خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار تحلیلی به قلم آدام شرک، به این موضوع پرداخت که پس از حمله هوایی اسرائیل به جمهوری اسلامی، ایران برای پاسخگویی به تلآویو چه تصمیمهایی میتواند بگیرد و برای انتخاب گزینههای احتمالی پیش رو چه مسیر دشواری در پیش دارد.
آدام شرک در ابتدای این مطلب اشاره میکند انتخاب جمهوری اسلامی برای پاسخ به حمله هوایی اخیر اسرائیل، میتواند تعیینکننده این باشد که آیا منطقه به سمت جنگی تمامعیار سوق پیش میرود یا وضعیت موجود با خشونتهای ویرانگر و بیثباتکننده آن همچنان ادامه خواهد یافت.
به اعتقاد این تحلیلگر، با توجه به منطق سیاسی و نظامی خاورمیانه، اولین گزینه برای تهران در پاسخگویی به تلآویو این است که حمله گسترده روز شنبه را با پاسخی شدید جبران کند. گزینه محتمل میتواند دور جدیدی از شلیک موشکهای بالیستیک باشد که ایران در سال جاری قبلا دو بار انجام داده است.
پاسخ نظامی به این حمله به سران جمهوری اسلامی امکان میدهد تا نهتنها به مردم خود نشان دهند که هنوز توانایی و قدرت کنترل اوضاع را دارند، بلکه به حماس در غزه و حزبالله در لبنان که پیشقراولان به اصطلاح «محور مقاومت» تهران محسوب میشوند، نیز پیام خواهند داد که همچنان در موضع قدرت قرار دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شرک در ادامه خاطرنشان میکند که هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا علی خامنهای این مسیر را دنبال خواهد کرد یا خیر.
برخی تحلیلگران میگویند تهران ممکن است تصمیم بگیرد مستقیم تلافی نکند زیرا احتمال دارد که با حملات بعدی، نقاط ضعفش آشکار شود و پاسخ قویتر اسرائیل را به دنبال داشته باشد.
در تحلیل آسوشیتدپرس، به نقل از برخی کارشناسان آمده است که سخنرانیهای اخیر مقامهای جمهوری اسلامی نشان میدهد آنها سعی میکنند حمله اسرائيل را کماثر جلوه دهند تا مجبور نباشند برای برداشتن گامهای جدی بعدی اقدام کنند. به اعتقاد این دسته از کارشناسان، جمهوری اسلامی در حال حاضر با محدودیتهای نظامی و اقتصادی گستردهای مواجه و در عین حال نگران نتیجه انتخابات ایالات متحده و تاثیر آن بر سیاستهای آمریکا در منطقه است.
آدام شرک یادآور میشود که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و تصمیمگیرنده نهایی تمام مسائل در ایران، در اولین اظهاراتش پس از حمله اسرائیل، بر پاسخگویی فوری به تلآویو تاکید نکرد. در حالی که به بنا بر اعلام ارتش اسرائیل، در حملات روز شنبه سامانههای دفاع هوایی ایران و تاسیسات تولید موشک هدف قرار گرفتهاند.
به گفته تحلیلگران، اسرائیل با این حمله آسیبپذیری سیستم دفاع هوایی ایران را آشکار کرد و اکنون بهراحتی میتواند حملاتش را علیه این کشور افزایش دهد.
افزون بر این، اسرائیل با حملات شدید به حزبالله لبنان، مهمترین متحد جمهوری اسلامی در مبارزه با اسرائیل در منطقه، این گروه را تا حد زیادی از کار انداخته است؛ موضوعی که تحلیلگران را بیشتر به این نظریه متمایل میکند که تهران احتمالا احساس ناتوانی میکند و از پاسخگویی جدی به اسرائیل منصرف شود.
تصمیم اسرائیل برای تمرکز بر اهداف صرفا نظامی در حمله اخیر هم به جمهوری اسلامی اجازه میدهد واکنش محدودتری نشان دهد. به اعتقاد برخی ناظران، اسرائیل اگرچه در حمله اخیر نشان داد که توانمندیهایش بسیار برتر از ایران است، به اهداف مهمتر از جمله تاسیسات هستهای یا نفتی جمهوری اسلامی حمله نکرد تا در صورت تلافی ایران، این بار آنها را هدف قرار دهد. هرچند برخی میگویند بعید است اسرائيل بتواند بهتنهایی تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را هدف بگیرد و در این مسیر احتمالا به کمک ایالات متحده نیاز دارد.
همه اینها نشان میدهد که تهران در حال حاضر در وضعیت دشواری گرفتار شده است، زیرا اگر بخواهد اقدام تلافیجویانه علیه اسرائیل انجام دهد، خطر تشدید تنش را به دنبال دارد و اگر تلافی نکند، پیامی مبنی بر ضعف خواهد بود.
در این وضعیت، یک چیز مسلم است و آن هم اینکه خاورمیانه در وضعیتی ناشناخته و پیشبینیناپذیر قرار دارد. رهبران و استراتژیستهای منطقه دههها است در مورد اینکه آیا اسرائیل ممکن است روزی آشکارا به ایران حمله کند یا چگونه حمله کند، گمانهزنی میکردند و در عین حال از خود میپرسیدند حملات مستقیم ایرانــ نه از طریق گروههای شبهنظامی نیابتیاشــ چگونه خواهد بود.
امروز خط قرمزها بسیار کمرنگتر از گذشته شدهاند و رویارویی نظامی تهران و تلآویو رنگ واقعیت گرفته است اما صفحات پایانی کتاب درگیری این دو دشمن دیرینه هنوز مشخص نیست.