(در سلسله مصاحبههای «بیله دیگ – بیله تهدیگ»، خواهر ثاریه، با قلم سحرآمیزش، سردار شورالاسلام رئیس «سازمان تولید امامزاده در سپاه» را به چالش میکشد. اینک ادامه آن)
بخش بیست و یک
بسمالله الرحمنالرحیم. به نام خداوند بخشنده نامهربان!
با رعایت دو متر فاصله بهداشتی و یک متر و نیم فاصله اسلامی با سردار شورالاسلام به گفتوگو نشسته، بطوری که ایشان قبل از آغاز مصاحبه بهطور زایدالوصفی بهشدت مشغول چرتکه انداختن و محاسبه بود.
- سردار گرامی میتوانم بپرسم چه چیزی را محاسبه میکردید؟ اگر فضولی نباشد.
- نه خیر فکر نمیکنم فضولی باشد چون به هرحال شما مطبوعات هستید و آزادی قلم و اطلاعرسانی لازم است. داشتم حساب بازداشتیهای این هفته را میکردم. دوتا روزنامهنویس گرفتیم، یک قصهنویس، یک مجری سابق تلویزیون، دوتا دانشجوی ممتاز المپیادی، سه تا کمدین و برنام ساز. باغبون هم یک نفر.
- باغبان چرا بیخودی سردار؟
- از نظر محیط زیستی، چون به هرحال باغبونها هم در رابطه با محیط زیست کار میکنند، بنابراین جاسوسند.
در این موقع سردار نگاه تحسینآمیز به من کرده و گفت:
- ولی خوشم میاد که از خودمونی. ذوب در ولایتی.
-بله سردار گرامی، من مال گشت ثارالله هستم. چطور مگه؟
-برای اینکه روزنامهنویس را گفتم گرفتیم، کمدین را گفتم گرفتیم، دانشجو را گفتم گرفتیم، ولی شما فقط از گرفتن باغبونه تعجب کردی که بیخودی گرفتیمش! ... ها ها ها. ما همه رو بیخودی میگیریم. خانمه اومده بود زار میزد، میگفت دو ساله پسر من توی زندون شماست، ولی طفلک کاری نکرده بیگناهه. بهش گفتم ننه، حتماً یک کاری کرده. اگه بیگناه بود تا حالا اعدام شده بود. .... هه هه هه.
سردار از این جوک خود مدتی خالی خالی خندیده و سپس گفت:
- حکومت ریزش کرده. این هفته تعداد بازداشتیهامون نصف هفته قبله. اگه همین طور پیش بره ..... ولی خُب، نمیذاریم. از کانون نویسندگان یکی را خواستیم بگیریم، رفته بود آلمان. بعد هم برنگشت. همونجا مُرد. یکیشون را هم کرونا دستگیر کرد برد! ... هی هی هی.
اینجانب سوال کردیم: «سردار گرامی، شما که نظامی و سپاهی و در سپاه رئیس سازمان تولید امامزاده میباشید ....»
سردار متوجه منظور سوال اینجانب گردیده و بهطور زایدالوصفی پاسخ داد:
- نخستوزیر شاه در محاکمه خودش حرف خوبی زد. گفت «رژیم شاه، یک سیستم بود، من هم جزو آن سیستم بودم.» الان هم جمهوری اسلامی یک سیستم هستش. همه ما جزو این سیستم هستیم. یک هواپیما که با موشک میزنیم همه مون به یک اندازه حال میکنیم. به قول شجریان که میگه «همراه شو رفیق، کاین درد مشترک، هرگز جدا جدا، درمان نمیشود.» الان وضع ما همین جوره. یارو سابقاً توی کابینه بوده، حالا اینجا یک دکل که میدزدیم از لندن پیغام میده «حق دکل» میخواد. یک قاچاقچی که میگیریم همه شون وافور بهدست میان جلو. هرکس که اعدام میشه، همهمون خدارو شکر میکنیم. از وزیر و وکیل و پیشنماز و پسنماز و سابق و اسبق و مسبوق. همهمون خوشحالیم که یک مخالف رفت. بنابراین من حساب بازداشتیها رو نگه میدارم که کم نیاریم. همین که ببینم داره اُفت میکنه، زنگ خطر رو به صدا در میارم. من در نیارم، یکی دیگه درمیاره. خبر این دستگیریها و بازداشتها ترس و رعب در جامعه ایجاد میکنه. خیلی خوبه.
در این موقع اینجانبه به خویش جرآت زایدالوصفی داده سوال نمودیم:
- بنابراین سردار گرامی راجع به خوردن شاش شتر در مقابل کرونا هم همه شریکند؟
سردار اخم نمود و گفت:
- اولاً خوردن نیست و نوشیدن است. حرمت هر چیزی را باید نگهداشت. شاش شتر یک نوشابه است. نوشیدنیه. مثل کوکاکولا. حالا به زودی دایتِش هم به بازار میاد. شاش شتر لاغر.
- نجس نیست؟
- والله بنیانگزار کبیر انقلاب در کتاب آسمانی توضیح المسائلشون، همون اوایل کتاب در مسئله ۸۳ میفرمایند نجاسات یازدهتاست.
سردار کتاب آسمانی رهبر کبیر انقلاب را از کشوی میز خود درآورده و نیز خواند:
«مسئله ۸۳ - نجاسات یازده چیز است: اول بول. دوم غایط. سوم منی. (اینجانبه سرخ شدیم ولی به روی خود نیاوردیم) چهارم مردار. پنجم خون. ششم و هفتم سگ و خوک. هشتم کافر. نهم شراب. دهم فقّاع. (سردار برای اینجانبه آبجو را توضیح داده و سپس افزود که فُقاع همان آبجو میباشد و سپس اینجانبه پرسیدیم کدامش؟ توبورگ یا هاینیکن یا استلّا یا شمس و مجیدیه؟، ولی سردار گرامی جوگیر کتاب آسمانی بوده و ادامه داد): یازدهم عرق شتر نجاستخوار.»
- پس این از عرقش خواهر. نجسّه.
- مگر از شتر هم عرق میگیرند سردار؟
سردار با شانه بالا انداختن «نمیدانم» گفته و افزود، «البته فرض بگیریم شتره بلانسبت نجاست هم میخوره که به نظر من دون شأنشه. اما در مسئله ۸۶ امام خمینی بنیانگزار کبیر انقلاب، رسما، رک و پوست کنده اعلام میفرماید که:
«مسأله ۸۶- بول و غائط حیوان نجاستخوار، نجس است و همچنین است بول و غائط حیوانی که انسان آن را وطی کرده؛ یعنی با آن نزدیکی نموده....... »
در اینجا سردار بهطور سربسته کلمه وطی را برای اینجانبه معنی نموده و گفت «وطی بر وزن وحی. یعنی همونطوری که خدا به پیغمبرانش وحی میکنه، انسان هم حیوانات رو وطی میکنه.» اینجانبه همچنان به روی خود نیاوردن خود را ادامه دادیم و سردار افزود:
- پس متأسفانه بول شتر حرامه مگر اینکه مطمئن باشیم لب به نجاست نزده، تازه اگر هم فرض کنیم شتره رژیم نجاست داشته و ویجیتارین هم بوده، اما موضوع وطی نشدنش رو کسی نمیتونه گارانتی کنه اونم با این بالا بودن قیمت مهریه و بیکاری جوانان و شرایط سخت ازدواج.
در اینجا ناگهان چشمان سردار بطور زایدالوصفی برق امید زده و گفت: ولی من یک راه حلی پیدا کردم. یک کلاه شرعی سر مسئله! شاش شتر اگه کُر باشه پاکه. یک حوضچه میدیم توی کاخ ریاست جمهوری درست کنند دقیقاً سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در سه وجب و نیم. نه یک سانتیمتر زیادتر نه یک میلیمتر کمتر. اونوقت رئیس جمهور میشینه لب حوض کوثر مثلن، یکی یکی سرو میکنه برای اعضای کابینه و سران سپاه.
پرسیدم – «سردار گرامی، قبلاً پزشکان اسلامی پشگل ماچه الاغ را تجویز کرده بودند. چی شد که به شاش شتر تبدیل شد؟» سردار گفت:
-اینجا هم مسئله، همون مسئله بول و غایط است از نظر فقهی. فی الواقع ما از غایط خر، نه از غایت خریّت، اشتباه ننویسی! از غایط خر به بول شتر رسیدیم و این از نظر علمی و اسلامی کاملاً درسته چونکه اگر مسائل آزمایشگاهی ویروس کرونارو تعقیب کرده باشین، اون ویروس در مقابل رویدادها تغییر شکل میده و مدل خودش را عوض میکنه. پس ما هم باید به موازات اون، مواضع خودمون رو در مقاطع مختلف تغییر بدیم و شیوه جدیدی پیش بگیریم. یعنی وقتی ویروس، شل کن سفت کن درمیاره، ما هم داروی معالجه را سفت و شل میکنیم در حالیکه منبعش یکیه. مستنداتشم برمیگرده به مقام معظم رهبری که به طب اسلامی بها میدن. البته به نظر من ایده آلش اینکه که پشگل الاغ رو در شاش شتر حل کنیم، قدری روغن بنفشه به آن افزوده نصفش را سر بکشیم. نصف بعدی را هم قدری پنبه به آن افزوده، ته بکشیم!
- پس شما هم با خوردنِ، ببخشید، با نوشیدن شاش شتر موافقین؟
- من عرض کردم بنا به وظیفهای که توی سیستم دارم با این پروژه همکاری میکنم، ولی خودم، ابدا. ابدا.
در این موقع سردار برپا ایستاده بلند شده، یک دست به کمربند خود گذاشته با دست دیگر به تمثال مبارک رهبر معظم اشاره کرده و گفت:
- من توکل به حضرت آقا میکنم و تا وقتی سایه شون بالا سر من هست، به هیچ دوا درمونی متوسل نمیشم، حتی شاش شتر!
به عنوان آخرین سوال از سردار پرسیدم: «اگر بخواهید حوض کُر درست کنید، سه وجب و نیم، در سه وجب و نیم، در سه وجب و نیم، اندازه وجب چه کسی را قانوناً لحاظ میکنید؟»
سردار فکری کرده گفت:
-اگر مقام معظم رهبری قبول بفرمایند، که واضح است هیچ وجبی نمیتواند با وجب ایشان رقابت کند. ولی چون قضیه به شاش شتر مربوط است، در شأن وجب مقام معظم نیست. بنابراین سه وجب و نیم، یک وجبش مال رئیس جمهور، یک وجب مال سردار غلامی فرمانده سپاه، یک وجبش مال جناب علم الهدا در مشهد، نیم وجب آخرش را هم خودم میگذارم. بالآخره شاش شتر هم یک سیستم است، همه باید دست اندر کار باشیم. شما هم بیا گزارشش را بنویس. ...... (ادامه دارد)