در پشت پرده حمله آمریکا به قاسم سلیمانی چه گذشت؟

کنت مکنزی، فرمانده سابق سنتکام، در کتاب جدیدش با افشای جزئیات تازه‌ای در مورد حمله آمریکا به سلیمانی، می‌گوید یک فرمانده نیروی قدس سپاه در یمن و کشتی ساویز در دریای سرخ نیز جزو اهداف بود

ژنرال کنت مکنزی، فرمانده سابق سنتکام‌ــ Independent Persian Combo

در حالی که چهار سال از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه، در حمله پهپادی آمریکا در بغداد می‌گذرد، کنت مکنزی، فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام)، در کتاب جدیدش با عنوان «نقطه ذوب: فرماندهی و جنگ در قرن بیست‌و‌یکم» جزئیات تازه‌ای در این مورد فاش می‌کند.

بخش‌هایی از کتاب که به پشت پرده وقایع و تصمیم آمریکا به کشتن سلیمانی می‌پردازد در نشریه آتلانتیک منتشر شده است، که در ادامه مي‌آید.

مکنزی با اشاره به ناکارآمدی سیاست فعلی آمریکا در خاورمیانه که به جسورتر شدن جمهوری اسلامی ایران منجر شده است، چند دهه اخیر نشان داده است که آمریکا فقط هنگامی می‌تواند مقابل جمهوری اسلامی بازدارندگی داشته باشد که از موضع قدرت وارد شود.

مکنزی در ادامه می‌نویسد او در دوره‌ای که فرمانده سنتکام بود مسئولیت عملیاتی حمله به قاسم سلیمانی را بر عهده داشت، و این حمله درسی داشت که به آن توجه چندانی نشده است: جمهوری اسلامی ممکن است گاهی پیش‌بینی‌ناپذیر به نظر رسد، اما قدرت آمریکا مقابلش بازدارندگی دارد. وقتی آمریکا عقب‌نشینی می‌کند، جمهوری اسلامی پیشروی می‌کند. وقتی آمریکا قاطعانه برخورد می‌کند و آماده هرگونه احتمالی است، جمهوری اسلامی پا پس می‌کشد. او می‌افزاید زندگی و مرگ سلیمانی شاهدی بر این مدعا است و باید راهنمای سیاست آتی آمریکا در خاورمیانه باشد.

چهاردهمین فرمانده سنتکام می‌نویسد طی سال‌ها نفوذ سلیمانی در منطقه گسترش پیدا کرده بود و او تصور می‌کرد دست‌نیافتنی است. او در سال ۲۰۱۹ در پاسخ به سوالی در این مورد گفته بود: «می‌خواهند چکار کنند، مرا بکشند؟»

به گفته مکنزی، او در مارس ۲۰۱۹ وقتی به فرماندهی سنتکام منصوب شد، یکی از اولین کارهایی که انجام داد بررسی این موضوع بود که اگر رئیس‌جمهوری درخواست حمله به سلیمانی را داشته باشد، آیا سنتکام طرح و برنامه‌ای دارد. او هنگام بررسی این موضوع متوجه شد که درخواست‌هایی برای اقدام علیه سلیمانی به کاخ سفید داده شده بود.

در دسامبر ۲۰۱۹، پایگاه‌های آمریکا در عراق هدف حملات راکتی مکرر گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی قرار گرفت و برای آمریکا روشن بود که هماهنگی و مدیریت این حملات را سلیمانی بر عهده داشت.

بنابراین، اعضای کلیدی سنتکام گرد هم آمدند تا گزینه‌هایی را که ماه‌ها بود در دست بررسی داشتند مرور کنند. مکنزی اشاره می‌کند که البته این جلسه محض پیش‌بینی و آماده‌سازی طرح بود، زیرا فقط دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری وقت، از طریق مارک اسپر، وزیر دفاع، می‌توانست مجوز حمله را بدهد.

مکنزی می‌نویسد هدف دیگر آن‌ها در یمن بود که مدتی او را زیر نظر داشتند: یک فرمانده نیروی قدس سپاه با سابقه طولانی هماهنگی عملیات‌ها علیه آمریکا و نیروهای ائتلاف. سایر اهداف احتمالی کشتی «ساویز» سپاه پاسداران در جنوب دریای سرخ را که اطلاعات جمع‌آوری می‌کرد و همین‌طور پدافند هوایی و زیرساخت‌های نفتی در جنوب ایران را شامل می‌شد.

مکنزی پس از بحث درباره گزینه‌ها به اعضای تیمش گفته بود که آن‌ها فقط اهداف داخل خاک عراق و سوریه را توصیه خواهند کرد تا از گسترش درگیری جلوگیری شود. آن‌ها چهار «هدف لجستیک» و سه «هدف انسانی» در حمله دخیل بودند؛ دو نفر از عوامل کتائب حزب‌الله و نفر سوم سلیمانی بود. آن‌ها همچنین قرار شد گزینه اقدام در یمن، دریای سرخ و جنوب ایران را مطرح کنند اما توصیه نکنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

روز بعد پس از دریافت تایید برای حمله به اهداف لجستیک، قرار شد که ترامپ از طریق اسپر و میلی در جریان قرار بگیرد. مکنزی می‌گوید او توصیه نکرده بود از حمله به سلیمانی پرهیز شود، اما خطرات احتمالی را که ممکن بود در پی داشته باشد شرح داده بود.

در جلسه ارائه گزارش، حمله به اهداف لجستیک از نظر ترامپ کافی نبود و درخواست کرد اگر سلیمانی به عراق رفت، هدف قرار بگیرد. او همچنین حمله به فرمانده نیروی قدس سپاه در یمن و کشتی ساویز در دریای سرخ را تایید کرده بود. ترامپ معتقد بود این حملات جمهوری اسلامی را سر میز مذاکره بازمی‌گرداند.

مکنزی در ادامه می‌نویسد البته ما احساس می‌کردیم حملات ممکن است قدرت بازدارندگی آمریکا را احیا کند، اما آن را به‌منزله راهی به سوی مذاکره نمی‌دیدیم. او می‌دانست که می‌توانستند حمله به کشتی ساویز و فرمانده نیروی قدس در یمن را به‌سرعت اجرا کنند، اما سلیمانی هدفی چالش‌برانگیزتر بود. آن‌ها گزینه‌های حمله به او در سوریه و عراق را برنامه‌ریزی کردند بودند و سوریه را ترجیح می‌دادند؛ زیرا حمله در عراق ممکن بود گروه‌های شبه‌نظامی شیعه را تحریک کند و واکنش نظامی و سیاسی سنگین در پی داشته باشد.

آن‌ها اطلاعاتی دریافت کرده بودند مبنی بر اینکه سلیمانی ۳۱ دسامبر از تهران به بغداد پرواز می‌کند. سرانجام، تصمیم بر این شد که ابتدا سلیمانی و به فاصله چند دقیقه بعد، فرمانده نیروی قدس در یمن هدف قرار بگیرد. آن‌ها تصمیم گرفتند کشتی ساویز را بگذارند برای بعد. شورای امنیت ملی آمریکا معتقد بود که جمهوری اسلامی از آمریکا انتقام نخواهد گرفت.

هنگامی که هواپیمای حامل سلیمانی به بغداد نزدیک شد، مکنزی و میلی و اسپر در تماس بودند و هواپیما را تماشا کردند که فرود نیامد و در ارتفاع ۳۰ هزار پایی از فراز شهر عبور کرد.

یکی از افراد پنتاگون از مکنزی پرسید: «می‌توانی این لعنتی را ساقط کنی؟» مکنزی همان موقع با فرمانده تیم هوایی‌اش در قطر تماس گرفت: «اگر به تو دستور بدهم این هواپیما را سرنگون کنید، می‌توانید انجام دهید؟» او به‌سرعت پاسخ داد و نیروهای آمریکا دو جنگنده را آماده تعقیب هواپیما کرد.

طولی نکشید که مشخص شد هواپیما عازم دمشق است و ۵۰ مسافر غیرنظامی دارد. مکنزی و میلی به‌سرعت از حمله به هواپیما صرف‌نظر کردند. هواپیماها از ماموریت یمن نیز عقب‌نشینی کردند. اطلاعات حاکی از آن بود که سلیمانی طی ۳۶ ساعت آتی از دمشق به بغداد بازمی‌گشت.

سرانجام پس از ساعت‌ها انتظار و تاخیر، سلیمانی در دمشق سوار هواپیما شد و اندکی پیش از نیمه‌شب به وقت محلی در بغداد به زمین نشست. پس از آنکه خودرو حامل سلیمانی پس از خروج از فرودگاه هدف قرار گرفت، خانه‌ای در یمن نیز هدف حمله قرار گرفت، خانه‌ای که تصور می‌شد فرمانده بعدی نیروی قدس سپاه در آن به سر می‌برد. اما بعد متوجه شدند که او آن‌جا نبود.

تصمیم حمله به سلیمانی را ترامپ گرفت، که مشاورانش به او اطمینان داده بودند که جمهوری اسلامی انتقام نخواهد گرفت. به عقیده مکنزی، ترامپ تصمیم درستی گرفته بود؛ اگر جلو سلیمانی گرفته نمی‌شد، افرادی بیشتری از نیروهای آمریکایی، ائتلاف‌ بین‌المللی، و مردم عراق جانشان را از دست می‌دادند و حملات بیشتری صورت می‌گرفت. سلیمانی خودش این حمله‌ها را انجام نمی‌داد، اما بی‌تردید پس از سفرش به عراق رخ می‌داد.

مکنزی در ادامه می‌افزاید خطر انفعال بیش از اقدام است. جمهوری اسلامی در مورد توانایی آمریکا در نشان دادن چنین قدرتی تردید داشت، دست‌کم دو دولت پیشین آمریکا موضعی قدرتمند نگرفته بود. جمهوری اسلامی برای اولین بار پس از سال‌ها قدرت آشکار آمریکا را دید و ناچار شد در محاسباتش تجدیدنظر کند. حملات در مقیاس کوچک ادامه پیدا کرد، به‌خصوص حملاتی که نمی‌شد مستقیم به جمهوری اسلامی منتسب دانست، اما هدایت عملیاتی نیروهای ایرانی و نیروهای نیابتی‌شان تغییر کرده بود: از حملات بزرگ به نیروهای آمریکایی اجتناب کنید.

فرمانده سابق سنتکام در پایان می‌نویسد اگر آمریکا قصد دارد در خاورمیانه باقی بماند، باید آماده باشد همان اراده را دوباره نشان دهد. خطر تشدید تنش‌ها اجتناب‌ناپذیر اما قابل مدیریت است؛ آنچه سیاست‌ آمریکا را مدت‌‌هاست متزلزل کرده اجتناب از پذیرش این خطر است. درس‌های حمله به سلیمانی روشن است و نباید فراموش کرد. ایرانی‌ها به قدرت آمریکا احترام خواهد گذاشت و از ضعف آمریکا سوءاستفاده خواهند کرد.