بسیاری از فعالان محیطزیست و جنگلبانهای ایرانی در روزهای اخیر به صدور مجوز برای برداشت دوباره از جنگلهای هیرکانی در شمال ایران با عنوان «استفاده از درختان شکسته و افتاده» اعتراض و آن را به معنای ادامه تلاشهای دولتی برای کاهشی مساحت این جنگلهای تاریخی توصیف کردند.
بر اساس نامهای که فعالان محیطزیست آن را «تکاندهنده» خواندند و در رسانههای ایران منتشر شده است، حسن وحید، سرپرست سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری ایران، برای برداشت درختان ریشهکنشده، شکسته و افتاده در جنگلهای ۵۰ میلیون ساله هیرکانی مجوز صادر کرده است.
کارشناسان حوزه جنگل این سیاست را عامل مهمی در به هم خوردن تعادل جنگل عنوان میکنند، زیرا درختان شکسته، افتاده یا ریشهکن که پناهگاه و مامن صدها موجود زندهاند، هم بخشی از اکوسیستم جنگل به حساب میآیند که تعادل چرخه حیات جنگل را برقرار میکنند و برداشت آنها مسیر فروپاشی جنگل را هموار میکند.
این تصمیم دولتی در حالی اخذ شد که پیش از این، نقی شعبانیان، معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری ایران، اعلام کرده بود اگر حمایتهای مالی دولت از طرحهای صیانتی و حفاظتی جنگلهای هیرکانی شمال ایران به بیش از سه برابر مقدار فعلی نرسد، تا ۵۰ سال آینده، مساحت این جنگلهای حیاتی به حدود نصف مقدار کنونی خواهد رسید.
آمارهای دولتی در تابستان ۱۴۰۲ نیز حاکی از آن بود که پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، ۵۰ درصد جنگلهای هیرکانی نابود شدهاند. به همین دلیل، حالا افرادی مانند حامد تیزرویان، محمد درویش، سهیل اولادزاد و مجتبی صابری، از فعالان محیط زیست و عکاسان حیات وحش ایران، با انتشار بیانیهای در اعتراض به دستور جدید حسن وحید، تاکید کردند: «سالانه بیش از یک میلیون مترمکعب برداشت چوب، احداث بیش از هفت هزار کیلومتر جاده به عرض شش متر در سراسر زیستگاههای بکر، معرفی گونههای مهاجم به جنگلهای شمال مانند اقاقیا و انواع کاج، رسیدگی نکردن به درختان غیرصنعتی بیمارشده مانند شمشاد و سرخدار یا افزایش چندبرابری دورههای سیلاب همه و همه بخشی از سالها مدیریت جنگلداری به شیوه صنعتی در ایران است که اکنون نیز میخواهند با وارد کردن یک تبصره در قانون تنفس جنگل، مجددا صدای ماشین را در جنگلهای رنگارنگ ما بلند کنند. جنگل جان ماست.»
به گفته متخصصان حوزه جنگل، این نوع برداشتهای غیراصولی به هجوم شرکتهای بهرهبردار به جنگل و افزایش غارت و قاچاق درختان منجر میشود. بهرهبرداری از درختان خشک و افتاده، آنهم در شریطی که از تعداد این درختان اطلاعات دقیقی وجود ندارد، این فرصت را برای قاچاقچیان یا پیمانکاران طرف قراراد سازمان منابع طبیعی فراهم میکند تا در میان درختان افتاده و شکسته، درختان سبز و زنده جنگل هیرکانی را هم قطع و سرقت کنند.
هادی کیادلیری، استاد جنگل دانشگاه علوم تحقیقات ایران، هم تاکید میکند که جمعآوری درختان افتاده و شکسته به لحاظ علمی رد شده است و این کار به نفع جنگل نیست. او افزود این مصوبه بر خلاف طرح تنفس جنگلها است، زیرا درختهای شکسته عامل بسیار مهمی برای کنترل بیماریها و آفاتاند.
سازمان منابع طبیعی ایران هم از دو سال قبل با این تصمیم مخالفت و اعلام کرد چنین اقدامی تنها مسیر را برای غارت بیشتر جنگلها و سود برخی افراد باز میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون بسیاری از کنشگران اجتماعی و حامیان محیط زیست در ایران سازمان منابع طبیعی را به اجرای دلبخواهی تبصرههای قانونی متهم میکنند و معتقدند که این سازمان موظف است بند دوم تبصره ماده ۳۶ قانون توسعه هفتم را اجرا کند که بر اساس آن مکلف شده طرحهای زراعت چوب به معنای کاشت و برداشت درختان در عرصههای جنگلی فاقد پوشش به منظور استفاده کارخانهها را از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی انجام دهد.
به گفته کارشناسان منابع طبیعی، بیتوجهی دولتهای جمهوری اسلامی به حمایت از طرحهای حفاظتی، پاکتراشی جنگلها برای توسعه شهرها، آتشسوزی، تخریب زمینهای جنگلی به دستور مدیران دولتی یا کشاورزان، ویلاسازی، فقدان ضابطهمندی تفریح و تفرج در عرصههای طبیعی، افزایش جمعیت، افزایش قاچاق چوب به علت گسترش فقر و همچنین تاسیس کارخانههای نفتی و پتروشیمی مهمترین عامل نابودی جنگلهای هیرکانی در چهار دهه گذشته محسوب میشوند.
کاهش مساحت سه میلیون هکتاری جنگلهای هیرکانی به کمتر از دو میلیون هکتار در دهههای اخیر که بخشهایی از آن ۴۰ تا ۶۰ میلیون سال قدمت دارد، میتواند در آینده نزدیک، فاجعهای عظیم و جبرانناپذیر برای محیط زیست و ساکنان نیمه شمالی ایران رقم بزند اما مدیران نظام جمهوری اسلامی همچنان ترجیح میدهند هرساله بخش عمدهای از بودجههای نفتی را به جای حوزههای حیاتی مانند محیطزیست و منابع طبیعی در داخل ایران، به سازمانهای نظامی و عقیدتی شیعه یا گروههای شبهنظامی خارجی اختصاص دهند.
جنگلهای هیرکانی به تمام عرصههای جنگلی گفته میشود که از شهر آستارا در جمهوری آذربایجان آغاز میشود تا شهر گلیداغ در استان گلستان ادامه دارد. با وجود اینکه تنها ۶۰ هکتار از این جنگلها در جمهوری آذربایجان قرار دارد، این جنگلها به عنوان میراث طبیعی مشترک دو کشور در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیدهاند.