علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، توافق آتشبس در غزه را «پیروزی محور مقاومت» و «شکست اسرائیل» توصیف میکند. سپاه پاسداران هم به نوبه خود با صدور بیانیهای نوشت: «خدای بزرگ را شاکریم با گذشت ۱۶ ماه از عملیات شگفتانگیز، تاریخی، افتخارآفرین و جاودان طوفانالاقصی و جنایات وحشیانه و قرون وسطایی و نسلکشی رژیم اهریمنی صهیونیستی، اراده مقدس حماس و مقاومت اسلامی بر رژیم صهیونی و قاتلان... مردم مظلوم و بیدفاع فلسطین رقم خورد.»
در بیانیه سپاه آمده است: «اینک پس از ۴۶۳ روز جنایتگری که به شهادت بیش از ۵۰ هزار مظلوم و بیدفاع، مجروحیت بیش از صدها هزار تن دیگر از ساکنان غزه و همچنین نابودی بیش از ۸۰ درصد زیرساختهای حیاتی و مسکونی غزه قهرمان منجر شد، [اسرائيل در] برابر صبر و استقامت بینظیر مردم قهرمان غزه و اراده پولادین مقاومت سر تسلیم فرود آورد.»
همچنان در این بیانه آمده است: «با گرامیداشت نام، یاد، خاطره و حماسهآفرینیهای ماندگار و تاریخساز شهدای مقاومت و راه آزادی قدس طی نبرد اخیر بهویژه شهیدان اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله، یحیی سنوار، سیدصالح العاروری، این رخداد سترگ و عظیم را به مقاومت فلسطین بهویژه مردم مظلوم و مقتدر غزه تبریک و تهنیت میگوییم.»
واقعا حیرتانگیز است، رژیم جمهوری اسلامی در حالی حرف از پیروزی بزرگ میزند که خود به کشتهشدن بیش از ۵۰هزار فلسطینی، ویرانشدن دستکم ۸۰ درصد نوار غزه و کشته شدن اغلب رهبران گروههای شبهنظامی وابسته به سپاه پاسداران اذعان میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هدف از عملیات طوفانالاقصی چه بود؟ چرا حماس دست به این عملیات مخاطرهآمیز زد؟ اکنون پس از ۱۵ ماه جنگ، کشتار و ویرانی، تنها چیزی که حماس و متحدان آن میخواهند بازگشت به وضعیت قبل از هفتم اکتبر است. پس این جنگ ویرانگر چه فایدهای داشت؟ این حمله که نامش عملیات طوفانالاقصی بود چه تاثیری در آزادی قدس و کرانه باختری به جا گذاشت؟ آیا این جنگ به مردم فلسطین نفعی رساند و یا راه را برای تحقق آرمان فلسطین هموار کرد؟
تنها چیزی که از این جنگ حاصل شد کشتار مردم بیگناه، ویرانی نوار غزه و پیچیدهتر شدن مسئله فلسطین بود. علاوه برآن، اسرائیل توانست حماس را نابود و رهبران آن را حذف کند. همچنین، جمهوری اسلامی با برافروختن آتش جنگ حمایت از غزه، حزبالله لبنان را، که قویترین بازوی نظامی رژیم ایران در منطقه به شمار میرفت و تهران در چند دهه گذشته دهها میلیارد دلار برای تجهیز و تقویت آن هزینه کرده بود، از دست داد. از سوی دیگر، رژیم جمهوری اسلامی دهها میلیارد دلار دیگر برای حمایت از رژیم اسد در سوریه هزینه کرد، اما پیامدهای جنگ غزه به سقوط رژیم بعثی دمشق و فرار اسد به مسکو منجر شد.
در واقع، جنگ غزه و پیامدهای آن نهتنها سرمایهگذاریهای هنگفت جمهوری اسلامی برای ایجاد و حمایت گروههای شبهنظامی در منطقه را بر باد داد، که ضربه سختی به رژیم ایران زد و آن را در عرصههای مختلف به عقبنشینی واداشت.
بنابراین، رژیم جمهوری اسلامی از کدام پیروزی حرف میزند؟ آیا مردم ایران که در شرایط دشوار اقتصادی به سر میبرند به میلیاردها دلاری که صرف فتنهانگیزی و حمایت از گروههای شبهنظامی در منطقه شد نیاز نداشتند؟ آیا زمان آن فرانرسیده است که این رژیم از فریب دادن مردم و ترویج پیروزیهای خیالی دست بردارد و بیش از این داراییهای ملت ایران را بر باد ندهد و به ماجراجوییهایی که نتیجهای جز کشتار و ویرانی در منطقه ندارد، پایان دهد؟
جنگ غزه و لبنان پرده از واقعیتهای بسیاری برداشت و اکنون بر همه آشکار است که رژیم جمهوری اسلامی چه ضربه سختی خورده و چه خسارت بزرگی را متحمل شده است. در لبنان حزبالله شکست خورد و مردم آن از اسارت این گروه رهایی یافتند. با شکست حزبالله، لبنان از تنگنای بحران نجات پیدا کرد و راه برای احیای نظام و دولت این کشور هموار شد. سپس، مردم سوریه، سقوط رژیم بشار اسد (متحد جمهوری اسلامی) را جشن گرفتند و به دنبال آن، در نوار غزه آتشبس برقرار شد و ساکنان غزه برای ابراز خوشحالی از پایان جنگ تحمیلی شادیکنان به خیابانها ریختند.
این در حالی است که خشم مردم ایران درمورد سیاستهای نادرست جمهوری اسلامی پیوسته در حال افزایش است و مردم این کشور در اعتراض به سیاستهای رژیم بارها دست به تظاهرات زدهاند که ازجمله میتوان به اعتراضات گسترده و خیزشهای مردمی سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ اشاره کرد.
اگر جمهوری اسلامی دست از ماجراجویی برندارد، همانگونه که متحدان و نیروهای نیابتیاش در منطقه شکست خوردند، خود نیز در برابر خشم مردم ایران با شکستی فاحش روبهرو خواهد شد.