کابل در آستانه عید فطر همچنان شاهد روزهای خونینی است. در ۴۸ ساعت گذشته نزدیک به صد شهروند افغان در حملات تروریستی گروه طالبان و داعش کشته و زخمی شدهاند. بهرغم ادعای مقامهای امنیتی مبنی بر «اتخاذ تدابیر لازم» ظاهراً بخشی از امنیت شهر از میان رفته است. اطلاعیههای منتشر شده در رسانهها، از سوی رهبران حکومت و نهادهای امنیتی، جز تکرار نکوهش و تقبیح رفتارهای «دشمنان افغانستان» پیامی اطمینان بخش و امیدوارکننده برای مردم ندارد. هیچ یک از مسؤلان رده اول امنیتی نیز هنوز حاضر نشدهاند توضیح دهند چرا هیچ نشانهای از تدبیر و کارایی در سیاست «اتخاذ تدابیر لازم» آنها وجود ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مردم واقعبینانه از جنگ و تبعات جنگ آگاهی دارند و به خوبی میدانند که منطق وحشتآفرینی تروریستهای وابسته به طالبان این است که با حمله به شهروندان و اهداف غیرنظامی سطح نارضایتی جمعی را در برابر دستگاه اجرایی دولت افزایش دهند و از خلاء اعتماد میان دولت و ملت بهره ببرند. تهدید و ارعاب شهروندان جزئی از استراتژی بلند مدت شورشگری طالبان است. طالبان و روایت طالبانی، محبوبیت و جذابیتی در متن مناسبات اجتماعی افغانستان، حتا در مناطق تحت تسلط این گروه، ندارد. گزارشهای ویژه رسانههای بینالمللی از مردمان تحت حاکمیت طالبان نشان میدهند که زنان، مردان و کودکان از سرناگزیری و از ترس شلاق و تفنگ تن به پذیرش نظم قرون وسطایی طالبان دادهاند. تمرین مداوم و بی وقفه آدمکشی و تعمیم رعب و وحشت بر اذهان عمومی در بیشتر از دو دهه گذشته توسط طالبان، باعث شده است که این رفتارهای ضدانسانی و غیرمدنی بخش جدایی ناپذیر هویت سیاسی طالبان بشود.
آنطور که وقایع خونین روزهای اخیر در کابل نشان میدهد، در مواجهه با چنین دشمنی، سیاست «اتخاذ تدابیر لازم» نهادهای امنیتی موثر نبوده است. بر اساس دادههای وزارتهای امنیتی، بیشتر از ۱۰ درصد کل نیروهای امنیتی افغانستان مأمور تامین امنیت پایتخت هستند. موانع و کمربندهای امنیتی بیشماری از چند سال پیش به اینسو در سراسر شهر ایجاد شده است. اما سوال این است که چرا بهرغم تمرکز این همه نیروی اطلاعاتی و امنیتی در شهر، امنیت پایتخت تا این حد شکننده است؟ آیا هماهنگی لازم درون سازمانی میان نهادهای مسئول تامین امنیت پایتخت وجود دارد یا خیر؟ با توجه به ناکامیهای پیدرپی گذشته، چه تعدیلاتی در سیاست امنیتی حکومت اعمال شده است؟ در چنین شرایطی، پاسخ به این نگرانیها و پیامرسانی مداوم به مردم و شهروندان اساس بازگرداندن اعتماد مردم به حکومت است. در مبارزه با شورشگری مقوله معروفی وجود دارد که حکومتها باید قلب و ذهن مردم را تسخیر کنند.
متاسفانه واقعیت دردآور زندگی مردم افغانستان این است که آنها قربانیان اصلی سیاست «اتخاذ تدابیر لازم امنیتی» حکومت و سیاست آدمکشی و وحشتآفرینی طالباناند. نه حکومت تدابیر لازم برای امنیت آنها به کار میبرد و نه طالبان دست از کشتار مردم بر میدارند. هرچند تقصیر حکومت و طالبان برابر نیست، اما نهادهای امنیتی حکومت بی تقصیر نیستند. فرهنگ فرار از مسئولیتپذیری و عدم پاسخگویی باعث شده است که پس از هر حمله تروریستی کوچک و بزرگ، آب از آب تکان نخورد و هیچ مقامی خم به ابرو نیاورد. هنوز خبری از یک برنامه عملی مدون و جامع برای تامین امنیت پایتخت وجود ندارد، یا دستکم مردم از آن خبری ندارند. در سالهای حکومت وحدت ملی، اعتراض روزافزون مردم هرگز باعث نشده است که هیچ مسئول امنیتی در پاسخ به ناکامیهای مشهود امنیتی کنار برود.
شهروندان نیز دیگر ازگلایه و شکایت خستهاند. مرگ هر روزه شهروندان افغانستان، بیتعهدی و بیتفاوتی رهبران سیاسی و ندانم کاریهای مسئولان امنیتی وضعی را به وجود آورده است که مردم از سر درماندگی پذیرفتهاند اعتراض و دادخواهی راه به جایی نمیبرد.