در نشست ویژهای که در مجلس نمایندگان عراق برگزار شد، محمد شیاع السودانی، نخستوزیر این کشور، خطاب به نمایندگانی که گاه با شعار مبارزه با تروریسم و گاه با شعار دفاع از اماکن مذهبی خواستار مداخله نظامی در سوریه بودند، گفت: «من هرگز ۴۵ میلیون شهروند عراقی را به خاطر احساسات به جنگ نخواهم برد. مسئولیت من در درجه اول حفاظت از مردم است و اگر پای عراق به این جنگ کشیده شود همه چیز را از دست خواهیم داد، پس این واقعیت را بپذیرید که اکنون تنها یک ابرقدرت وجود دارد و آن هم آمریکا است.» محمد شیاع السودانی به ائتلاف «چارچوب هماهنگی» برخاسته از «نیروهای حشدالشعبی» و متحدان آن وابسته است.
هرچند ناظران درمورد ارتباط نزدیک السودانی با احزاب و نیروهای شیعه وفادار به جمهوری اسلامی و خدمات آشکاری که او به رژیم ایران انجام داد شک دارند، اما به خردمندی، خونسردی و واقعبینی او شک ندارند، بهویژه اینکه از زمان وقوع «عملیات طوفانالاقصی»، که جمهوری اسلامی با محاسبات نادرست در آن نقش ایفا کرد و درنتیجه هم خود و هم گروههای نیابتیاش را با فاجعه روبهرو کرد، منطقه در معرض یک زلزله ژئوپلیتیکی تاریخی قرار گرفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته وابستگی و برنامه منطقهای نمایندگان عراقی که بر لزوم مداخله در جنگ سوریه اصرار داشتند، بر همه روشن است. پس از نابودی نوار غزه و کشتار مردم آن در نتیجه عملیات «طوفانالاقصی»، مهمترین بازوی نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه یعنی «حزبالله» بهشدت تضعیف شد. نتایج این جنگ ویرانگر نهتنها حزبالله را به سمت خلع سلاح سوق داد که به تغییر ماهیت و رفتار نیز ناگزیر کرد.
با سقوط سریع شهرهای حلب و حما و تشدید تهدید نظامی برای تصرف شهر راهبردی حمص، نقطه اتصال دمشق و منطقه ساحلی این کشور، سوریه ممکن است با زلزله ژئوپلیتیکی که درمورد آن صحبت میکنیم مواجه شود. ممکن است سوریه به عرصه همان زلزله ژئوپلیتیکی تبدیل شود که درنهایت به تضعیف سیاست توسعهطلبانه جمهوری اسلامی یا آنچه برخی آن را «امپراتوری قاسم سلیمانی» مینامند بینجامد. نابودی جنش حماس پس از ویرانی نوار غزه و کشتار ساکنان آن و درهم شکستن تواناییهای نظامی حزبالله پس از وادار کردنش به پذیرش توافق آتشبس تحقیرآمیزی که شامل خلع سلاح این گروه در سراسر لبنان است، میتواند مصداق این واقعیت باشد. همچنان با توجه به پیشروی سریع گروه هیئت تحریرالشام و تصرف شهرهای ادلب، حلب و حما بدون اینکه با مخالفت جدی آمریکا، اروپا و از همه مهمتر اسرائیل مواجه شود، میتوان گفت تحولی بزرگ در حال رخ دادن است و جمهوری اسلامی در معرض بزرگترین ضربهای قرار دارد که از سال ۲۰۰۳ تا کنون در منطقه بیسابقه است.
راهبرد «وحدت میدانها» در همه جا فروریخت، حتی در عراق هم متحدان جمهوری اسلامی متوجه شدهاند محدودیتهایی وجود دارد که نمیتوان از آنها به آسانی عبور کرد. اکنون کاملا مشخص است که واشینگتن، که جنگهایش در خاورمیانه را پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز کرد، سرانجام مصمم است به تهدیدهای جمهوری اسلامی در منطقه پایان دهد، زیرا رفتار جمهوری اسلامی نهتنها تهدیدی برای کشورهای عربی است، که به خطری قریبالوقوع برای موجودیت اسرائیل و منافع مهم غرب در غرب قاره آسیا تبدیل شده است.
به همین دلیل، آیتالله سیستانی، مرجعیت عالی نجف، از دادن فتوا برای مداخله در امور سوریه خودداری کرد و گروههای عراقی که با بسیج نیروهایشان در مرز تهدید به مداخله در سوریه میکردند، به وعدهشان عمل نکردند. درواقع، درگیری چند روز پیش در دیرالزور و هدف قرار گرفتن کاروانی از گروههای عراقی که قصد داشتند از شهر البوکمال عبور کنند، بهدست نیروهای ائتلاف بینالمللی (آمریکاییها)، به این معنا است که واشینگتن در مرز عراق و سوریه خط قرمز کشیده است و کسی نباید از آن عبور کند.
هدف اصلی تحولات اخیر پایاندادن به مرحله راهبرد «وحدت میدانها» و بستن گذرگاهی است که جمهوری اسلامی آن را ایجاد کرده است تا تهران، بغداد، دمشق و بیروت را به غزه و کرانه باختری متصل کند. ممکن است آنچه در حال حاضر شاهدیم سرآغاز افول پروژه توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در سرزمین شام باشد. پرسشی که در این میان مطرح میشود این است که پایان توسعهطلبی جمهوری اسلامی در منطقه چگونه رقم خواهد خورد؟ در پاسخ میتوان گفت که با توجه به شتاب گرفتن روند حوادث و فروریختن همه خطوط قرمز، دشوار است بتوان چگونگی این فروپاشی را به تصویر کشید، بهویژه اگر واشینگتن عملا به دنبال پایاندادن به این تهدید باشد.
همچنان باید متوجه پیامهای اسرائيل درباره وضعیت سوریه بود؛ بهویژه اینکه کانال ۱۲ اسرائیل اخیرا درباره حمله سنگین و غیرعادی اسرائيل به شمال دمشق سخن گفت. به نظر میرسد این حمله به سلاحهایی است که اسرائیل نمیخواهد به دست جناحهای مخالف یا شهروندان سوریه بیفتد. آیا این بدان معنا است که تلآویو احتمال فروپاشی دمشق را در نظر گرفته است؟ آیا چنین حملهای تنها بهدلیل ترس از گروههای مخالف صورت میگیرد، یا هدف آن جلوگیری از افتادن تسلیحات پیشرفته بهدست بقایای گروههای شبهنظامی وفادار به جمهوری اسلامی در سوریه است؟ در هر حال، آنچه در وقوع آن شکی نیست پایان «امپراتوری قاسم سلیمانی» در منطقه است.
برگرفته از روزنامه النهارالعربی