بازنشر بخشی از قسمت هشتم سریال «افعی تهران» در شبکههای اجتماعی با استقبال و ابراز رضایت کاربران فضای مجازی مواجه شد. این قسمت ضربوشتم شدید دانشآموزان به دست معلمان و کادر مدیریتی مدارس ایران و انتقاد صریح نقش اول این سریال از ناظم مدرسه سابقش را به تصویر میکشید.
این موضوع به شکایت وزارت آموزشوپرورش و سپس اعلام جرم دادستانی جمهوری اسلامی علیه سازندگان سریال افعی تهران منجر شد. غلامعباس ترکی، معاون حقوق عامه دادستان کل کشور، در نامهاش به دادستان عمومی و انقلاب تهران مدعی شده است که «در یکی از سکانسهای این سریال به جایگاه معلم و امر تعلیم و تربیت توهین شده است.»
اما چرا تعداد پرشماری از جوانان، بهخصوص متولدین دهه پنجاه و شصت خورشیدی، از انتقام گرفتن آرمان بیانی، نقش اول این سریال، از ناظم دوران مدرسه و توهینهای او به این معلم خوشحال شدند؟ ایندیپندنت فارسی از مخاطبان خود درخواست کرد تا روایتشان از تنبیه بدنی و تحقیرهای کلامی دوران دانشآموزیشان را برای این روزنامه ارسال کنند تا ضمن سنجش چگونگی و دلایل این نوع شکنجههای جسمی و روحی، نظر آنان درباره عوارض این نوع برخوردها در سالیان بعدی را جویا شود.
از میان بیش از ۵۰۰ نظر ارسالی برای خبرنگار ایندیپندنت فارسی در اینستاگرام، یکی از خبرنگاران حوزه محیطزیست در ایران در پیامی صوتی گفت: «هیچوقت معلم کلاس دوم دبستان خودم را نمیبخشم که دائما تمامی دانشآموزان دختر ۸ ساله را کتک میزد. یکبار فقط برای اینکه بلد نبودم ساعت را بخوانم، محکم به صورت و سرم چک و مشت زد که تا مدتها دردش به جانم مانده بود. انگار مشکل روانی داشت و وقتی همه را کتک میزد حالش خوب میشد. معلم کلاس چهارم دبستان ما هم با خطکشی چوبی و ضخیم دائما بچهها را تنها بهدلیل نخواندن درس کتک میزد. تبعات این شکنجهها هیچگاه از ذهن و روان ما پاک نمیشود.»
یک روانپزشک ساکن تهران هم گفت: «در مدارس دهه شصت تنبیه کاملا شبیه به شکنجه بود. مثلا دقیقا یادم میآید در مدرسه شاهد و سالی که برف زیادی آمده بود، ما را که دختربچهای ۹ ساله بودیم مجبور کردند تا دستانمان را درون برف بگذاریم و بعد معلم کلاس سوم دستان یخزدهمان را محکم با شلنگ میزد، بهطوری که تا ماهها بعد تاول دستانمان خوب نمیشد. به چه جرمی؟ تنها به این دلیل که تکلیف روز قبل را انجام ندادهایم و در کلاس مشغول بازی بودیم، که طبیعیترین شیطنت دوران کودکی است. علاوه بر صدمات جسمی، این اضطرابها، کمبود عزت نفس، پرخاشگری و خشونت، مشکلات در یادگیری یا روابط اجتماعی یا گرایش به مواد مخدر در بزرگسالی، که میان نسل ما بهشدت پررنگ است، همگی از عوارض روحی همان شکنجهها و تحقیرها در مدارس یا خانواده است.»
مرد ۲۹ سالهای در مشهد برای ایندیپندنت فارسی نوشت: «پرداختن به موضوع تنبیه شدید بدنی دانشآموزان در سریال افعی تهران بسیار اتفاق خوبی بود و جمهوری اسلامی هم تنها تلاش میکند روی واقعیت سرپوش بگذارد. مثلا من از دبستان تا دبیرستان و تنها بهدلیل شیطنتهای کودکی، دائما از معلمها و مدیر و ناظم کتک میخوردم. در مدرسه محمودیه مشهد با شلنگ یا خطکش تمام بدن ما را کبود میکردند، درحالی که من بچهدرسخوان هم بودم. این نوع رفتارها طبیعی نیست و فقط از آدمهای روانی برمیآید. به همین دلیل، سالها بعد انتقام این کتکها را از یکی از معلمان خودم گرفتم و دلم خنک شد.»
آزاده، شهروند ۳۵ ساله تهرانی هم گفت: «کتکهای دوران دبستان باعث شده که همچنان از مدارس و معلمها بدم میآید و هرروز با استرس منتظر میمانم تا پسرم که کلاس دوم دبستان است سالم به خانه برگردد. آخر چرا باید منی که کلاس سوم ابتدایی بودم را تنها بهدلیل حفظ نبودن جدول ضرب در حد مرگ با خطکش ضخیم کتک بزنند؟ لعنت به جمهوری اسلامی و نظام آموزشش.»
رضا، جوان متولد ایلام، هم از کوتاه کردن تحقیرآمیز موهایش به دست معلم کلاس چهارم دبستان و کتک خوردن میان سایر دانشآموزان سخن گفت و اینکه همچنان پس از گذشت ۲۰ سال و مهاجرت از ایران و با وجود ماهها رواندرمانی، نمیتواند آن «خاطرات کذایی و دردناک» را از ذهنش دور کند.
همچنین بیش از صد زن ۲۵ تا ۴۰ ساله در پیامهایشان به ایندیپندنت فارسی به روایت ضربوشتم، آسیب بدنی و تحقیرهای کلامی و تهدید به پروندهسازی قضایی، به جرم رعایت نکردن حجاب اجباری یا استفاده از لوازم آرایش در مدارس، سخن گفتند و بیشتر آنان نیز تاکید کردند که علاقه دارند تا روزی «انتقام» آن آزارها را از معلمان و کادر مدارسشان بگیرند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، بیش از ۲۰۰ مرد در ایران هم «آزار بدنی از طریق قرار دادن خودکار میان انگشتان کودکان، لگد و چک و نامگذاری تحقیرآمیز دانشآموزان» را رایجترین آسیبهای بدنی و روانی عنوان کردند.
این درحالی است که در شمار زیادی از این نوع روایتها، وضعیت نامناسب اقتصادی برخی از خانوادهها و ناتوانیشان در پرداخت کمکهزینههای مدارس و اردوهای تفریحی، ازسوی کادر آموزشی مدارس تحقیرآمیز توصیف شد و در صف صبحگاهی مدارس اسامی این گروه از دانشآموزان برای تحقیر خوانده میشد.
اکنون در شرایطی که همچنان اخبار آزار جسمی و ضربوشتم شدید کودکان دانشآموز به دست معلمان مدارس مختلف ایران رسانهای میشود، برخی از کارشناسان حوزه آموزش تصویب نشدن قوانینی برای مقابله با آزار جسمی کودکان و برکناری معلمان خاطی را دلیل اصلی ادامه این نوع رفتارها در مدارس ایران میدانند.
بحرانی اجتماعی که اگرچه در سالهای اخیر بهدلیل افزایش آگاهی خانوادهها و اعتراض آنان به ادارات آموزشوپرورش و محاکم قضایی از تعداد آن کاسته شده است، اما همچنان در بسیاری از مدارس و شهرهای ایران به قوت خود باقی است.
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی، با اشاره به مشکلات معیشتی مختلف معلمان که بر رفتار آنان در کلاس درس تاثیر میگذارد، شکایت وزارت آموزشوپرورش از سازندگان سریال افعی تهران به بهانه «توهین به جایگاه معلم» را مورد سرزنش قرار داد و نوشت: «مقام معلم آنگاه خدشهدار شده که برای امرار معاش مجبور است ساعات طولانی بعد از کار آموزش به مسافرکشی و کارهای دیگر بپردازد. مقام معلم آنجا زیر پا نهاده شده که در مقابل یک اعتراض صنفی ساده، به او انگ عامل بیگانه و اخلال در امنیت زده و از کار اخراجش کردهاند.»
اما در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی در خیزش سراسری ۱۴۰۱، به کشتار و بازداشت صدها کودک و دانشآموز ایرانی بهدلیل مخالفت با حجاب اجباری یا حضور در تجمع خیابانی اقدام کرد، انتظار نمیرود که نظام آموزشی جمهوری اسلامی برای ممنوعیت کامل ضربوشتم دانشآموزان در مدارس یا بهبود شرایط معیشتی معلمان گامی بردارد.
دیماه ۱۴۰۲، یکی از بستگان صابر نظریانی، دانشآموز ۱۳ ساله مدرسه طالقانی روستای قبرموسی شهرستان کوهدشت لرستان، در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی خبر داده بود که این کودک بهدلیل ضربوشتم شدید از سوی یکی از معلمانش با مشکلات جدی در کبد و طحالش مواجه و برای درمان فوری به بیمارستانی در تهران اعزام شد.
این در حالی است که پژوهشهای جدید در دانشگاههای ایالات متحده و بریتانیا نشان میدهد داد و فریاد کردن بر سر کودکان بهاندازه «سوءاستفاده جنسی و تنبیه بدنی» روی آنان اثر منفی دارد. همچنین براساس پژوهش محققان دانشگاه هاروارد، کتک زدن و تحقیر مداوم کودکان بر رشد و شکلگیری مغز آنان تاثیر منفی میگذارد.