تحریک ناو آمریکایی در خلیج فارس توسط یازده شناور سپاه و واکنش آمریکا، فرصتساز بود. فرصت و مدلی برای استمرار دیپلماسی تهران و واشنگتن در شش ماه آینده یعنی تا انتخابات آمریکا. این نوع تحریکات بهانهای خواهند شد برای ارسال نامههای محرمانه بین تهران و واشنگتن از طریق سوئيس؛ اعمال و صحبتهای تنشآمیز حکومت اسلامی، برای تفرقهافکنی بین مقامات سیاسی و مقامات نظامی آمریکا و در نهایت کوششی است کلانتر برای تقویت جایگاه رقیب ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا.
تا زمانی که دیپلماسی ادامه دارد، جنگ ممتنع است.
با تمام اختلافات، هم کاخ سفید و هم بیت رهبر جمهوری اسلامی بر سر یک تهدید کلان اتفاق نظر دارند: جنگ، به معنی برخورد نظامیِ رو در رو در خاک ایران، به ضرر هر دوی آنها خواهد بود. پس جنگی نخواهد شد، ولی دیپلماسی مبتکرانه ادامه خواهد داشت.
دیپلماسی مبتکرانه واشنگتن، با تشدید فشار اقتصادی و تداوم انزوای بین المللی طبق مولفههای دموکراسی (آزادی) تعریف میشود. اما دیپلماسی مبتکرانه تهران با تداوم اقدامات تحریک آمیز حساب شده و تقویت دیپلماسی عمومی ظریف طبق مولفههای اتوکراسی (خودکامگی) تعریف میشود. اولی، با آزادی بیان، انتخابات آزاد و تکنولوژی مشروعیت میگیرد؛ دومی، با پنهانکاری و دروغ، متافیزیک شیعی و سرکوب و مهندسی معکوس سرپا ایستاده است. دیپلماسی مبتکرانه تهران، با لابی ظریف در کارتل خبرنگاران و شبکههای اجتماعی بعلاوه ابلهان مفید خود در افکار عمومی غربی، امتیاز میسازد.
موضوع جنگ واقعی، تصاحب قلوب و ادراک افکار عمومی ایران و غرب است. و این مهم در صحنه برد و باخت نبرد روایات در حال وقوع است.
مقامات تصمیمساز واقفاند که اگر در تحریک آمریکا به منظور پیشبرد دیپلماسی خود حساب شده عمل نکنند، واکنش آمریکای ترامپ نامتعارف ولی قاطعانهتر از آمریکای اوباما خواهد بود. مصداق کشتن قاسم سلیمانی و نگرانی جدی رژیم از بمباران 'خیمه' نظام، یعنی بیت فرمانده کل قوا، آن هم در کنار ۵۱ نقطه حساس دیگر حکومت انقلابی، تنها دو نمونه از آن واکنش قاطع هستند. این نگرانی، از اظهارات بیخردانه و ذوقزده سردار امیرعلی حاجیزاده محسوس است. جدیت آمریکای ترامپ را نه از توئیتهای او، که از ترس مقامات سپاه از بمباران 'خیمه' نظام باید سنجید. حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، نسبت به هشدار سه ماه پیش ترامپ که گفته بود اگر ایران به «شهروندان یا منافع آمریکا حمله کند»، کشورش ۵۲ هدف که برخی دارای ارزش و اهمیت «بالا» برای «ایران و فرهنگ ایرانی» هستند، به «سرعت و به شدت» حمله خواهد کرد، واکنش نشان داد و آن را در تلویزیون حکومت معنی کرد. سردار حاجیزاده اذعان کرد که پس از موشکپراکنی به پایگاه عینالاسد عراق، توقع داشته آمریکا با «سرعت و به شدت» به ۵۲ نقطه ایران حمله کند و با ذوقزدگی معنی کرد که اشاره ترامپ به «اهداف فرهنگی ایران»، همان «بیت رهبری» بود.
حالا بهتر میدانیم که اگر جنگی در خاک ایران رخ دهد، ۵۲ هدف آمریکا در مخیله پاسداران انقلاب اسلامی از چه جنسی است. از آن طرف، تحریکات حکومت اسلامی، با کاتیوشا به سفارت آمریکا در بغداد و بوسیله شناورها در خلیجفارس، روشی است برای دقیقتر کردن کالیبر راهبرد اقدام استراتژیک نظام برای فضاسازی دیپلماسی شکست خورده ظریف و کارتلهای او در رسانههای غربی. سپاه واقعیت میآفریند، ظریف پخش میکند. سپاه پارازیت میسازد، ظریف اذان میگوید. سپاه سیگنال میدهد، ظریف بلندگو میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در شرایط کنونی برآوردها در تهران این است که با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، اقدامات جمهوری اسلامی میتواند کمکی باشد به گردش سیاست در واشنگتن به نفع رقیب دموکرات ترامپ؛ منطقا، تهران به بازگشت دوران آمریکای اوباما امیدوار است و در این راه مستمر ولی غیرمستقیم به نفع جو بایدن، معاون دوران اوباما، امتیازسازی میکند. باید بخاطر داشت که موفقترین توافق جمهوری اسلامی با آمریکا در بدترین و بحرانیترین لحظات صورت پذیرفت. شاهبیت این مدل دیپلماسی، رهایی ۵۲ گروگان آمریکایی پس از پایان مراسم تحلیف رونالد ریگان بود، یعنی تحقق شعار پرزیدنت ریگان برای آزادی گروگانهای آمریکایی از دست جمهوری اسلامی ایران، آن هم تنها بیست دقیقه پس از پایان مراسم سوگند ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا.
طبیعی است که دیپلماسی حل بحران چهاردهه گذشته این رژیم الهام بخش تحریکات امروز سپاه و امتیازسازی به نفع دستگاه دیپلماسی نظام برای حل بحران در فردا است. ولی به چه قیمتی؟ قربانی کردن منافع ملی، سعادت مردم ایران و صلح و دوستی پایدار در منطقه.
رژیم اسلامی زیر فشار جدی تحریمهای سیاسی و اقتصادی برخلاف شعارها به 'تنگی نفس' درآمدی افتاده است، تحریمهایی که تاثیرگذاری آنها بر روند تصمیمگیری واقعی مقامات نظام به روشنی پیداست. ما بین سطور میتوان خواند که حسن روحانی «به صفر رسیدن فروش نفت» ایران اعتراف میکنند؛ حزبالله لبنان، داغ دیده از حذف فیزیکی قاسم سلیمانی، با روندی روبروست که خود را با کاهش چهل درصدی کمکهای اقتصادی از تهران آماده میکند؛ و با روند خلا قدرت در عراق، که به ضرر جمهوری اسلامی است، استمرار حضور نیروهای آمریکایی و استقرار پاتریوتهای پنتاگون در عینالاسد که به نفع قدرت نظامی آمریکا است مواجه هستیم. تنها بخت نظام، تحمل تاریخی اکثریت بزرگی از ایرانیانی است که از دی ۹۶ دیگر امیدی به نظام ندارند و منتظر فرصتاند.
از طرف دیگر تهران معتقد است که کاخ سفید در موقعیت ضعف راهبردی قرار دارد، چون تاثیرگذاری گسترش ویروس کرونا به ضرر تحقق شعارهای اقتصادی ترامپ خواهد بود. از طرفی نظام برای امتیازسازی، نیاز به دامن زدن به شکاف بین مقامات نظامی آمریکا در خلیج فارس، دستگاه دیپلماسی ترامپ و سیاستمداران کاخ سفید دارد. آن هم در موقعیتی که طبق گزارشها، ویروس کرونا جان ۵۰ هزار آمریکایی را گرفته و هزاران سرباز آمریکایی را به خود مبتلا کرده است. به طور مثال حداقل هفتصد نفر از خدمه ناو هواپیمابر رزولت با کرونا دست و پنجه نرم میکنند. همان ناوی که چندی پیش شاهد برکناری فرمانده خود به دلیل سرکشی از کاخسفید و اعلام رسانهای شمار مبتلایان به ویروس کرونا بود. اشاره توئیتری ظریف به این موضوع و بازتاب آن توسط کارتل خبرنگاران او، به همین دلیل است.
نتیجه پارادوکسال اظهارات امثال حاجی زاده برای سپاه پاسداران این است که سخنان نسنجیده او تلاش دستگاه دیپلماسی ظریف و پروپگاندای رژیم برای یکی کردن «ایران» و «حاکمیت» را حداقل نزد مردم ایران هویدا کرد: نمونه اخیر آن، اعتراف حاجیزاده به این است که اگر درگیری نظامی درگیرد، «اولین هدف نظامی» آمریکای ترامپ «بیت خامنهای» است. این نوع پارادوکسها نتیجه سخن گفتن در دنیایی واقعی است که مجبور است طبق منطق متافیزیک شیعه آخوندها قدرتنمایی کند.
آیا اینکه مقامات نظامی حکومت مستقر در ایران، خدمتگزار دستگاه فشل دیپلماسی جواد ظریف شدهاند، تاسفبار نیست؟