نخستین گزارشها از نحوه کشته شدن اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، اصابت پرتابهای از هوا به محل اقامتش در شمال تهران را آشکار میکند. برخی رسانهها نیز ادعای حمله پهپادی و موشکی اسرائیل به محل اقامت هنیه را مطرح کردهاند.
رئیس دفتر سیاسی حماس برای حضور در مراسم تحلیف رئیس دولت چهاردهم جمهوری اسلامی به تهران سفر کرده بود. او که مدام به تهران رفتوآمد داشت، احتمالا حتی تصورش را هم نمیکرد که روزی در همین شهر کشته شود.
جمهوری اسلامی پیش از این بارها اسرائیل را به «اقدامهای خرابکارانه» داخل خاک ایران متهم کرده بود، مواردی مانند حمله سایبری به بندر رجایی و انفجار و آتشسوزی در تاسیسات هستهای و پتروشیمی ایران همواره به اسرائیل و عواملش منتسب شدهاند. از آخرین باری هم که فردی از وابستگان و نزدیکان حکومت داخل خاک ایران هدف قرار میگیرد، حدود دو سال میگذرد.
حسن صیاد خدایی که عصر یکم خرداد ۱۴۰۱ هنگام خروج از خانهاش در خیابان مجاهدین اسلام در شرق تهران هدف پنج گلوله قرار گرفت و کشته شد، عضو سپاه پاسداران بود و با شرکت در جنگ داخلی سوریه عنوان «مدافع حرم» را یدک میکشید. بر مبنای گزارش روزنامه نیویورک تایمز، حسن صیاد خدایی را عوامل موساد کشتند و هدف از این عملیات نیز هشدار به جمهوری اسلامی برای توقف عملیات واحد ۸۴۰ سپاه قدس بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کمتر از دو سال قبل از آن نیز محسن فخریزاده در هفتم آذر ۱۳۹۹ هدف قرار گرفت و کشته شد. مقامهای جمهوری اسلامی از کشته شدن فخریزاده و افراد دیگری از جمله اردشیر حسینپور، مجید شهریاری، مصطفی احمدی روشن، مسعود علیمحمدی و داریوش رضایینژاد تحت عنوان «ترور سازمانیافته دانشمندان هستهای ایران» یاد میکنند.
محسن فخریزاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوریهای دفاعی وزارت دفاع، از سرداران سپاه پاسداران و یکی از چهرههای مطرح برنامه هستهای جمهوری اسلامی بود. درباره نحوه کشته شدن فخریزاده هنوز هم ابهاماتی وجود دارد.
بر اساس گزارش روزنامه نیویورک تایمز، «ترور» فخریزاده هم کار موساد بود و این عملیات را با بهرهگیری از فناوری پیچیده کنترل از راه دور و هوش مصنوعی انجام داد. حالآنکه در زمان کشتن او هیچیک از عوامل اجرایی این کار در خاک ایران حضور نداشتند.
حدود ۹ سال قبل از کشته شدن محسن فخریزاده، در دیماه ۱۳۹۰، مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز پس از خروج از منزلش در میدان کتابی تهران هدف حمله یک موتورسوار قرار گرفت و در اثر انفجار یک بمب مغناطیسی جان باخت.
مردادماه همان سال نیز داریوش رضایینژاد، دانشجوی دکترای مهندسی برق دانشگاه صنعتی خواجه نصیر طوسی، مقابل منزلش کشته شده بود.
در آن مقطع زمانی، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات وقت، ادعا کرد که کشته شدن داریوش رضایینژاد به برنامه هستهای ایران ارتباط ندارد اما آسوشیتدپرس به نقل از یک مقام خارجی و یک بازرس هستهای پیشین سازمان ملل متحد فاش کرد که رضایینژاد در حال تحقیق درباره سوییچهای ولتاژ بالا بود که قطعه مهمی در ساخت کلاهک هستهای است. اشپیگل هم به نقل از یک مقام اطلاعاتی اسرائیل ترور رضایینژاد به دست عوامل موساد را تایید کرد.
یک سال قبل از آن در هشتم آذر ۱۳۸۹ مجید شهریاری، استاد دانشگاه شهید بهشتی و از کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران، هدف قرار گرفت و جان باخت. شهریاری و رانندهاش در روز حادثه روی صندلی جلوی خودرو و همسرش در صندلی عقب نشسته بودند که در بزرگراه ارتش، موتور سیکلتی به آنها نزدیک شد و بمبی را به در خودرو چسباند و سپس دور شد. همسر شهریاری که متوجه شده بود، از راننده خواست توقف کند اما تلاش برای نجات مجید شهریاری نافرجام ماند و او در اثر انفجار کشته شد.
در همان روز فریدون عباسی دوانی، مهندس هستهای و نماینده مجلس، در میدان دانشجوی تهران هدف حمله منتسب به اسرائیل قرار گرفت اما جان سالم به در برد. او نیز گفت که هنگام رانندگی وقتی دید موتورسواری بمبی را به در ماشینش چسباند، بهسرعت پیاده شد و خود را نجات داد.
یک سال پیش از آن در اوایل شهریور ۱۳۸۸ بود که مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران، با انفجار بمبی که به ماشینش در منطقه قیطریه تهران نصب شده بود، جان باخت. دی ۱۳۸۵ نیز اردشیر حسینپور، استادیار دانشگاه و متخصص الکترومغناطیس، در حالی که روی پروژه هستهای اصفهان و همچنین تدوین طرح ساخت بزرگترین مجتمع فیزیک اتمی خاورمیانه کار میکرد، بهطور مشکوکی درگذشت.
چند ماه بعد اخباری بیرون آمد مبنی بر اینکه حسینپور را عوامل موساد با گاز رادیواکتیو کشتهاند. روزنامه فیگارو نیز این خبر را منتشر کرد.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سال ۱۳۹۱ ادعا کرد که عوامل دخیل در «ترور دانشمندان هستهای» را دستگیر کرده است. مدتی پس از انتشار این اطلاعیه، نیز مستند اعترافات اجباری بازداشتیها از تلویزیون پخش شد اما حدود هفت سال پس از آن، مشخص شد که این افراد از جمله مازیار ابراهیمی در کشته شدن فعالان هستهای ایران نقشی نداشتهاند و زیر شکنجه علیه خود اعتراف کردهاند.
اسرائیل در مواردی مسئولیت حملات به ایران را پذیرفته، در مواردی سکوت کرده و در مواردی مانند انفجار کرمان در سالگرد قاسم سلیمانی، هرگونه مسئولیتی را رد کرده است. در سوی دیگر ماجرا، جمهوری اسلامی مدعی است که اسرائیل «عملیات خرابکارانه» در خاک ایران را با همکاری اعضای سازمان مجاهدین خلق «سازماندهی» میکند.
اسماعیل هنیه که بامداد چهارشنبه دهم مرداد در محل اقامتش در تهران هدف قرار گرفت و کشته شد، در واقع دومین فرد خارجی وابسته به جمهوری اسلامی است که در خاک ایران به دست اسرائیل کشته میشود. هفدهم مرداد ۱۳۹۹ عبدالله احمد عبدالله، معروف به ابومحمد المصری، عضو ارشد القاعده، به همراه دخترش (همسر حمزه بن لادن) در خیابان پاسداران تهران به ضرب گلوله کشته شدند. این عملیات را واحدی موسوم به «سرنیزه» وابسته به اسرائیل انجام داد.
ابو محمد المصری به دلیل نقش داشتن در بمبگذاری سفارت ایالات متحده در دارالسلام، تانزانیا و کنیا تحت تعقیب بود.
رسانههای جمهوری اسلامی بدون اشاره به نام المصری، این خبر را تحت عنوان کشته شدن دو شهروند لبنانی پوشش دادند.
اما ماجرای هنیه با المصری فرق دارد. رئیس دفتر سیاسی حماس دوست نزدیک مقامهای حکومت ایران بود به مراسم مختلف دعوت میشد و بهتناوب طرف مشورت قرار میگرفت. بنابراین جمهوری اسلامی اکنون در دوگانه محافظت و بقای خود و انتقام هنیه گرفتار خواهد شد. همانطور که پیشتر در ماجرای «انتقام سخت» قاسم سلیمانی گرفتار شده بود.
علی خامنهای روز چهارشنبه در واکنش به کشته شدن هنیه گفت که «خونخواهی» او را وظیفه خود میداند. سپاه پاسداران نیز در بیانیه دومش اسرائیل را به «پاسخ سخت و دردناک» تهدید کرد.
هنیه در قطر اقامت داشت اما خواست اسرائیل این بود که او را در تهران هدف قرار دهد؛ شاید با این هدف که ضعف اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی را یادآور شود؛ شاید هم برای اینکه پای تهران و سپس واشینگتن را به جنگ باز کند.
هر نوع واکنش احساسی جمهوری اسلامی به ماجرای کشته شدن اسماعیل هنیه احتمال شعلهور شدن آتش جنگ را در پی دارد و این چیزی نیست که علی خامنهای، در شرایط کنونی، آن را بخواهد.