برای نخستین بار در سبک زندگی اجتماعی جدید، دریافتهایم که پاسداران واقعی ما پزشکان، پرستاران، و دستیاران آنان هستند که هم اکنون با جدیت تمام در خط مقدم کار میکنند. آنجا که از تفنگ کاری ساخته نیست، جایی که مرزها بیمعنا میشوند، نگهبانان واقعی (پزشکان) پا به میدان میگذارند.
در شرایطی که همه ما در محاصره مرگ قرار داریم، به سبک جدیدی از زندگی عادت میکنیم. سبکی از زندگی که تا کنون هیچ یک از ما آن را تجربه نکرده است و هیچ یک از پدران و نیاکان ما با آن آشنایی نداشتند و تا چند ماه پیش، حتی خود ما نیز از آن خبری نداشتیم.
این، گونهای از زندگی است که در آن چیزی جز ترس وجود ندارد. تا جایی که مردمانی چون ما را هم که تمام عمر خود را بدون ترس و هراس سپری کردهایم و همواره با مرگ دستبهگریبان بودهایم، به وحشت و ترس انداخته است. گذشته از این، ما مرگ را به عنوان نابودی محض نمیشناختیم، بلکه آن را زندگی ابدی میدانیم.
این ترسی است که در آن ابراز شادمانی نزدیک و حتی عبارت مبارکباد هم مفهومش را از دست داده است و در لحظات خوشی، درآغوش کشیدن یکدیگر و روبوسی هم میسر نیست.
این ترس به ما خاطرنشان میسازد که زندگی چقدر برای ما عزیز است. تمام مثالها و اصطلاحات قبلی در اوضاع فعلی بیمعنی به نظر میرسند.
به این دلیل که وقتی ترس از مرگ در قلب ما جا میگیرد و به ما تلقین میشود که اگر کسی را لمس کنید یا کسی شما را لمس کند، در واقع خطر مرگ شما را تهدید میکند، آنگاه انسان از ترس، به نشانه محبت حتی به پدر و مادر خود نزدیک نمیشود و از مهربانی و عطوفت ایشان بیبهره میماند.
این چه ترسی است که ما را از آغوش گرم والدین و دعاگویان ما دور کرده است؟ به والدین، فرزندان، خواهران و برادران، «پیوند خونی» گفته میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اینها روابطی هستند که در هنگام نیاز، از قربانی کردن خود برای یکدیگر دریغ نمیورزند، اما در این سبک زندگی جدید، چون رعایت فاصله اجتماعی الزامی شده است، همه از هم گریزانند. این وضعیت حتی بر روابط خونی هم تأثیر گذاشته است و معنای آن را تغییر داده است.
در این لحظات قرنطینه و حاکمیت وحشت کرونایی، همه ما تجربههای پرشمار تازهای را شاهد هستیم. برای مثال، گذار از رابطههای اجتماعی به فاصلههای اجتماعی، گذاشتن اجساد بسته در کیسههای پلاستیکی در تابوت و اجازه مشاهده صورت جانباخته به ورثه از سوی راهنماها از پس شیشه تابوت، و ...، اینها همه به سرد شدن و کاهش دلبستگیهای عاطفی مردم میانجامد.
در این اوضاع حاکم، لباس، اسباب و وسایل جانباختگان در اثر بیماری کرونا، دیگر مانند گذشته برای یادگار نگهداری نمیشود، بلکه هرچه زودتر برای دفع آسیب، سوزانده میشود.
نمی خواهیم سردمداران حکومت را به باد انتقاد گیریم. اکنون نه وقت انتقاد، بلکه وقت آن است که دست به دست هم دهیم و در برابر این ویروس کُشنده از هر راه ممکن مبارزه کنیم.
ما در عصری زندگی میکنیم که مساجد زیبا و بزرگی در کشور ساخته شده است که فقط در روزهای جمعه ازدحام نمازگزاران در آن مشاهده میشود و بس. اکنون مدتی است که طواف و نمازهای جماعت به دلیل جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در مکه شریف، مسجدالحرام، متوقف شده است و مسجد نبوی صلیالله علیه و سلم را قفل کردهاند و اکثر کشورهای اسلامی شهروندانشان را به ادای نمازهای پنجگانه در خانهها وادار میکنند.
با این حال، در کشور عزیز ما مساجد در روزهای جمعه باز هستند، بدون رعایت نکات ایمنی و درنظرداشت تهدید این ویروس مرگبار، امامان مساجد بر نزدیک ایستادن افراد و چسباندن شانهها به هم تاکید میورزند و نماز جمعه ادا میشود.
اکنون بستگان بیمار با آوردن آنان به بیمارستان میگویند، اگر وضع بیمار خوب شد، بر میگردیم، در غیر آن خداحافظ.
در این صورت، باید به شهامت و شجاعت آن پزشکان و پرستاران سلام داد که در کشوری چون پاکستان، با وجود نبود تجهیزات و امکانات پزشکی کافی و امکانات بهداشتی، با مرگ مقابله میکنند و در برابر این وبای مرگبار، مشغول تلاش و مبارزهاند.
برای نخستین بار در سبک زندگی اجتماعی جدید، متوجه شدهایم که پاسداران واقعی ما پزشکان، پرستاران و دستیاران آنان هستند که هم اکنون با جدیت تمام در خط مقدم کار میکنند.
آنجا که از تفنگ کاری ساخته نیست، جایی که مرزها بیمعنی میشوند، نگهبانان واقعی (پزشکان) پا به میدان میگذارند، بی آن که به اسلحه نیاز داشته باشند. آنها نیازی به توپ و تانک ندارند. هیچ وسیله نقلیه زرهی در این جا دردی را دوا نمیکند.
این جا فقط نیاز به لباس محافظ، واکسن، ماسک، و مهارتی است که عملاً نزد این کادر پزشکی با انگیزه فعالیت در این جنگ موجود است. در این میان، برخیها جان خود را از دست دادهاند و شمار افزونتری از آنها همچنان جانهاشان را در معرض خطر جدی قرار دادهاند.
امروز ما پرچم خود را نه تنها برای اینها به اهتزاز در آوردیم و برایشان کف زدیم، بلکه برای هر کسی که در این جنگ شرکت کرده است و سهم خویش را ادا میکند. سلام و درود من به همه این مسیحا نفسان و پاسداران واقعی!
© IndependentUrdu