در زمان پخش اولین سخنرانی از پیشضبطشده نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزبالله لبنان، از شبکه المنار، پخش تلویزیونی این شبکه وابسته به حزبالله قطع و بعد وصل شد؛ آنچه بدون شک پیامی هشدارآمیز بود که قابلیتهای سایبری برتر اسرائیل را نشان میداد.
البته همگان تفاوت بین نعیم قاسم و حسن نصرالله را درک میکنند و میدانند که حسن نصرالله شخصیتی کاریزماتیک بود که توانایی فوقالعادهای برای تاثیرگذاری بر پیروانش داشت. او میتوانست حامیان حزبالله را به پذیرش آنچه میگوید، متقاعد کند. در حالی که نعیم قاسم بهرغم اینکه سالها سمت معاونت دبیرکل حزبالله را بر عهده داشت، هرگز از چنین ویژگیهایی برخوردار نبوده است.
اکنون برخلاف اظهارات نعیم قاسم مبنی بر اینکه کار تشکیلاتی حزبالله و فعالیتهای آن از سرگرفته شده است و بهرغم اعتقاد جمهوری اسلامی به اینکه کشته شدن حسن نصرالله بر تواناییهای نظامی و تشکیلات حزبالله تاثیری نخواهد داشت، میتوان گفت که حزبالله در باتلاقی گرفتار شده که برونرفت از آن بهشدت دشوار است.
در طول چهار دهه گذشته، حزبالله در محیط شیعی لبنان از حمایت مردمی ویژهای برخوردار بود، اما این اواخر در روحیه شیعیان تغییری شگرف پدید آمده است که به عمیق شدن شکاف با حزبالله میانجامد. تحولات ناشی از جنگ سوریه در محیط حزبالله و چالشهایی که شهروندان لبنان، از جمله شیعیان را در سال ۲۰۱۹ به اعتراض علیه دولت لبنان و حزبالله واداشت، میتواند بیانگر این واقعیت باشد. با این حال، حضور حسن نصرالله بهعنوان رهبر حزبالله باعث شد حامیان این حزب دست از حمایت برندارند. به همین دلیل، در حالی که اغلب شیعیان لبنان از حزبالله انتقاد داشتند، همچنان به حسن نصرالله احترام میگذاشتند و او را الگوی مقاومت میدانستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این حقیقتی است که نعیم قاسم هم آن را خوب میداند. به همین دلیل در نخستین سخنرانیاش بهعنوان دبیرکل حزبالله گفت که راه حسن نصرالله را ادامه خواهد داد. آنچه نعیم قاسم گفت یک پیام سیاسی نبود، پیامی عاطفی و احساسبرانگیز بود که هدف از آن تلاش برای حفظ وحدت شیعیان در اطراف حزبالله است.
بهرغم اظهارات امیدوارکننده نعیم قاسم، حزبالله با چالشهای متعددی روبرو است که گذر از آنها بهشدت دشوار است و سرنوشت این حزب را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
امروز شمار زیادی از شیعیان لبنان و حامیان حزبالله به دلیل درگیری با اسرائيل آواره شده و در چادر یا کنار خیابانها زندگی میکنند. از سوی دیگر، زمستان در راه است و حسن نصرالله که هواداران حزبالله به شایستگی او اعتماد زیادی داشتند، دیگر میان آنها نیست. اکنون در حالی که لبنان و حزبالله در عمق مشکلات فرو رفتهاند، چه کسی میتواند وحدت شیعیان را حفظ کند و حزبالله را از ورطه فروپاشی نجات دهد؟ نه نعیم قاسم این توانایی را دارد و نه سایر رهبران حزبالله. این تنها حسن نصرالله بود که میتوانست از عهده چنین ماموریت دشواری برآید.
نعیم قاسم گفت: «پس از حمله به غزه، اسرائيل قصد حمله به لبنان را داشت، به همین دلیل، حزبالله در ۸ اکتبر با حمله به اسرائیل، اقدامی پیشگیرانه انجام داد.» اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا حمله ۸ اکتبر حزبالله برای حمایت از غزه بود، یا جلوگیری از حمله اسرائیل به لبنان؟ اگر هدف موردنظر جلوگیری از حمله اسرائیل به لبنان بود که اکنون اسرائيل جنوب لبنان را اشغال کرده و پرچمش را در قلمرو لبنان برافراشته است. افزون بر آن، اسرائیل در واکنش به جنگی که حزبالله ۸ اکتبر ۲۰۲۳، آغاز کرد، جنوب لبنان و حومه جنوبی بیروت را ویران کرد و شهروندان لبنان را به خاک و خون کشاند. پس آنچه نعیم قاسم ادعا میکند، عاری از حقیقت است.
نعیم قاسم مدعی است که سلاحهای مقاومت لبنان را از اشغال و تحقیر نجات داد. آیا در حال حاضر، بخشی از جنوب لبنان در اشغال ارتش اسرائيل نیست؟ آیا از ویرانی روستاها و شهرهای لبنان و آوارگی بیش از یک میلیون نفر که در خیابانها و پیادهروها زندگی میکنند، تحقیری بزرگتر هم وجود دارد؟
باید به این واقعیت اذعان کرد که حزبالله و رهبران آن برای این پرسشهای ساده هیچ پاسخی ندارند. از طرفی نه نعیم قاسم میتواند جای خالی حسن نصرالله را پر کند و نه جمهوری اسلامی میتواند شیعیان لبنان را مانند قبل زیر پرچم حزبالله متحد نگه دارد. در واقع، رژیم جمهوری اسلامی کارت مهمش را در لبنان از دست داد؛ بهویژه اینکه حزبالله بهرغم شعارهای توخالی، به سمت فروپاشی و افول میلغزد. جنگ با اسرائيل عواقب ناگواری برای حزبالله داشت و اکنون این حزب که تا چندی پیش به قدرت نظامی و محبوبیت مردمیاش میبالید، در حال فروپاشی و از دست دادن حامیانش در سراسر لبنان است.
مردم لبنان میدانند که یک گروه شبهنظامی وابسته به خارج هرگز نمیتواند از لبنان و مردم آن محافظت کند، بنابراین، زمام همه امور باید در دست دولت باشد و به هیچ گروهی اجازه داده نشود خواستههایش را بر دولت و مردم تحمیل کند.