محمدرضا شاه پهلوی بیستوششم دیماه ۱۳۵۷ در حالی ایران را ترک کرد که ارزش پول ملی در برابر انواع ارزها در بالاترین سطح قرار داشت، ایرانیان بدون الزام به گرفتن ویزا میتوانستند به بیش از ۶۰ کشور جهان، از جمله کشورهای اروپایی، سفر کنند، نشاط اجتماعی به سبب برنامهها و اقدامهای فرهنگی و اجتماعی در بخشهای مختلف روبهافزایش بود و در نتیجه تعامل سازنده با دنیا و هزینهکرد مناسب درآمدهای نفتی، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی سیر صعودی داشت.
پس از خروج شاه از ایران، روحالله خمینی که ادعا کرده بود مخالفانش میتوانند به «آغوش اسلام» بازگردند، اعدامها و خفقان عمومی را از مدرسه رفاه آغاز کرد و وعده آب و برق مجانیاش نیز جز افزایش جمعیت فقرای ایران، بحرانهای اقتصادی، تحریمهای بینالمللی و گسترش معنادار افسردگی اجتماعی دستاوردی نداشت.
این گزارش به تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران از ۴۶ سال قبل تاکنون نگاهی میاندازد.
وضعیت اقتصادی
برای مقایسه وضعیت اقتصادی ایران در قبل و پس از انقلاب، بررسی دادههای نهادهای رسمی جمهوری اسلامی کفایت میکند؛ طبق اطلاعات موجود، نسبت جمعیت زیر خط فقر در ایران قبل از انقلاب حدود ۲۰ درصد بود، اما این رقم طی سالهای اخیر به بیش از ۶۰ درصد افزایش یافته است.
مقایسه قیمتها در ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۳ نیز نشاندهنده تغییرات قابلتوجه وضعیت اقتصادی است؛ برای مثال، نرخ دلار در سال ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی پیروز شد، ۷ تومان بود، اما اکنون بالغ بر ۸۰ هزار تومان است. به عبارت دیگر، میتوان نتیجه گرفت که ارزش ریال نسبت به دلار حدود ۲۷ هزار و ۹۰۰ برابر افت کرده است.
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، شاخص قیمت مصرفکننده از سال ۱۳۱۵ تا تیر ۱۴۰۳ هم نشان میدهد که قیمت کالاها و خدمات در ایران طی ۸۹ سال، ۱۵ مرتبه دو برابر شده است.
از طرفی، دادههای موجود درباره قیمت مسکن قبل از وقوع انقلاب اسلامی حاکی از آن است که میانگین قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران در سال ۱۳۵۷ حدود دو هزار تومان بود، در حالی که در سال ۱۴۰۳ این رقم به بیش از ۸۵ میلیون تومان رسیده است.
قیمت خودرو نیز طبق همین الگو طی ۴۶ سال اخیر افزایش یافته است. در سال ۱۳۵۷، قیمت یک دستگاه پیکان حدود ۲۵ هزار تومان بود، اما اکنون قیمت ارزانترین خودرو موجود در بازار ایران بالغ بر ۳۰۰ میلیون تومان است.
قیمت اقلام خوراکی هم به همین ترتیب بالا رفته است؛ به عنوان مثال، قیمت یک کیلو برنج در سال ۱۳۵۷ حدود ۱۰ تومان بود، اما اکنون به بیش از ۱۰۰ هزار تومان افزایش یافته است.
این اعداد و ارقام تورم قابلتوجه در ایران طی ۴۶ سال اخیر را آشکار میکند. تورمی که سفره ایرانیان و کیفیت زندگی آنان را نشانه گرفته است و در عواملی مانند ناکارآمدی، سیاست خارجی مبتنی بر تنش و جنگافروزی ریشه دارد.
رشد اقتصادی در ایران که تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی به دلیل درآمدهای نفتی، توسعه زیرساختها در بخشهای مختلف حملونقل، صنعت، بهداشت و آموزش و تاسیس کارخانههای بزرگ در حال افزایش بود، با پیروزی انقلاب اسلامی و در پی جنگ، ادعای خودکفایی، توزیع نابرابر ثروت اجتماعی و ناکارآمدی، روندی کاهش پیدا کرد و حالا کار به جایی رسیده است که نهادهای حکومتی مانند مرکز پژوهشهای مجلس اذعان کردهاند دستکم ۲۶ میلیون نفر در ایران توان تامین هزینههای حداقلی زندگی را ندارند.
ارزش گذرنامه ایرانی
یکی از مواردی که در سالهای پس از انقلاب اسلامی همواره در کانون توجه ایرانیان قرار داشت، اعتبار گذرنامه ایرانی در دوران پهلوی و سقوط جایگاه آن در دوران انقلاب اسلامی است.
تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی، ایرانیان میتوانستند به کشورهای زیادی بدون نیاز به ویزا سفر کنند، از جمله کشورهای اروپایی مانند فرانسه، آلمان و انگلستان و ایران با کشورهای غربی و شرقی روابط دیپلماتیک گستردهای داشت، اما پس از انقلاب، به دلیل تغییر سیاستهای داخلی و خارجی، بسیاری از کشورهای غربی محدودیتهای سختگیرانهای را برای ورود ایرانیان وضع کردند.
بنا بر گزارش شاخص گذرنامه هنلی در سال ۲۰۲۵ که به رتبهبندی گذرنامهها میپردازد، گذرنامه سنگاپور در بین ۱۹۹ کشور جهان، با امکان سفر بدون ویزا به ۱۹۵ مقصد، در رتبه نخست است و گذرنامه ایرانی با امکان سفر بدون ویزا به ۴۴ کشور جهان در رتبه ۹۶ قرار دارد.
مهاجرت گروهی ایرانیان
اعمال محدودیتهایی مانند حجاب اجباری، سرکوب فعالان سیاسی و مدنی، فقدان امنیت شغلی، ناامیدی، فساد گسترده، بحرانهای اقتصادی، تورم و خفقان عمومی از مهمترین عواملیاند که طی سالهای پس از انقلاب زمینهساز مهاجرت طیف وسیعی از ایرانیان شدند. طبق گزارشهای رسمی، اکنون حدود ۵۰ میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی میکنند. به عبارت دیگر، به همان میزان که ارزش گذرنامه ایرانی کاهش یافته، تمایل ایرانیان برای زندگی در خارج از کشور افزایش یافته است؛ تا جایی که حالا برخی کارشناسان درباره مهاجرت گروهی ایرانیان و پیامدهایش هشدار دادهاند.
نشاط اجتماعی
رشد اقتصادی بالا و نرخ بیکاری پایین در زمان محمدرضاشاه پهلوی به افزایش رفاه و امکان دسترسی به خدمات تفریحی، فرهنگی، و ورزشی کمک کرده بود و گسترش زیرساختهای گردشگری مانند هتلها، سینماها، تئاترها و برگزاری جشنوارههای بینالمللی مانند جشن هنر شیراز فضایی برای تفریح و تعامل اجتماعی ایجاد میکرد. از طرفی، مردم در انتخاب سبک زندگی، موسیقی و پوشش آزاد بودند و حکومت برای سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم بنایی نداشت. زنان هم برای حضور در فعالیتهای اجتماعی، هنری و ورزشی با محدودیت مواجه نبودند و رسانههای جمعی مانند رادیو، سینما، تلویزیون و موسیقی پاپ رونق داشتند و عاملی برای تقویت نشاط اجتماعی بودند.
اما پس از انقلاب اسلامی در ایران، افسردگی و خشونت در جامعه به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی، افزایش یافت و گزارشهای رسمی موجود نیز از افزایش افسردگی و اضطراب در جامعه ایران طی سالهای اخیر حکایت دارد.
دادههای موجود درباره افزایش آمار جرم و سرقت، شیوع آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، افزایش قتلهای ناموسی، اسیدپاشی و خشونتهای سازمانیافته آشکار میکند که پس از انقلاب، افسردگی و خشونت در ایران بهمیزان قابلتوجهی افزایش یافته است.
میراث طبیعی و تاریخی
محیط زیست ایران نیز طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، خسارتهای قابلتوجهی متحمل شد. مدیریت ناکارآمد آب، استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی، اصرار بر خودکفایی کشاورزی با وجود محدودیت منابع آبی، سدسازیهای بدون پشتوانه علمی و دخالت در حریم و عرصه مناطق حفاظتشده طبیعی طی بیش از چهار دهه به خشکی تالابها و پهنههای آبی، فرونشستهای گسترده، آلودگی هوا و حتی بحران تامین آب آشامیدنی منجر شد.
حال آنکه در دوران پهلوی، ایران نهتنها برای حفاظت از محیط زیست داخلی اقدامهای موثری انجام میداد که در راهکارهای جهانی نیز مشارکت میکرد. برای مثال میتوان کنوانسیون رامسر را یادآور شد که در سال ۱۳۴۹ با ابتکار سازمان محیط زیست ایران، با هدف محافظت از تالابهای بینالمللی تصویب شد.
در سالهای پس از انقلاب اسلامی، میراث فرهنگی و تاریخی ایران نیز در معرض تخریب گسترده و هدفمند قرار گرفت؛ به طوری که محوطههای تاریخی و باستانی گاه در نتیجه بیاعتنایی و نبود بودجه کافی و گاه در پی مرمتهای غیراصولی، آسیبهای جبرانناپذیری متحمل شدند.
بررسی وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران ۴۶ سال پس از خروج محمدرضاشاه پهلوی از این حقیقت پرده برمیدارد که جمهوری اسلامی و وابستگانش در این سالها تمام منابع ایران را مصرف کرده و ویرانهای به جا گذاشتهاند.