حضور سینمای ایران در برلیناله، فراز و فرودهای بسیاری داشته است. نخستین فیلم های ایرانی ابتدا به برلیناله راه یافتند و سپس در جهان مطرح شدند. از سال ۱۹۶۳ که نخسین فیلم کوتاه ایرانی با عنوان «شقایقهای سوزان»، ساخته هوشنگ شفتی، به کسب جایزه ویژه خرس نقرهای نائل آمد، تا کنون بیش از ۳۰ فیلم از ایران در برلیناله به نمایش درآمده و گاه جوایز اصلی و جنبی آن را نیز کسب کرده است: سهراب شهید ثالث، نخستین سینماگر ایرانی بود که در سال ۱۹۷۴ جایزه خرس نقرهای بهترین کارگردانی را برای فیلم «طبیعت بیجان» از آن خود کرد. این کارگردان موج نو سینمای ایران، در آلمان زندگی میکرد و از زندگی طبقه محروم جامعه زادگاهش برای تلویزیونهای این کشور فیلمهای مستند میساخت.
پس از او فقط ۴ فیلم «گاو»، «پستچی»، «دایره مینا» و «بانو» (۱۹۹۹) از داریوش مهرجویی، سینماگر صاحب سبک ایران، پیش و پس از انقلاب در بخشهای جنبی برلیناله به نمایش در آمدند، ولی جایزهای کسب نکردند.
جعفر پناهی؛ سینماگری برای همه دورهها
جعفر پناهی، کارگردان همیشه مغضوب جمهوری اسلامی، بیش از هر سینماگر ایرانی دیگری در برلیناله حضور داشته است. حتی پس از صدور حکم ممنوعیت شغلی و خروج از ایران: در این دورهها، یک صندلی یا فیلم تازهای که به طور «قاچاق» ساخته و از ایران خارج کرده بود، جای خالی او را پر میکرد.
این سینماگر سرسخت چند برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ با فیلم «بادکنک سفید» به برلیناله دعوت شد، ولی ابتدا پس از گذشت ده سال توانست به خاطر فیلم «آفساید»، خرس نقرهای بهترین کارگردانی را از آن خود کند. او جایزه خرس نقرهای بهترین فیلمنامه را هم به خاطر نگارش سناریوی فیلم «پرده» در سال ۲۰۱۳ دریافت کرد. خرس طلایی برلیناله، دو سال بعد برای فیلم «تاکسی» به او اهدا شد. پناهی در این دوره مانند سالهای گذشته به دلیل اینکه اجازه خروج از ایران را نداشت، نتوانست در برلیناله حضور یابد. او تنها کارگردان ایرانی است که جشنواره در سال ۲۰۱۱، برای بزرگداشت او برنامه ویژهای برگزار کرد. در طول این برنامه، هشت فیلم از پناهی به نمایش گذاشته شد.
نوبت فرهادی و دیگران
پیش از آنکه اصغر فرهادی، به عنوان نماینده موفق سینمای ایران در برلیناله مطرح شود، در سال ۲۰۰۸ فیلم «آواز گنجشکها»، ساختهی مجید مجیدی در بخش مسابقه شرکت کرد. یک سال بعد فیلم «درباره الی» ساختهی اصغر فرهادی، تحسین همگان را برانگیخت و خرس نقرهای برای بهترین کارگردانی را برای او به ارمغان آورد. خرس طلایی برای بهترین فیلم به خاطر «جدایی نادر از سیمین»، در سال ۲۰۱۱ به او اهدا شد.
از سال ۲۰۱۳ تا کنون، نزدیک به ۱۴ فیلم بلند و کوتاه ساخت ایران در بخشهای اصلی و جنبی برلیناله به نمایش درآمده، که همگی از شکار خرسهای طلایی و نقرهای و بلوری این جشنواره بازماندند. از جمله فیلم «اژدها وارد میشود»، ساخته مانی حقیقی، «لانتوری» اثر رضا درمیشیان، «رویاهای دم صبح» ساخته مهرداد اسکویی و «والدراما» به کارگردانی عباس امینی که نمایندگان سینمای ایران در جشنواره برلین در ۶۶ مین دوره آن بودند. در برلیناله ۲۰۱۹ ایران با دو فیلم بلند، یکی فیلم داستانی «نشت» و دیگری مستند «دلبند» و دو فیلم کوتاه «مگرالن» و «تتو» در بخشهای جانبی حضور داشت.
زنان سینماگر ایران در برلیناله
در عمر هفتاد ساله برلیناله تنها فیلمهای سه زن کارگردان ایرانی به جشنواره دعوت شدهاند: در سال ۱۹۹۳ فیلم «نرگس» ساخته رخشان بنیاعتماد در بخش فوروم و در سال ۲۰۰۸ فیلم «سه زن» از منیژه حکمت در بخش پانوراما به نمایش درآمدند. در این سال همچنین فیلم «بودا از شرم فروریخت» از حنا مخملباف، نشان داده شد که جایزه خرس بلورین در بخش کودکان و نوجوانان را دریافت کرد. این جایزه هر سال، به یک فیلم که در خدمت صلح جهانی باشد، اهدا میشود.
سینمای ایران در دوره جدید
شمار فیلمهایی که در دوره کنونی به فستیوال دعوت شدهاند تا در بخشهای مسابقه، فوروم، پانوراما و نسل به نمایش درآیند، کم نیستند. در فیلمهای بلند «شیطان وجود ندارد»، «نامو» و «یلدا»، مسادل و دشواریهای زندگی شهری و مشکلات اجتماعی ناشی از ناهنجاریهای اقتصادی و تضییقات حکومتی در پیشزمینه قرار دارند. قهرمانان فیلمها، همگی مردان با تجربهای هستند که سالهای میانی عمر را میگذرانند. تنها زنی که در فیلم «یلدا» در کانون ماجراها قرار دارد، دختر جوانی است که همسر پا به سن گذاشته، پولدار و دست و دلباز خود را به قتل رسانده است و باید «قصاص» شود.
دستمایههای دو فیلم ۱۴ دقیقهای «بادبادکها» از سید پیام حسینی و فیلم ۲۰ دقیقهای «اسب سفید بالدار» از مهیار ماندگار، دوستی، پیامدهای ناشی از عدم تفاهم و عشق جوانی از دست رفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فیلمهای یادشده، از میان بیش از ۵۰ فیلمیانتخاب شدهاند که فیلمسازان ایرانی طی یک سال گذشته به برلیناله ارائه کردهاند.
در کنار این فیلمها، دو کار هم از دو فیلمساز ایرانی ساکن یونان و آلمان در بخش پانوراما به نمایش در میآید: «پری» به کارگردانی سیامک اعتمادی که در یونان ساخته شده و دیگری «سه آینده ـ احساسات ملایم» از فراز شریعت، که در آلمان تولید شده است. هر دو این آثار مسائل مهاجرت و زندگی جوانان ایرانی در بیرون از مرز را به تصویر میکشند.
«پری» داستان مادری محجبه را بازگو میکند که همراه همسر مسن خود برای دیدار با پسر مهاجرش راهی پایتخت یونان میشود و چون او برخلاف انتظار به استقبال آنها نیامده است، در صدد یافتن گمشده خود در شهر پرآشوب و ورشکسته آتن بر میآید. پایتخت یونان در این روزها، به صحنه تظاهرات مردم خشمگین و ناراضی علیه سیاستهای ریاضتی تحمیلشده از سوی اتحادیه اروپا تبدیل شده است. رویارویی با این رویدادها، پری را به چنان تحولی میرساند که سرانجام هویت خود را مییابد و در پی آن چادر را از سر برمیدارد.
فراز شریعت در فیلم «سه آینده ـ احساسات ملایم»، به سرگذشت دو پسر جوان همجنسگرا میپردازد که یکی در آلمان به دنیا آمده و آزادانه زندگی میکند و دیگری به دلیل گرایش جنسی خود، ناگزیر به ترک زادگاهش شده است.
از نبود مسئولیت اجتماعی
محمد رسولاف در تازه ترین اثر اپیزودگونه خود «شیطان وجود ندارد»، سرنوشت چهار مرد موفق به نامهای حشمت، پویا، جواد و بهرام را دستمایه قرار داده است که تنها یک وجه مشترک تعیین کننده با یکدیگر دارند: پاییندی به موازین اخلاقی؛ رشتهای که این شخصیتها را در بزنگاههای زندگی، به هم پیوند میدهد و امر مسئولیت فردیشان را در برابر جبر اجتماعی و سیاسی قرار میدهد.
رسولاف، همچنان برای خروج از کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که میتواند به عدم حضور او در برلیناله بینجامد. این فیلمساز که از اعتراضات سال ۸۸ تا کنون با احکام زندان و ممنوعیت خروج از ایران روبهرو بوده، چندی پیش با حکم شعبه 26 دادگاه اسلامی، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و «محرومیت از عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی و اجتماعی» محکوم شد. شاکی این پرونده، قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
دیوار کوتاه غریب و «لذت بخشش»
موضوع فیلم «نامو» (بیگانه) که نخستین فیلم بلند نادر ساعیور نیز هست، مهاجرت درون مرزی در زمانه اختناق و سوءظن و اتهام زنی است. قربانی این جو مرعوب کننده در فیلم، معلم باوجدان کُردی است که برای حفظ شئونات خانواده اش با پدر پیر خود از مهاباد به تبریز مهاجرت میکند تا همسر و دختر کوچکش بتوانند در کنار خانواده تُرک او زندگی راحت و بی دغدغهای را بگذرانند. این امر، ولی به مذاق اهالی محل خوش نمیآید و چرخه اتهامزنی علیه این «بیگانه» به راه میافتد...
فیلم ۸۹ دقیقهای «یلدا ـ شب بخشش» که مسعود بخشی آن را کارگردانی کرده است، به مسئله اجرای عدالت در چارچوب قوانین ارتجاعی جمهوری اسلامییا قصاص میپردازد. این فیلم که در قالب "برنامه واقعگرا" تهیه شده، داستان دختر جوانی را بازگو میکند که به دلیل قتل همسر خود به مرگ محکوم شده و قرار است در شب یلدا در یک برنامه زنده تلویزیونی شرکت کند تا تنها فرزند مقتول در مورد اجرا یا عدم اجرای حکم، تصمیم بگیرد. در این رایگیری تعیین کننده درباره مرگ و زندگی دختر، بینندگان برنامه نیز میتوانند شرکت کنند.