگیری از تکرار حملهای مشابه عملیات طوفانالاقصی که هفتم اکتبر گذشته رخ داد، باعث شده است کارشناسان حمله گسترده اسرائيل به حزبالله را اجتنابناپذیر بدانند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پرسشی که اینجا مطرح میشود، این است: اگر اسرائيل به راهاندازی جنگ علیه حزبالله مصمم شود، این جنگ چه ماهیتی خواهد داشت و دامنه آن تا کجا گسترش خواهد یافت؟ البته کارشناسان امور نظامی و راهبردی میدانند که با در نظر داشتن تجربیات بهدستآمده از درگیریهای اخیر، میتوان ابعاد نبرد احتمالی بین اسرائيل و حزبالله را تا حد زیادی پیشبینی کرد.
جنگهای قبلی اسرائیل
اسرائيل از لشکرکشیهای متعدی که قبل و بعد از به قدرت رسیدن خمینی در سال ۱۹۷۹ به لبنان داشت، در عرصه مبارزه با حزبالله تجارب کافی به دست آورد. افزون بر آن، درگیری بین حزبالله و اسرائيل در سالهای ۱۹۷۸، ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲، عقبنشینیهای پیدرپی اسرائيل از لبنان تا سال ۱۹۹۰، جنگهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۶ و سرانجام درگیری کنونی که از هشتم اکتبر گذشته آغاز شد، اسرائیل و گروههای نیابتی جمهوری اسلامی ایران را به پذیرش مسائل زیر متقاعد کرده است:
اول: گزینه ترور ممکن است از نظر تاکتیکی در برخی از جنگها مفید واقع شود، اما نتایج راهبردی آن محدود است.
دوم: حملات هوایی و موشکی به تضعیف دشمن و از بین بردن تواناییها آن کمک خواهند کرد، اما به نابودی کامل دشمن منجر نخواهند شد.
سوم: موفقیت در حذف دشمن زمانی حاصل میشود که رژیم دشمن سرنگون و نظام دیگری جایگزین آن شود.
البته معادلات یادشده در تمامی جنگهای اسرائيل در لبنان بهویژه در درگیریهایی که طی چند دهه گذشته با حزبالله صورت گرفت، تجسم یافتند. بهعنوان مثال نیروهای اسرائيل با تکیه بر قدرت نظامی برترشان در اغلب جنگها علیه شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در میدان نبرد موفقیت بسیاری کسب کردند، اما موفق نشدند این شبهنظامیان را بهطور کامل حذف کنند. اسرائيل در مبارزه با سازمان آزادیبخش فلسطین نیز با همین چالش روبهرو بود؛ زیرا هرچند ارتش اسرائیل با توجه به قدرت برتر نظامیاش، سرنوشت جنگ را تعیین میکند، نیروهای «محور مقاومت» با ضربه زدن به متحدان اسرائيل، به تلآویو فرصت بهرهبرداری از دستاوردهای حاصلشده در میدان جنگ را نمیدهند و حتی آن را به عقبنشینی وادار میکنند. عقبنشینی نیروهای اسرائیلی در سالهای ۱۹۸۲ و ۲۰۰۰ نیز ناشی از همین چالش بود. بنابراین توانایی اسرائیل در برابر حزبالله محدودیتهایی دارد که در ضعف مخالفان این حزب نهفته است.
ابعاد حمله احتمالی اسرائيل به حزبالله
بهطور فشرده میتوان گفت اگر دولت اسرائیل به دنبال انتقال جنگ از غزه به لبنان باشد، باید این موضوع را با دقت بسیاری بررسی و بازبینی کند، زیرا انتقال جنگ به لبنان عواقب ناگوار بسیاری دارد و اسرائيل را در چالشی عمیق فرو میبرد. در صورت اتخاذ چنین تصمیمی، آیا اسرائيل حزبالله را در خاک لبنان هدف قرار میدهد یا در قلمرو سوریه یا اینکه بهطور همزمان به نیروهای این حزب در هر دو کشور حمله میکند؟ البته اسرائيل برای حمله همزمان به حزبالله و لشکرکشی به هر دو کشور، به سربازان زیادی نیاز دارد که با توجه به ادامه جنگ در نوار غزه، بسیج آنها برای تلآویو دشوار است. اما اگر اسرائیل فقط درصدد حمله به حزبالله در خاک لبنان باشد، این پرسش مطرح میشود که نیروهای اسرائیلی تا چه حد در داخل خاک لبنان پیش خواهند رفت؟ یا اینکه جنگ با حزبالله به حملات هوایی محدود خواهد بود؟
علاوه بر آن، آیا دولت آمریکا از حمله اسرائيل به لبنان حمایت خواهد کرد؟ چه کسی در واشینگتن تصمیم خواهد گرفت، لابی جمهوری اسلامی ایران یا لابی اسرائیل؟ البته سرنوشت این جنگ به میزان حمایت مردم لبنان از حزبالله یا مخالفت آنها با حزب وابسته به رژیم ایران بستگی دارد. اگر شهروندان لبنان علیه حزبالله به پاخیزند، اسرائيل از نظر نظامی در میدان نبرد به پیروزی میرسد، اما در حذف خطری که اسرائيل را تهدید میکند، ناکام میماند.
در واقع، قدرت حزبالله در برابر اسرائیل در لبنان و همچنین تاحدودی در سوریه، در ضعف جریانهای سیاسی مخالف این حزب نهفته است. زیرا آنها خود را به عنوان جایگزینی برای این گروه معرفی نمی کنند، بلکه همیشه اعلام می کنند که شرکای آناند هستند و این موضوع، تسلط اسرائیل بر آن شبه نظامیان را دشوار خواهند کرد.
برگرفته از ایندیپندنت عربی
© IndependentArabia