کنارهگیری جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، از رقابت با دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده بر رویداد مهم حمله اسرائيل به بندر حدیده یمن که در کنترل شبهنظامیان حوثی است، سایه انداخت. این بندرگاه با مخازن نفت و پالایشگاه آن که در حمله اسرائیل منهدم شد، برای حوثیها بهعنوان ابزاری در دست جمهوری اسلامی، که از ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴ کنترل صنعا را در دست گرفتهاند، اهمیت بسیاری دارد. با این حال حمله اسرائیل به این بندرگاه به شهروندان عادی یمن خسارات زیادی وارد کرد.
این حمله در واکنش به حمله پهپادی حوثیها به تلآویو که به کشته شدن یک نفر منجر شد، صورت گرفت. پهپاد حوثیها به مجتمع مسکونی بزرگی در نزدیکی سفارت سابق آمریکا اصابت کرد. مقر سفارت آمریکا در دوران ترامپ به بیتالمقدس که آنجا را «پایتخت یکپارچه و تقسیمناپذیر» اسرائیل نامیده بود، انتقال یافت.
این رخداد به این معنی است که در سایه جنگی که پس از عملیات طوفانالاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل جریان دارد، هیچ مکان امنی در اسرائيل باقی نمانده است.
از زمان آغاز جنگ غزه، درگیری میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل در چند جبهه ادامه دارد. برای همه آشکار است که اگر رژیم ایران قصد نداشت وارد جنگ با اسرائیل شود، حزبالله هرگز اسرائیل را از جنوب لبنان هدف قرار نمیداد. در واقع، جمهوری اسلامی با اجرای عملیات طوفانالاقصی که در نتیجه هماهنگی میان تهران و حماس صورت گرفت، به حملات اسرائيل در قلمرو ایران و ترور دانشمندان برجسته ایرانی پاسخ داد.
جمهوری اسلامی با این اقدام به تلآویو ثابت کرد که میتواند عمق اسرائيل را هدف قرار دهد و شهروندان اسرائيلی را به ترک این کشور و مهاجرت به خارج وادار کند. ناامنی در قلمرو اسرائيل به این معنی است که موجودیت اسرائیل از درون متزلزل شده و کشوری که بهعنوان پناهگاهی برای یهودیان جهان تاسیس شد، عملا در معرض خطر قرار گرفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اسرائيل به عملیات طوفانالاقصی و حملات بعدی مرتبط با آن پاسخی کوبنده و خشونتآمیز داد که بهای آن را مردم غزه میپردازند. صحبت از مقاومت و پایداری حماس در نوار غزه آسان است، اما براورد میزان خسارات وارده به باریکه کوچکی که مساحت آن حدود ۳۶۵ کیلومترمربع است و جمعیت آن به ۲.۵ میلیون نفر میرسد، کاری بسیار دشوار است!
پس از تصمیم حزبالله برای حمایت از جنگ غزه، بهراحتی میتوان از حضور حدود ۶۰ هزار فلسطینی در خارج از خانههایشان در مناطق مجاور مرز با لبنان صحبت کرد، اما باید اذعان کرد که اکثر شهروندان لبنان با جنگ حزبالله علیه اسرائيل که به آواره شدن حدود ۱۰۰ هزار نفر و ویرانی شهرکها و روستاهای جنوب لبنان منجر شد و هیچ سودی به حال جنگ غزه نداشت، مخالفاند.
در واقع تمامی درگیریهای که در منطقه جریان دارد، به سود رژیم ایران است؛ بهویژه اینکه جمهوری اسلامی در تلاش برای اثبات این مدعا است که این رژیم بازیگر اصلی در خاورمیانه و خلیج فارس است و در تمامی تحولات آینده این منطقه نقشآفرینی خواهد کرد.
بندر حدیده برای مردم یمن و شبهنظامیان حوثی اهمیت بسیاری دارد، بنابراین، خسارات ناشی از حمله به این بندرگاه را نمیتوان دستکم گرفت. در عین حال، بر آسیبهای ناشی از درگیری حزبالله و اسرائیل در جنوب لبنان را هم نمیتوان چشم بست؛ بهویژه اینکه حزبالله سعی دارد با ممانعت از ورود خبرنگاران به این منطقه، ویرانیهای عظیم ناشی از جنگ را که به بازسازی گسترده نیاز دارد، پنهان کند. این در حالی است که حتی در صورت پایان جنگ هم هیچ طرفی آماده همکاری برای بازسازی جنوب لبنان نیست. به همین دلیل، هرچند جمهوری اسلامی درگیری جنوب لبنان را به جنگ غزه پیوند میدهد، اسرائيل آن را خارج از محاسبات جنگ در نوار غزه میداند.
بنابراین، تنش بین اسرائيل و جمهوری اسلامی در حال بالا گرفتن است، زیرا بنیامین نتانیاهو که سرنوشت سیاسی خود را به ادامه جنگ مرتبط میداند، اکنون بر این باور است که با پایان یافتن نقش بایدن و در غیاب رئیسجمهوری قوی و موثر و کاریزماتیک در ایالات متحده، میتواند جنگ را ادامه دهد.
نتانیاهو که منتظر بازگشت ترامپ به کاخ سفید است و هیچ طرح سیاسی که او را به توقف جنگ وادار کند وجود ندارد، در تلاش است از فرصت فراهمشده برای تحقق اهدافش بهرهجویی کند. او که وجود ملت فلسطین را نادیده میگیردــ در حالی که حذف این ملت از سرزمین فلسطین ناممکن استــ چون سیاستمداری شکستخورده است که بازی را در تمامی عرصههای سیاسی باخته است.
در مقابل، جمهوری اسلامی هم جز تشدید تنش چارهای دیگری ندارد. همزمانی حمله پهپادی حوثیها به تلآویو و تهمتهای عاری از حقیقت عبدالملک الحوثی علیه پادشاهی عربستان سعودی درباره اقدامهای انجامشده در امور بانکی داخل یمن، تصادفی نیست. این شهروند یمنی وابسته به رژیم جمهوری اسلامی گفته است: «اگر عربستان سعودی حاضر است آینده کشور و برنامههای اقتصادیاش را قربانی منافع اسرائيل و آمریکا کند، پس چشمانداز ۲۰۳۰ و طرح توسعه فرودگاه ریاض که آن را به یکی از بزرگترین فرودگاههای جهان تبدیل کند، هیچ معنا و مفهومی ندارد».
تردیدی نیست که در صورت تشدید تنش با اسرائيل، جمهوری اسلامی ایران به سرنوشت تلخ شهروندان لبنان، یمن، عراق و سوریه اهمیتی نمیدهد، بلکه از قلمرو کشورهای یادشده و مردم آن بهعنوان ابزاری برای تحقق منافعش استفاده میکند و علیه عربستان سعودی که برای مهار جنگ غزه از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است، تبلیغاتی بیاساس راه میاندازد.
اکنون این پرسش مطرح میشود اگر جمهوری اسلامی به تحریک شبهنظامیان فرقهای عراقی که برای هدف قرار دادن اسرائيل آماده به نظر میرسند، ادامه دهد، چه خواهد شد؟ در صورت وقوع چنین رخدادی، اگر اسرائيل بصره را مانند غزه ویران کند، چه میشود؟ آیا جمهوری اسلامی به این امر اهمیتی خواهد داد؟
به نظر میرسد خاورمیانه ماههای بسیار سختی در پیش دارد، زیرا از یک سو ایالات متحده هیچ محدودیتی در برابر نخستوزیر اسرائيل قرار نداده و از سوی دیگر، رژیم ایران برای پروژه توسعهطلبانهاش جز تسلط یافتن و نفوذ در کشورهای عربی و استفاده از این نفوذ برای مذاکره و معامله با آمریکا راه دیگری ندارد.
آیا آمریکا در دوره آینده ریاستجمهوری دونالد ترامپ برای چنین معاملهای آمادگی بیشتری خواهد داشت یا اینکه جمهوری اسلامی ایران نیز مانند اسرائیل، با بنبست سیاسی مواجه است که حمله به بندرگاه حدیده در یمن از آن واقعیت پرده برداشته است؟
برگرفته از روزنامه الرای