چگونه ایدئولوژی «مماشات‌‌گر» اوباما جهانی به‌مراتب چندپاره‌تر برجا گذاشت؟

اوباما برای دور زدن کنگره و اجتناب از فرایند تصویب سنا، برجام را که یک توافق بود، قرارداد جا زد، اما نتوانست پایبندی جمهوری اسلامی به برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز را تضمین کند و این بزرگترین شکست اوباما بود

باراک اوباما در کنار جو بایدن‌ــ AFP

وقتی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ به ریاست‌جمهوری آمریکا رسید، موجی از امید و باور به تغییر تحول‌آفرین برانگیخت، اما سیاست خارجی او همچنان محل بحث است.

گرگوری لیاخوف در مقاله‌ای در اورشلیم پست می‌نویسد، اقدام‌های اوباما اغلب پایین‌تر از سطح انتظار آمریکایی‌ها بود و میراثی از بی‌ثباتی و وعده‌های تحقق‌نیافته، به‌ویژه در خاورمیانه، به جا گذاشت.

او در ادامه می‌افزاید رویکرد اوباما به سیاست خارجی اغلب بر ایجاد اتحاد و اجتناب از جنگ‌های غیرضروری و همچنین ترجیح دیپلماسی بر مداخله نظامی متمرکز بود. گرچه این فلسفه در ظاهر ایده‌آل به نظر می‌رسید، اجرای آن به پیامدهایی ناخواسته و ویرانگر منجر شد.

وقتی سیاست خارجی آمریکا نتیجه معکوس داد

اوباما در سال ۲۰۱۲ استفاده بشار اسد از سلاح‌های شیمیایی در سوریه را «خط قرمز» اعلام کرد. اما وقتی شواهد نشان داد که رژیم اسد همچنان از این سلاح‌ها استفاده می‌کند، دولت اوباما به‌جای اقدام نظامی سراغ توافقی به رهبری روسیه برای نابودی ذخیره تسلیحات شیمیایی سوریه رفت.

تصمیم اوباما انتقادهای شدیدی برانگیخت. هرچند این تصمیم از بروز درگیری فوری جلوگیری کرد، نتوانست مانع حملات شیمیایی آینده شود و جنگ داخلی سوریه ادامه پیدا کرد. شاید اقدامی قاطع‌تر از جانب آمریکا می‌توانست از رنج میلیون‌ها نفر جلوگیری کند.

تلاش آمریکا برای تحریم سوریه فقط به فهرست شکست‌های اوباما در مدیریت این بحران افزود، و حمایت روسیه و چین از سوریه تحریم‌ها را بی‌اثر کرد.

انفعال اوباما در سوریه همچنین به گسترش نفوذ گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران تا نزدیکی مرز مشترک میان سوریه و اسرائیل منجر شد. علاوه بر این، سوریه به مسیر زمینی انتقال تسلیحات به گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی تبدیل شد.

این تحولات تنش‌ها در منطقه را تشدید و تهدید امنیتی مستقیم برای اسرائیل ایجاد کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

لیاخوف در ادامه می‌نویسد مداخله ناتو در لیبی در سال ۲۰۱۱  نمونه دیگری از سیاست خارجی فاجعه‌بار اوباما است. این عملیات معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، را سرنگون کرد اما نتوانست یک دولت پایدار جایگزین ایجاد کند و لیبی به آشوب و جنگ داخلی کشیده شد. افزایش تسلیحات در لیبی باعث تشدید درگیری‌ها در سراسر آفریقا و خاورمیانه شد. برای مثال، از تسلیحات لیبی در جنگ داخلی مالی استفاده شد و گزارش‌های حاکی از آن است که این تسلیحات به دست گروه‌های افراطی مانند بوکوحرام در نیجریه افتاد.

پیامدهای مداخله در لیبی جهانی بود و علاوه بر بی‌ثباتی منطقه‌ای، لیبی به مرکزی برای قاچاق انسان و گروه‌های افراطی از جمله داعش تبدیل شد. حتی اوباما نیز به این شکست اذعان کرد و در مصاحبه‌ای با فاکس‌نیوز در سال ۲۰۱۶، نبود برنامه‌ریزی برای لیبی پس از قذافی را بزرگ‌ترین اشتباه دوران ریاست‌جمهوری‌اش خواند.

نویسنده مقاله در ادامه می‌نویسد توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۵ بزرگ‌ترین شکست اوباما بود، زیرا برجام نتوانست پایبندی جمهوری اسلامی به مفاد توافق را تضمین کند. شواهد نشان می‌داد که جمهوری اسلامی همچنان به گسترش فعالیت‌های هسته‌ای و توسعه فناوری موشکی ادامه داده است. 

اوباما برای دور زدن کنگره و اجتناب از فرایند تصویب سنا، این توافق را قرارداد جا زد، تصمیمی که به‌دلیل نادیده‌انگاری قانون اساسی آمریکا آماج انتقاد قرار گرفت.

تاثیر برجام بر ثبات منطقه‌ای همچنان محل سوال است، زیرا نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی را تقویت کرد و حمایت مالی و تسلیحاتی تهران از گروه‌های شبه‌نظامی همچنان ادامه داشت.

اوباما با وجود ایدئولوژی مسالمت‌جویانه، اغلب در اجرای سیاست‌ها دچار مشکل بود. در حالی که او تلاش می‌کرد نقش آمریکا در جهان را از طریق دیپلماسی و اتحاد بازتعریف کند، اقدام‌های دولتش به بی‌ثباتی بیشتر منجر شد.

ارزیابی سیاست خارجی اوباما به‌عنوان بدترین در تاریخ معاصر به دیدگاه افراد بستگی دارد. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که تصمیم‌های دولت اوباما جهانی به‌مراتب چندپاره‌تر از آنچه تحویل گرفته بود به جا گذاشت.

به‌رغم سخنوری و آرمان‌های راهبردی، سیاست خارجی اوباما در نهایت نمودی از ناتوانی در اداره کشور بر اساس ایدئولوژی صرف است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه