روزنامه گاردین در بهار امسال در گزارشی که به «روح هیپیهای جنوب» پرداخته بود، با اشاره به زندگی گروهی از این زنان و مردان جوان که در جزیره هرمز رفت و آمد دارند و از راه نواختن موسیقی کسب درآمد میکنند و به اصطلاح «رها» زندگی میکنند، سر و صدای زیادی به پا کرد.
در آن گزارش به مردی با نام «اودین» اشاره شده بود که گفته میشد با مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه، در میان آن جمعیت حضور داشت. همچنین، گفته میشد که آن مرد، شاعر و دف نواز معروف اصفهانی با تخلص «بی تو» است که با نامزد خود، رها در جزیره هرمز زندگی میکرده است.
روز گذشته اما روزنامههای محلی اصفهان نوشتند که مردی چهل ساله در شهری در حوالی اصفهان در باغی به قتل رسیده است. رسانههای محلی اصفهان مقتول سربریده را «مهدی نیکبخت» با تخلص شعری «بی تو» معرفی کردند.
«اصفهان امروز» نوشت:«دوستان "بیتو" بزرگترین خصلت او را بیآزاری دانستند و نیکبخت را مردی رها، محبوب، به دور از خودبینی و همیشه در سفر که هیچوقت دنبال کسب مال دنیا نبود، توصیف کردهاند. البته به نظر میرسد که مهدی برخلاف نام فامیلیاش نیکبخت نشد و در نهایت زندگی او با ماجرای یک قتل به پایان رسیده است.»
«بی تو» مردی بود که طی سالهای اخیر در قالب زندگی کولیوار، یا آنچه روزنامه گاردین از زندگی گروهی از جوانان ایرانی در جزیره هرمز نوشت، مثل «هیپی»ها زندگی میکرد.
در گزارش روزنامه گاردین گروهی جوان به تصویر کشیده شده بودند که نوع زندگی هیپیوار یا کولیوار آنها، با آنچه در بطن جامعه ساختارگرا و متعصب ایران میگذرد، به کلی تفاوت داشت. تصویری متضاد از زندگی مردم در شهرهای ایران، با نگاهی خلاف آنچه حکومت به آن گرایش دارد و از منظر مسئولان و تصمیمگیران حکومتی در سالهای بعد از انقلاب ۵۷، «منافی عفت عمومی» و «ناقض امنیت» تلقی شده است.
آن گزارش به محض انتشار با توجهات بسیاری مواجه شد اما جالب این که هیچ مقام مسئول یا امنیتی طی دو ماه گذشته واکنش رسمی و صریحی به گزارش گاردین نشان نداد و همین نکته، شک امنیتی بودن مرگ «مهدی نیکبخت» را بیشتر میکند؛ مردی که برای آبریزان زایندهرود دفنوازی کرده بود و به کودکان فلسفه آموزش میداد و رها و سرکش شعر میسرود و هرجای ایران که میخواست، زندگی میکرد.
یک کنشگر اجتماعی که بیش از ده سال در مناطق جنوبی ایران فعال بوده و در میان مردم آن منطقه زندگی کرده است، به «ایندیپندنت فارسی» میگوید :«تصور غریب به یقین من این است که او کشته مسایل عقیدتی است. اما در یک قالب بزرگتر، گزارش گاردین موجب شد که توجهات به این منطقه جلب شود؛ منطقهای که سالها کسی به آن توجه نمیکرده و واقعا چه کسی میخواست به جزیره هرمز سفر کند؟ آدمهای معمولی که به آنجا سفر نمیکردند و محل عبور و مرور و آمد وشد همه نیست. همین یک بخش بود که شاید افراد میتوانستند آزادانهتر در آن زندگی کنند.»
وی با بیان این که «گزارش گاردین، نورافکن بود»، توضیح میدهد :«وقتی شما جایی نورافکن بیندازید، تا مدتی بخشی از توجهات به آن سمت متمرکز میشود. در این مناطق افرادی بسیار متعصب زندگی میکنند. قشر فقیر در این منطقه بسیار زیاد است. برای مثال، از متعصب بودن برخی از این افراد ذکر همین نکته کفایت میکند که اهل سنت در این منطقه وام ازدواج ۶۰ میلیونی را دریافت نمیکنند، چون آن را ربا و حرام میدانند. بنابراین احتمال دارد که آقای نیکبخت را به عنوان یک فرد شاخص، اینگونه به قتل رسانده باشند و چنین فاجعهای به بار آورده باشند تا بقیه کار دستشان بیاید.»
این کنشگر میگوید: «بعید هم نیست که نیروهای امنیتی او را به قتل رسانده باشند تا بخواهند با مرگ مهدی نیکبخت درس عبرتی به سایرین بدهند. چون آقای نیکبخت در بین هیپیها فرد شناخته شدهای بوده است و بعید نیست که روزنامهنگار گاردین با ایشان هم صحبت کرده باشد.»
این فعال اجتماعی که از نزدیک با مردم این منطقه آشنایی دارد، میگوید :« نکته این است که کاری که روزنامه گاردین کرده است، این است که یک نقطه خیلی خیلی کوچک را برداشته و آن را تعمیم داده است و مشکل از همان تعمیم دادن است. اگر گاردین میگفت در فلان تاریخ دادههای ما در فلان نقطه حاکی از این است، خیلی منطق تر و اخلاقمدارانهتر بود و احتمال مشکلساز شدن برای مردم منطقه نیز پیش نمیآمد.»
پوشش زنان و مردان هیپی در گزارش منتشر شده در گاردین به قدری غیرمتعارف توصیف شده است که مخاطب ایرانی در باور به آن دچار تردید میشود. محیطِ توصیف شده در آن گزارش و تصاویری که از زنان و مردان و نوع پوشش آنها منعکس شده است، فضایی کاملا متفاوت از فضای عمومی ایران به تصویر میکشد، از جمله دخترانی با پوشش آزاد و پسرانی بعضا با بالا تنه عریان؛ آنچه در ایران جرم آشکار تلقی میشود. طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، آزادی پوشش برای زنان و مردان در ایران صرفا با توجه به احکام دینی و شرعی انجامپذیر است.
فارغ از پوشش، وضعیت استانهای جنوبی ایرانی با بیشترین آمار فقر، بیکاری و برخوردار نبودن از امکانات آموزشی و بهداشتی مناسب در سالهای اخیر همواره در صدر اخبار ایران بوده است و مردم دیگر نقاط ایران، ساکنان جنوب کشور را بیشتر با این تصاویر در پوششهای خبری دیدهاند.
فضای بسته سیاسی استان خوزستان، سیستان و بلوچستان، کبود و یا نبود آب خوراکی، نبود دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزشی و مانند آن، در این امر دخیل بوده است و جا برای انتقاد به عملکرد مسئولان باز گذاشته است.
این کنشگر اجتماعی و فعال حقوق زنان که حدود ۱۰ سال در جنوب و شرق کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خوزستان و در واقع در تمام استانهای جنوبی ایران فعالیت داشته و از نزدیک با مردم این مناطق زندگی کرده است، میگوید:«در طی این سالها هرگز نه از هیپیها چیزی دیده بودم و نه چیزی شنیده بودم. تنها چیزی که در این مناطق قابل مشاهده است، آن چیزی است که ما به آنها کولی میگوییم. هیپیها با کولیها فرق دارند. شاید مشاهبتهایی هم در میان آنها باشد. من در استان هرمزگان سمت بشاگرد و سردشت به شهرکی برخورد کردم که کولیها در آنجا زندگی میکردند و همه کولیهای آهنگنواز بودند. در جزیره هرمز هم این افراد خیلی تردد دارند چون هرمز به لحاظ گردشگری جزو جزیرههای خیلی موفق شناخته شده است و گردشگرهای زیادی را جذب میکند.»
با این کولیها در تهران آشنایی داریم؛ برخی افرادی که با قضاوت ظاهری از آنان، آنها را معتاد مینامیم و در ازای تنبک یا دایرهنوازی، به آنها پول میدهیم.
این فعال و خیرّ اجتماعی معتقد است که بافت فرهنگی مناطق جنوب، چنین «تیپ»هایی را نمیپذیرد و در بنادر چابهار و کیش چنین افرادی دیده نمیشوند. شاید خیلی پراکنده در قشم قابل مشاهده باشند، ولی بیشتر در جزیره هرمز متمرکز هستند.
او تصویر مجله گاردین را از آنچه «هیپیهای منطقه هرمز» نامیده شدهاند، تصویر درستی نمی داند، چراکه این جزیره را به لحاظ موقعیت جغرافیایی و کسانی که به آنجا رفت و آمد دارند، دارای محیط خاصی عنوان میکند و تعمیم دادن آن وضعیت به کل منطقه را اصلا درست نمیداند. او انتشار چنین گزارشی را با توجه به شرایط حاکم در ایران، حساسیتبرانگیز تلقی میکند.
«بی تو» که بود؟
مهدی نیکبخت (بی تو) که در سال ۱۳۵۸ متولد شد، در یک سالگی در اثر یک تصادف، بینایی یکی از چشمانش را از دست داد. او کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت داشت و لقب «مبارز خستگیناپذیر دف» را بر دوش میکشید، و نیز پایهگذار کلاسهای فلسفه برای کودکان و مبتکر «حافظ درمانی» بود.
گفته میشود که او مدتی در میان هیپیها در جزیره هرمز زندگی میکرده است و با دفنوازی به امرار معاش میپرداخته است.
از دفنوازی آقای نیکبخت در اطراف جزیره هرمز ویدیوهای پرشماری در صفحات دوستان وی در ایسنستاگرام دیده میشود.
جسد «بی تو» روز شنبه ۱۸ خرداد ماه در باغی در شهرستان سمیرم پیدا شد. برخی از خبرگزاریها نوشتند که مردی ۴۰ ساله با ضربات چاقو به قتل رسیده است و قاتل یا قاتلان، و سر بریده شدهاش را روی سینهاش قرار دادهاند.
برخی کاربران در شبکههای اجتماعی مرگ این مرد جوان را بیارتباط با گزارش یادشده در روزنامه گاردین ندانسته و آن حادثه را هشداری برای سایر هیپیهای معرفی شده در این گزارش عنوان کردهاند.
مهدی نیکبخت در زمان حیات خود، همچنین با اشعاری که در مخالفت با سیاستهای حکومت در ایران سروده بود، شناخته میشد.