با انتخاب ژوزف عون، فرمانده ارتش لبنان، به مقام ریاستجمهوری جدید این کشور و در سایه تغییرات ایجادشده در توازن منطقهای، لبنان گامی مهم در راستای بیرونرفت از بحران برداشت، بهویژه پس از آنکه سوریه از اسارت جمهوری اسلامی رهایی یافت و اکثریت سنی این کشور بار دیگر قدرت را به دست گرفت.
نکته حائز اهمیت این است که رئیسجمهوری جدید لبنان در نخستین سخنرانیاش بر «لزوم انحصار سلاح در دست دولت» تاکید کرد. این اظهارات نشان میدهد که لبنان در غیاب هژمونی جمهوری اسلامی چه تحولات مثبتی را شاهد خواهد بود. رژیم جمهوری اسلامی که سلطهاش را از طریق یک گروه شبهنظامی مذهبی به نام «حزبالله» بر لبنان تحمیل میکرد، همچنان به دنبال بهرهجویی از خلا ریاستجمهوری در این کشور بود.
انتخاب رئیسجمهوری برخلاف میل حزبالله بیانگر این واقعیت است که پروژه توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در جهان عرب در حال افول است. این حزب، که بر روند تصمیمگیری دوگانه شیعی لبنان مسلط بود، نتوانست مانع رسیدن ژوزف عون به کاخ بعبدا شود. به عبارت دیگر، پس از آنکه حزبالله نتوانست مانند سال ۲۰۱۶، نامزد پیشنهادیاش را بر لبنان تحمیل کند، نهاد ریاستجمهوری این کشور از اسارت رژیم جمهوری اسلامی رهایی یافت. در آن زمان، میشل عون نامزد حزبالله بود، که نهاد ریاستجمهوری لبنان را به محفل رسمی تبدیل کرد که کنترلش را جمهوری اسلامی در دست داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در آغاز جلسه پارلمان و پیش از انتخاب ژوزف عون، حزبالله برای حفظ آبروی خود سعی کرد از پیروزی ژوزف عون جلوگیری کند. همین بود که ژوزف عون در دور اول رایگیری نتوانست دو سوم آرا را کسب کند. اما پس از آنکه نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان، انتخابات را دو ساعت به تعویق انداخت و طی آن نمایندگان حزبالله و جنبش امل با ژوزف عون دیدار کردند، حزبالله از موضع خود عقبنشینی کرد. تردیدی نیست که حزبالله در نشستی که با ژوزف عون داشت به دنبال کسب تضمینهای مشخصی ازجمله دستیابی به منابع مالی عربی برای بازسازی مناطق شیعهنشین جنگزده در جنوب لبنان، استان بقاع و حومه جنوبی بیروت بود. فارغ از اینکه ضمانتهای یادشده قابل اجرا باشند یا نه، نکته مهم این است که حزبالله از این پس ناچار است واقعیت جدید لبنان و تحول بزرگ خاورمیانه را بپذیرد و در همه سطوح مطابق با تغییرات ایجادشده تعامل کند. شکی نیست که انتخاب ژوزف عون بدون فشار آمریکا، عربستان سعودی و فرانسه ممکن نبود. سفر اخیر ژوزف عون به عربستان سعودی میتواند گواه این واقعیت باشد. علاوه برآن، آموس هاکستین، فرستاده ویژه آمریکا در امور لبنان، به نبیه بری گفت که رای نمایندگان شیعه به ژوزف عون میتواند به تعامل بهتر جامعه جهانی با جنبش امل و حزبالله منجر شود.
وقتی از هاکستین خواسته شد سه نامزد را برای دوگانه شیعی (حزبالله و جنبش امل) معرفی کند تا آنها یکی را انتخاب کنند، او گفت، جز ژوزف عون هیچ نامزد دیگری وجود ندارد. البته شاهزاده یزید بن فرحان، مشاور وزیر امور خارجه عربستان سعودی در امور لبنان، و ژان ایو لودریان، فرستاده ویژه فرانسه در امور لبنان، نیز موضع مشابهی داشتند.
تحولات لبنان را نمیتوان از تحولاتی که در سطح منطقه رخ داد جدا دانست، بهویژه اینکه رژیم جمهوری اسلامی و حزبالله سرانجام مجبور شدند نهاد ریاستجمهوری لبنان را، که سالها به گروگان گرفته بودند، آزاد کنند. البته بدون تحولات اخیر منطقه، تصور وقوع چنین تحولی عملا بعید به نظر میرسید. در واقع، آنچه برای مردم لبنان یک رویا بود به واقعیت تبدیل شد، درست همانگونه که سقوط بشار اسد در سوریه پایان حکومت ۵۴ ساله رژیم علوی و خانواده اسد را رقم زد.
با انتخاب ژوزف عون و سخنرانی جامعی که بلافاصله پس از انتخابش ایراد کرد، لبنان با حمایت جهان عرب و جامعه جهانی وارد مرحله جدیدی شد. البته این تحول بدون شکست حزبالله در جنگی که علیه اسرائيل به راه انداخت و شکست پروژه توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در منطقه هرگز امکانپذیر نبود. بنابراین، اکنون میتوان درباره بازگشت امید به لبنان صحبت کرد.
نکته مهم این است که ژوزف عون بتواند برخی از آن چیزهایی را که در اولین سخنرانیاش بیان کرد اجرا کند. با توجه به اینکه ژوزف عون در این سخنرانی به وجود «بحران حکومت و حاکمان در لبنان» اشاره کرد، سخنرانی او را میتوان کاملا جامع و فراگیر توصیف کرد.
همچنین، نقش مثبت نجیب میقاتی، نخستوزیر موقت لبنان، که توانست در شرایطی بسیار پیچیده خلا ریاستجمهوری را با کمترین ضرر ممکن پشت سر بگذارد، نمیتوان نادیده گرفت.
حضور ژوزف عون در کاخ بعبدا به این معنی است که لبنان سرانجام به پیروزی رسید و از اسارت رژیم جمهوری اسلامی، که سعی داشت روابط لبنان با جهان عرب و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را قطع و قلمرو این کشور را به میدان کشمکش جنگجویان موسوم به محور مقاومت تبدیل کند، نجات یافت.
محور مقاومت ترفندی است که هدف از آن گسترش فلاکت و ویرانی در منطقه است. رژیم جمهوری اسلامی با بهرهجویی از این ترفند و دامن زدن به اختلافات مذهبی در جهان عرب، جوامع عربی را دستخوش اختلاف و چندپارچگی میکند تا مسیر پروژه پایانناپذیر توسعهطلبانهاش در منطقه هموار شود. به عبارت دیگر، محور مقاومت ابزاری است برای تحقق اهداف منطقهای رژیم جمهوری اسلامی در خاورمیانه.
برگرفته از روزنامه الرای