دونالد ترامپ که در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده پیروزی قاطعی به دست آورده است، اکنون میتواند ادعا کند برای اجرای برنامههایش هم در داخل و خارج از خاک آمریکا ماموریتی گسترده دارد.
نتیجه این انتخابات نشان میدهد که در سیاست، همیشه نمیتوان به شخصیت یا دیدگاهها اتکا کرد. چون مردم، چه سیاستمداران و چه افراد عادی، در نهایت بر اساس منافع شخصی خود تصمیم میگیرند. همانطور که رایدهندگان آمریکایی، با وجود مشکلات و نقایص شخصیتی احتمالی ترامپ، تصمیم گرفتند به او رای بدهند، چون فکر میکنند او میتواند مشکلاتشان را حل کند.
به گزارش رویترز، دور اول ریاست جمهوری ترامپ، سنای مخالف، مخالفان در حزب جمهوریخواه و ساختار دولتی مهمترین عواملی بودند که او را محدود میکردند. این موانع حالا یا از بین رفتهاند یا بهزودی از بین برده خواهند شد. با این حال میزان موفقیت ترامپ در دور دوم در شرایطی که قویتر از گذشته و بدون محدودیتهای قبلی به مهمترین سمت سیاسی جهان رسیده است، بسیار به این بستگی دارد که او در سیاست خارجی چه مسیری را ترسیم کند و چه کسانی را در مناصب کلیدی به کار خواهد گمارد.
درحال حاضر پیشبینی میشود افرادی مانند مارکو روبیو یا ریچارد گرنل برای وزارت خارجه، کش پاتل برای ریاست سیا و مایک پمپئو برای وزارت دفاع (پنتاگون) نامزد اصلی باشند؛ افرادی که ترامپ از آنها وفاداری سرسختانه میخواهد و در عین حال، تمامقد از عملکردشان دفاع و به آنان تکیه خواهد کرد.
با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا سه مسیر احتمالی وجود دارد که ممکن است دولت ترامپ در صحنه جهانی طی کند.
این امکان وجود دارد که ترامپ با معرفی خود به عنوان یک صلحطلب، ایالات متحده را به موضع انزواگرایی بازگرداند که اساسا دوست و دشمن هیچکس نباشد. این میتواند به معنای خروج کامل از ناتو باشد، یا کمکهای امنیتی ایالات متحده را به این مشروط کند، به نحوی که اروپا عملا مطیع خواستههای او باشد.
رویکردهایی نظیر کاهش حمایت آمریکا از متحدانش در آسیا و اقیانوسیه، درخواست از متحدان امنیتی آمریکا برای افزایش روزافزون هزینههای دفاعی و سختگیری بیشتر در قبال هر معاملهای که ایالات متحده را به تعهدی بزرگ یا کاهش توانمندیهای نظامیاش ملزم کند، هم میتوانند جزو گزینههای ترامپ در حوزه سیاست خارجی باشند
به عنوان مثال استرالیا ممکن است خواهان تضمینهایی از کاخ سفید برای ادامه حمایت از پیمان اوکوس (AUKUS) برای خرید زیردریایی هستهای در اوایل دهه ۲۰۳۰ و به اشتراکگذاری فناوری بین ایالات متحده و بریتانیا باشد. علیرغم حمایت قوی جمهوریخواهان در کنگره و سنا، همگان تقریبا مطمئناند که این پیمان در دولت ترامپ بازبینی خواهد شد.
رویترز، سه راهکار احتمالی و اصلی ترامپ را در این حوزه برای دستیابی به سیاستی انزواطلبانهتر برشمرده و بررسی کرده است:
اولــ یک معامله بزرگ با روسیه برای ترامپ ضروری است. این فقط به این دلیل نیست که ترامپ ولادیمیر پوتین را تحسین میکند، بلکه به این دلیل است که او قول داده بود جنگ اوکراین و روسیه را بهسرعت پایان دهد.
اگرچه ملیگرایان افراطی در روسیه از پیروزی ترامپ خوشحالاند، دولت بایدن در تلاش است تا قبل از انتقال قدرت در ژانویه، ارسال شش میلیارد دلار کمک نظامی به کییف را نهایی کند. از این رو ترامپ نمیتواند به زودی از ضعف اوکراین بهعنوان مقدمهای برای یک توافق صلح استفاده کند. این در حالی است که پیشروی ارتش روسیه در خاک اوکراین ادامه دارد و طرح پیروزی ولودیمیر زلنسکی، با وجود حمایت کشورهای اروپایی و دولت بایدن، راه به جایی نبرده است.
دومــ ترامپ در میانمدت ممکن است به معامله با چین نیاز داشته باشد. یک جنگ تجاری بیپایان مبتنی بر تعرفههای گمرکی متقابل، تورم را در ایالات متحده افزایش میدهد و به پایگاه رای ترامپ میان روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک ضربه میزند.
درخواست ملیگرایان و اعضای حزب جمهوریخواه برای اتخاذ رویکردی تقابلی و تهاجمیتر با چین و همچنین ناامیدی ترامپ از متحدان اروپایی آمریکا که معتقد است از بودجه دفاعی آمریکا سوءاستفاده میکنند، ممکن است او را به سمت رویکردی متمرکزتر بر آسیا سوق دهد اما چنین تصمیمی مستلزم یک معامله عمیقتر با مسکو است.
این معامله نهتنها باید شامل توافقی برای پایان دادن به جنگ اوکراین باشد، بلکه باید توافقی جامعتر را برای کاهش تقابل ایالات متحده و روسیه نیز در برگیرد. اگرچه هیچ تضمینی نیست که پوتین این توافقها را بپذیرد، در صورت موفقیت، منابع ایالات متحده برای مقابله نظامی و اقتصادی با چین آزاد میشود. در دولت جدید ترامپ بسیاری از دشمنان چین حضور خواهند داشت که سالها استدلال میکردند پکن بزرگترین تهدید برای قدرت ایالات متحده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این مسیر برای ترامپ نیازمند یک تعهد جدی است که ممکن است از نقاط ضعف او باشد. ترامپ برای مقابله موثر با چین، باید اطمینان حاصل کند که متحدان ایالات متحده در منطقه آسیاــاقیانوسیه نیز به همکاری در این راستا متعهدند؛ همکاری که نهتنها مبتنی بر کمک به محدود کردن نفوذ چین در منطقه است، بلکه آمادگی برای شرکت در یک درگیری احتمالی با چین نیز بخشی از آن خواهد بود. در این میان اگر ترامپ متحدان آمریکا در ناتو را رها کند، نزدیکترین شرکای آسیایی این کشور هم در تعهد ترامپ به تامین امنیت آنان در مقابل چین تردید خواهند کرد.
سومــ گزینه سوم هم این است که ترامپ راهکار رونالد ریگان، رئیسجمهوری سابق ایالات متحده را دنبال کند و به دنبال بازگرداندن و حفظ برتری جهانی ایالات متحده باشد. در این صورت آمریکا جهان را رهبری خواهد کرد، اما آن را عملا با همکاری متحدانی که منافعشان همسو با ترامپ باشد، انجام میدهد.
این برنامه مستلزم هزینههای نظامی سنگین، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، برقراری مجدد سلطه آمریکا در فناوریهای حیاتی و یافتن راهحلهای جایگزین برای زنجیرههایی است که در حال حاضر تحت سلطه چین است. تصمیم مذکور همچنین به معنای دوبرابر کردن رقابت راهبردی با پکن و آمادگی برای مسلح کردن قابلملاحظه نیابتیهای آمریکا و نه فقط متحدان آن، برای اعمال فشار بر چین است.
اما این راهکار هم محدودیتهایی دارد. همانطور که تمایل به آزاد گذاشتن کامل دست اسرائیل در خاورمیانه باید با روابط گسترده آمریکا با عربستان سعودی تعدیل شود. اگرچه ریاض مطمئنا تمایل ترامپ برای محدود کردن کامل جمهوری اسلامی ایران را تایید می کند.
در گذشته، تحسین آشکار ترامپ از پوتین در روسیه، شی جینپینگ، رهبر چین، و کیم جونگ اون، دیکتاتور کره شمالی، شرکای آمریکا را به عقبنشینی واداشت و ترامپ را نیز در دستیابی به اهدافش محدود کرد.
پوتین احتمالا تا زمانی که کاخ سفید برای تسلیم شدن به کییف فشار کافی اعمال نکند، از مذاکره مستقیم با آمریکا خودداری خواهد کرد تا ترامپ وادار شود به صلح بر سر اوکراین دست یابد. صلح بر اساس شرایط روسیه نیز شکننده خواهد بود و مستلزم امتیازهای دردناکی است که اوکراین باید به دشمنش دهد. چنین آتشبسی میتواند موجب تقویت روحیه شورشیها در کشورهای دیگر میشود و امنیت اروپا را در برابر روسیه تضعیف میکند.
از سوی دیگر در آسیا و اقیانوسیه، تردید درباره تعهد آمریکا به تضمینهای امنیتی قبلی، میتواند رقابتهای تسلیحاتی محلی را تشدید و احتمال گسترش سلاحهای هستهای را پررنگتر خواهد کرد. کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و فیلیپین باید تلاشهایشان را رسیدن به مرحله بینیازی از کمکهای ایالات متحده افزایش دهند.