از فروش تابلوهای جعلی تا پولشویی ده‌ها میلیاردی در «حراج تهران»

مالک هلدینگ عظام، نماینده سامسونگ، گروه صنعتی اخوان‌ جم، مالکان نشان‌ تجاری مهرام و چای گلستان یا واردکننده پورشه به ایران ازجمله خریداران این آثار میلیاردی‌اند

نقاشی فروخته‌شده در حراج تهران به نام پرتره دختر نشسته از رضا عباسی، بهمن ۱۴۰۳‌ــ مهر

حواشی بیست‌ویکمین دور حراج تهران در هتل پارسیان تهران و آثار فروخته‌شده در این حراجی با مبلغ کل ۲۲۴ میلیارد و ۷۱۹ میلیون تومان همچنان ادامه دارد.

شماری از کارشناسان و منتقدان هنری در ایران با اشاره به ارقام غیرواقعی، کیفیت پایین آثار، کپی‌های ناشیانه یا خریداران پشت‌پرده، این حراجی را در کل فاقد ارزش هنری و محلی برای «پولشویی» چهره‌های حکومتی می‌دانند.

مژده مخلصی، کارشناس آثار هنری و تاریخ تطبیقی در ایران، با بررسی و تحقیق درباره «پرتره دختر نشسته»، اثر رضا عباسی، از نقاشان معروف عصر صفویه، که گران‌ترین معامله این دوره از حراج تهران با مبلغ ۲۲ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان بود، نوشت: «رنگ‌گزینی اثر و عناصر پس‌زمینه و دیگر جزئیات آن با سبک رضا عباسی سنخیتی ندارد و بر مردود بودن این انتساب گواهی می‌دهد.»

با این حال ماجرای فروش تابلوهای جعلی در حراج تهران تنها به اثر رضا عباسی محدود نمی‌شود. بدون در نظر گرفتن تذهیب‌ها و قالی‌ها، ۹ تابلو بالای ۱۰۰ سال در این حراجی به فروش گذاشته شدند که قدمت بخشی از آن‌ها به عصر صفوی و برخی به دوران قاجار برمی‌گردد، اما آن‌طور که روزنامه فرهیختگان نوشته، معلوم نیست «چطور شده که ناگهان حدود ۹ اثر نقاشی بالای ۱۰۰ سال و در مجموع بیش از ۱۵ اثر بالای ۱۰۰ سال به حراجی امسال آمدند و برخی از آن‌ها قیمت‌هایی رویشان گذاشته شده که نسبت به آثار معاصر، پایین‌تری است. به عنوان مثال، اثر معین مصور، شاگرد رضا عباسی، با قدمت حدود ۳۰۰ سال پنج میلیارد تومان قیمت می‌خورد و تابلو دیو آبی ژازه تباتبایی هفت میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان به فروش می‌رسد».

در واقع این سوال پیش می‌آید که چطور وقتی ادعا می‌شود این آثار به ۲۰۰ یا ۳۰۰ پیش تعلق دارند و اثر هنرمندانی معروف بوده‌اند، با قیمت‌هایی کمتر یا برابر نقاشی‌های هنرمندان نه‌چندان مطرح معاصر فروخته می‌شوند؛ مسئله‌ای که اخبار قبلی را مبنی بر «ارزش‌گذاری جعلی آثار حراجی» تایید می‌کند.

پرتره «دختر نشسته» رضا عباسی حاضر در حراج تهران نقش چهره همان زنی است که پرتره‌اش در موزه کتابخانه ملی فرانسه و همچنین موزه رضا عباسی در حوالی محله سیدخندان تهران نگهداری می‌شود و حالا در حراج تهران نیز پرتره دیگری از او به فروش رسیده، اما یک ابهام بزرگ بین این سه اثر وجود دارد؛ پرتره «زنی که به آینه نگه می‌کند» در سال ۱۰۳۷ قمری به اتمام رسید و تابلو زنی که با انگشتانش می‌شمرد، مربوط به حدود ۱۰۳۵ تا ۱۰۳۶ قمری است.

در اطلاعات موجود در موزه ملی فرانسه و همین طور چند منبع تاریخ هنر صفوی، تاریخ وفات رضا عباسی سال ۱۰۴۴ اعلام شده، اما نکته عجیب این ماجرا این است که روی تابلویی که در حراج تهران فروخته شد، آمده است؛ «به اتمام رسید‌ــ سنه ۱۰۴۹» یعنی کشیدن تابلو پنج سال پس از مرگ رضا عباسی تمام شده است. منتقدان می‌پرسند چطور ممکن است یک نقاشی پنج سال پس از فوت یک نقاش کشیده شود و امضای رضا عباسی یعنی «رقم ذره بی‌مقدار کمینه رضا عباسی» هم پای آن‌ زده شده باشد؟

مژده مخلصی با اشاره به اینکه «دست‌خط نوشته با دست‌خط رضا عباسی همخوانی ندارد»، نوشت: «در کتیبه، افزون بر زمان، مکان آفرینش ذکر شده است. آنچه در کتیبه‌های رضا عباسی بدعت محسوب می‌شود. رضا کتیبه‌هایش را با «هو» آغاز می‌کرد و با عدد «۵» به پایان می‌برد. اما در این کتیبه «هو» دیده نمی‌شود و «۵» به جای آن نشسته است. رضا همواره رقم را که عهده‌دار ثبت‌نام هنرمند است، پس از کتیبه می‌آورد و هیچ‌گاه این دو را تفکیک نمی‌کرد. ضمنا رقم او عبارت متشخص و متعین «رقم کمینه رضا عباسی» است، در یک سطر و به صورت پیوسته، بدون هیچ واژه افزوده یا کاسته‌ای. رقم این اثر با شیوه رضا سازگار نیست: «ذره بی‌مقدار» به عبارت افزوده شده و واژه «رقم» از مابقی عبارت جدا افتاده است. از رقم و کتیبه که بگذریم، ویژگی‌های صوری نقاشی نیز با آثار رضا همساز نیستند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

از سوی دیگر روزنامه شرق در گزارش جدیدش آورده است: «این بهاگذاری‌های عجیب در حراج تهران تنها نوک کوه یخ است؛ روندی که در آن مجموعه‌داران با عرضه مصنوعی آثار و ایجاد رقابت‌های ساختگی، حباب قیمتی می‌سازند. به عنوان مثال اگر ارزش واقعی یک اثر ۵۰۰ میلیون تومان باشد، با چرخش در حراج‌های متوالی قیمت آن به ۲۲ میلیارد تومان (دوره نوزدهم) می‌رسد. این فرایند نه‌تنها سود فوری ایجاد می‌کند، بلکه ذهن جامعه را به ارقام نجومی عادت می‌دهد، گویی هنر، پوششی برای شعبده‌بازی‌های مالی است.»

در این سیستم رانتی، یک مجموعه‌دار ممکن است اثری را که حتی قصد فروش واقعی آن را ندارد، وارد بازار کند تا با اعلام ارقام بلندپروازانه، انتظار افزایش ارزش آن را در میان سایر مجموعه‌داران برانگیزد. در این میان بازیگران پشت پرده نیز با راه‌اندازی تبلیغات و صحبت‌های حساب‌شده، قیمت‌های اعلامی را به گونه‌ای دستکاری می‌کنند که ارزش اثر به صورت مصنوعی چند برابر شود.

نکته مهم اینکه طی دوره‌های متعدد حراج تهران، همواره حضور خریداران ناشناس به‌عنوان یکی از عناصر کلیدی مطرح بوده است و اگرچه در بازار هنر، حفظ حریم خصوصی خریداران و مالکان امری رایج است، در هیچ نقطه از جهان مالک واقعی اثر به‌طور مستقیم در فرایند فروش آن دخالت ندارد.

اسامی چند مجموعه‌دار برجسته در حراج‌های هنر‌های تجسمی، از جمله عباس ایروانی، مالک هلدینگ عظام، حمیدرضا هاشم‌نیا، نماینده سامسونگ در ایران، گروه صنعتی اخوان‌جم، امیرمحمد تقی گنجی، مالک نشان تجاری مهرام، در کنار مالکان چای گلستان یا بهبهانی، واردکننده پورشه به ایران، و دانیال‌زاده، از ثروتمندین چهره‌های فولاد ایران، بار‌ها در گزارش‌ها ذکر شده‌اند که نشان می‌دهد همگی این افراد که از چهره‌های نزدیک به دستگاه‌های حکومتی و امنیتی در جمهوری اسلامی محسوب می‌شوند، تا چه اندازه می‌توانند با پرداخت مبالغ نجومی برای آثاری که بسیاری از آن‌ها تقلبی‌اند، «پولشویی» مدنظر خود را از طریق حضور در حراجی‌ها و گالری‌های معروف تهران پیش ببرند.

بیشتر از فرهنگ و هنر