در حدود ۹۰ سال پیش، جهان درگیر عمیقترین و طولانیترین رکود اقتصادی قرن ۲۰ شد. این رکود اقتصادی از سال ۱۹۲۹ آغاز شد و تا اواخر ۱۹۳۰ ادامه یافت. در طول این رکود، تولید ناخالص داخلی دنیا در حدود ۱۵ درصد کاهش یافت. در مقام مقایسه، جالب است بدانید که در بحران اقتصادی جهان که سال ۲۰۰۸ رخ داد، تولید ناخالص داخلی دنیا کمتر از یک درصد کاهش یافت. اثرات آن رکود بزرگ (۱۹۲۹ -۱۹۳۰)، حتی تا شروع جنگ جهانی دوم در برخی از کشورها باقی ماند. نرخ بیکاری در ایالاتمتحده آمریکا تا ۲۳ درصد افزایش یافت و در برخی از کشورها این نرخ تا ۳۳ درصد نیز مشاهده شد. این مقدمه گفته شد تا درک بهتری نسبت به ارقام اعلامی در ادامه متن داشته باشیم.
گلدمن ساکس اخیراً پیشبینی خود را حول اقتصاد آمریکا ارائه کرده است. در این پیشبینی آمده است که اقتصاد آمریکا طی فصل اول سال میلادی جاری رشد منفی ۹ درصد را تجربه میکند و بعد از آن در فصل دوم با رشد منفی ۳۴ درصد، بدترین فصل خود را بعد از جنگ جهانی دوم در زمینه رشد اقتصادی ثبت خواهد کرد، اما بعد از آن با رشد مثبت ۱۹ درصدی در فصل سوم، بخشی از مسیر برگشته را بازخواهد پیمود. این موسسه پیشبینی کرده است که نرخ بیکاری در ایالاتمتحده آمریکا تا ۱۵ درصد افزایش یابد. برخی از منابع، نرخ بیکاری در ایالاتمتحده آمریکا را تا ۳۰ درصد پیشبینی میکنند. در صورت ثبت این رقم، میتوان گفت رکودی بزرگتر از «رکود بزرگ» در انتظار اقتصاد جهان است.
بیماری نابودگر اقتصاد:
عدهای از تحلیلگران اعتقاد داشتند که این بیماری در کشورهایی غربی، تلفات بیشتری خواهد گرفت، زیرا در این کشورها اختیارات دولت برای اعمال محدودیت سراسری و سریع بر روی کسبوکارها بسیار محدود است. در این کشورها عموماً دولت نمیتواند همچون کشور چین دست به قرنطینه سفتوسخت بزند و یا بهراحتی کسبوکاری را به تعطیلی بلندمدت اجبار کند. از طرف دیگر، فرهنگ مردم در غرب و روابط نزدیکتر افراد سبب میشود که این بیماری بیشازپیش در کشورهای غربی رواج یابد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بعد از گذشت چند ماه از آغاز شیوع کرونا و اعلام سازمان بهداشت جهانی مبنی بر شروع یک «همهگیری»؛ به نظر میرسد که این تحلیل رنگ و بوی واقعیت گرفته است و ایالات متحده آمریکا و اروپا یکی از بدترین شرایط خود را طی قرن ۲۱ سپری میکنند. در لحظه نگارش این مقاله، تعداد مبتلایان اثباتشده این بیماری در حدود ۱.۱ میلیون نفر است (اکنون به ۱.۵ میلیون نفر نزدیک شده است) که نزدیک به ۳۰ درصد آن در آمریکا است. تنها در طول یک روز، پاسخ آزمایش کرونای بیش از ۳۰ هزار نفر در ایالاتمتحده آمریکا مثبت اعلام شده است که این رقم نزدیک به ۴۰ درصد کل مبتلایان آن روز(در جهان) است. البته باید پذیرفت در یکی دو هفته اخیر در کشور آمریکا تعداد زیادی آزمایش کرونا از مردم گرفته شده است، از این رو آمار بالای اعلام شده، ممکن است ناشی از تعداد بالای آزمایشها در آن کشور باشد. با این وجود، به نظر میرسد که وضعیت رشد بیماری در ایالاتمتحده این کشور را به وضعیت نیمه تعطیلی نزدیک کند.
بیکاری نزدیک به ده میلیون نفر در دو هفته
عموما با رشد نرخ بیکاری و کاهش رشد اقتصادی، میتوانیم شرایط را برای یک رکود اقتصادی آماده ببینیم. از این رو، در میان آمارهای اقتصادی منتشر شده، شاید آمار تعداد متقاضیان بیمه بیکاری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشد. در هفته گذشته (منتهی به ۲۸ مارس) تعداد ۳.۳۱ میلیون نفر آمریکایی درخواست بیمه بیکاری کردند. این عدد در حدود ۱۵ برابر آمار هفته قبل از آن بوده است و رکورد جدیدی در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود؛ اما این پایان راه نبود. تعداد متقاضیان بیمه بیکاری در هفته منتهی به ۳ آوریل، رکورد جدیدی زد و به ۶.۶۵ میلیون نفر در طول یک هفته رسید.این رقم یعنی تنها در طول دو هفته نزدیک به ۱۰ میلیون نفر از آمریکاییها فرم مربوط به بیمه بیکاری را تکمیل کردهاند. این رقم در حدود ۶.۵ درصد از کل افراد شاغل در ایالاتمتحده آمریکا است.
البته با استناد به این آمار نمیتوان گفت نرخ بیکاری در ایالاتمتحده ۶.۵ درصد رشد میکند، زیرا تعداد شغلهای جدید ایجاد شده در طول هفتههای جدید در این آمار اعلام نمیشود. همچنین، مشوقهایی توسط دولت مرکزی به کسبوکارها اعطا شده است و این عامل سبب میشود تا بیکار شدن این افراد موقت باشد و در اولین فرصت به کار خود بازگردد.
چرا بحران کنونی خطرناک شده است؟
جهان در حالی با بحران بزرگ تعطیلی کسبوکارها روبهرو است که حجم اوراق بدهی منتشرشده توسط دولتها، وضعیت بیسابقهای یافته است. تنها در ایالاتمتحده آمریکا نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی به یکقدمی ۱۱۰ درصد رسیده است. میتوان گفت که این نسبت، به سقف تاریخی خود در دوران جنگ جهانی دوم نزدیک شده است. با ادامه این شرایط و رکود سنگین در اقتصاد، هیچ بعید نیست که حجم بدهی در ایالاتمتحده سقف تاریخی خود را نیز بشکند. اما پرسش مهمی که مطرح میشود، این است که چرا بدهی اهمیت یافته است؟ در پاسخ باید گفت، هیچچیز برای یک بدهکار بدتر از این نیست که منابع درآمد خود را از دست داده باشد. کشورهای بدهکار کنونی با بحرانی روبهرو شدهاند که منابع درآمد آنها، همچون مالیات را بهشدت محدود کرده است و از طرف دیگر، شرایط را به سمتی برده است که آنها را نیازمند بدهیهای بیشتر نیز کرده است. در واقع، شاید بحران آینده را بحرانی ناشی از حجم بسیار بالای بدهی در جهان بدانیم.
چاپخانههای پول روشن شدهاند
ایالاتمتحده آمریکا در کنار سایر کشورهای جهان بهمنظور کمک به اقتصاد کشورهای خود بستههای مالی بزرگی تصویب کردهاند. حجم بسته مالی در ایالاتمتحده آمریکا در حدود ۲ تریلیون دلار است (۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی) که به گفته ترامپ امکان افزایش آن تا سقف ۶.۲ تریلیون دلار نیز هست. به زبان ساده، میتوان گفت کشورهای جهان با سرعت بسیار بالایی دست به چاپ پول زدهاند و با سرعتی بالاتر، در حال بدهکارتر شدن هستند. با این روند، پیشبینی میشود که حجم پایه پولی در ایالاتمتحده آمریکا بهزودی به بیش از ۵ تریلیون دلار برسد. نگارنده معتقد است که در صورتی که مقامات مالی ایالاتمتحده آمریکا همچون روزهای اخیر بیپروا عمل کنند، امکان دارد حتی این رقم (پایه پولی) به ۱۰ تریلیون دلار نیز برسد. این در حالی است که «فدرال رزرو» نرخ بهره وجوه خود را به صفر رسانده است. این کار میتواند زمینه را برای یک شرایط تورمی همراه با رکود (stagflation) آماده کند.
چه خواهد شد؟
پیشبینی ابعاد بحران اقتصادی سال ۲۰۲۰ بسیار پیچیده است، اما نگارنده اعتقاد دارد که بحران واقعی زمانی آغاز خواهد شد که نرخ تورم در ایالاتمتحده رو به افزایش حرکت کند. در این صورت، ابزارهای «فدرال رزرو» برای کنترل بحران بسیار محدود است و احتمالاً شاهد یکی از بزرگترین رکودهای اقتصادی ۱۰۰ سال گذشته جهان باشیم. اما در صورتی که به هر طریقی ایالاتمتحده آمریکا بتواند نرخ تورم را در سطوح دو درصدی حفظ کند، احتمالاً پس از دو فصل رشد اقتصادی منفی، اقتصاد آمریکا به روند رشد خود ادامه دهد. در هر صورت، به نظر میرسد که با توجه به حجم عظیم پولهای چاپشده در اقتصاد جهان، رشد قیمت طلا دور از انتظار نیست و شاید طی سال آتی شاهد یک رکورد قیمتی جدید در قیمت طلا باشیم.