توافق صلح میان طالبان و دولت امریکا ، به طور کل استوار بر این اصل بود که طالبان از القاعده بریده و در مقابل آن قرار خواهند گرفت . این توافق رخ قدرتمند دیگری نداشته است. عدم جنگیدن طالبان در مقابل نیروهای ناتو و خروج ناتو از افغانستان حاشیههای این توافق به حساب میآید . دولت آمریکا بر این باور است که طالبان برای ورود به حوزه قدرت در افغانستان دیگر نیاز به القاعده ندارند و با توجه به این که رهبری اولیه القاعده و طالبان ( ملاعمر و بن لادن ) که رابطه خویشاوندی نیز با هم داشتند ، دیگر زنده نیستند ، طالبان التزام خاصی برای هم پیمانی با القاعده نخواهند داشت . طالبان نیز در ظاهر امر بر این درخواست آمریکا صحه گذاشتند و توافق صلح میان دو طرف به امضا رسید.
حالا پس از گذشت دو ماه از توافق صلح ، یک نگاه اجمالی نشان میدهد که طالبان به جز حمله بر نیرو های ناتو، به هیچکدام از بندهای توافق نامه صلح پابند نبودهاند . به خصوص در رابطه به قطع ارتباط با القاعده و در صورت لزوم مبارزه با این گروه .
گروه طالبان در مناطقی که نیروهای القاعده در حال بسیج هستند به صورت ملموس در همکاری با این گروه قرار دارند. تنها تلاش میکنند که در حملات القاعده بر دولت و نیرو های ناتو حضور شان آفتابی نشود .
طالبان بر القاعده پیروز نشد
القاعده در حال حاضر حوزه فعالیت های خود را از جنوب و شرق افغانستان به سمت شمال این کشور متمرکز کرده است . شمال افغانستان چند مزیت خاص برای القاعده دارد که میتواند برای سرباز گیری این گروه مساعد باشد . در قدم نخست ناتو در هجده سال گذشته بیشتر عطف توجه خود را به سمت شرق و جنوب افغانستان داشته است . ناتو و دولت افغانستان در کنار ان که بیشترین عملیات های نظامی را در شرق و جنوب افغانستان انجام دادند ، در عرصه جذب مردم به سوی دولت نیز کار کردند . پروژه های بزرگ باز سازی در این بخش روی دست گرفته شد . جاده ها اکثرا ساخته شدند و تلاش صورت گرفت تا مردم با دولت در همکاری قرار بگیرند . این مساله تا حدی برای القاعده که اصولا در افغانستان نیرو های خارجی شناخته میشوند ، فضای خفقان آوری را ایجاد کرد . در قدم دوم موقعیت ژئوپولیتیک شمال افغانستان برای فعالیت های القاعده میسر تر است . قرائت دینی در این بخش افغانستان تا حدی زیادی افراطی است . این مساله برای القاعده که نگرش سلفی و بنیادگرایانه دارد ، زمینه نزدیکی با مردم را فراهم میسازد . مهم ترین مزیت شمال برای القاعده ، هم مرز بودن با کشور های آسیای میانه است . به خصوص استان بدخشان که با سه کشور تاجکستان، چین و پاکستان مرز مشترک دارد . القاعده در سال های گذشته توانسته تا حدی در کشور های چون تاجیکستان و چین برای خود پیروانی جذب کند . بنا با استفاده از موقعیت جغرافیایی بدخشان میتواند به بهترین وجه از تاجیکستان و از میان ایغور های چین برای خود سرباز گیری کند .
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در چنین وضعیت القاعده مسلما نیاز به حمایت نیرو های بومی در منطقه دارد . با توجه به این که طالبان حالا در سمت شمال نیز قدرتمند شده اند . فعالیتهای القاعده بدون همکاری طالبان امکان پذیر نیست . از سوی دیگر طالبان نیز به شدت به القاعده وابسته است . جنگ های متمادی تا حد زیادی طالبان را ضربه زده و نیرو های این گروه را کاهش داده است . به نظر میرسد که سرباز گیری طالبان از میان مردم افغانستان هم مانند گذشته با استقبال رو به رو نشده و از آن سوی مرز دیورند هم مانند گذشته نیرو وارد افغانستان نمیشود . در چنین حالتی طالبان برای سرباز گیری نیاز به نیرو های خارجی که وابسته به القاعده هستند ، دارند . بازداشت اتباع کشورهای خارجی در میان گروه طالبان نشان میدهد که القاعده هنوز هم جبهه های جنگ طالبان را تمویل میکند . به تازگی سازمان تروریستی داعش نیز در سمت شمال افغانستان فعالیت ها برای سرباز گیری را آغاز کرده است . ام با توجه به اختلاف القاعده و طالبان با داعش تصور میرفت که میان این سه گروه درگیری به وجود بیاید . اما برخلاف توقع بر اساس گزارش ها به تازگی میان این سه گروه در شمال افغانستان به خصوص استان بدخشان سطح همکاری بالا رفته است .
بر اساس این گزارش ها طالبان بیشتر منابع مالی و رهبری جنگ را بر عهده دارند و القاعده مسئولیت حملات را بر عهده میگیرد تا به این وسیله طالبان را پابند به توافق صلح نشان دهد . اما واقعیت این است که طالبان نه تنها که رابطه خود را با القاعده قطع نکرده اند ، بلکه به شدت برای بازسازی این سازمان تروریستی در شمال افغانستان همکاری میکنند . این مساله نشان دهنده آن است که توافق صلح میان امریکا و طالبان شکسته است و ناتو باید با توجه به شکست توافق صلح ، دوباره با صحنه جنگ برگردد . یا هم حمایت قبلی خود از نیرو های امنیتی افغانستان را با شدت بیشتر از سر بگیرد .