عملیات گرفتن و دستگیری و بازداشت و زندان و حبس و محبوس کردن قاضی منصوری توسط پلیس اینترپل و اونترپل و اینور پل و اونور پل و روی پل و زیر پل برای تحویل او به کف با کفایت قوه قضائیه و عدلیه و رسیدگیه و تحقیقیه و بررسیه جمهوریه اسلامیه همچنان به ادامه داری خود ادامه دارد!
از آنجا که برای اولین بار در عمر جمهوری اسلامی یک مفسد دزد اختلاسگر چپاولچی طرّار سارق جیببر کیفزن زورگیر غارتگر وردار و ورمال و راهزن و قُطّاعالطریق از امالقرای اسلامی خارج شده، جمهوری اسلامی نهایت سعی خود را بکار میبرد تا نامبرده را عودت داده بازگردانده پس آورده و به مراجعت و معاودت و بازگشت و کامبک مجبور نموده و با عبا و عمامه و نعلین توی چشم امت اسلام فرو کند. اگر نهایتاَ نعلین یا چتر یا عصای ایشان در چشم امت جا بماند، همانا بهخاطر اتهام بیمورد و تهمت ناسزاواری است که به او بسته باشند. پس چشم امت دربیاید.
از آنجا که موارد اتهام قاضی فراری از نظر ظلم و جور و سرکوب روزنامهنگاران و زندانی کردن ناحق و مشارکت در قتل، شباهت زیادی به جرائم قاضی مرتضوی دارد، پیشبینی میشود به محض عودت و بازگردانده شدن و پس آوردن نامبرده، او را در کنار قاضی مرتضوی، به همان سلول انفرادی بیاندازند، تا دو نفری در سلول انفرادی به مجازات اعمال دزدی و اختلاسگری و چپاولی و طرّاری و سارقی و جیببری و کیفزنی و زورگیری و غارتگری و وردار و ورمالی و راهزنی و قُطّاعالطریقی خود برسند!
گفته میشود در حال حاضر یک عده از کارشناسان هوا و فضای حکومت همراه با عده ای از مقامات باغوحش دستاندرکارند که هنگام بازگشت قاضی منصوری به ایران، در فرودگاه امام خمینی فیل هوا کنند.
در عین حال یک مقام قوه قضائیه به خبرنگار ما گفت: قاضی منصوری فراری نیست. او تصمیم دارد هرچه زودتر به ایران برگردد. ایشان به علت نبودن پرواز، میخواسته زمینی بیاید و حتی در آخرین لحظه تصمیم گرفته بوده پیاده راه بیفتد اما چون پولهائی که میخواهد پس بیاورد سنگین است، پیاده آمدن عملاً منتفی شد.
درباره علت فرار او به رومانی، یک مقام مطلع در بیت رهبری به خبرنگار ما گفت: قاضی منصوری به رومانی فرار نکرده است، بلکه چون به او اطلاع داده بودند که در یکی از میدانهای شهر بخارست مجسمه یک نژادپرست دیده شده، ایشان برای انداختن آن مجسمه، در راستای احقاق حقوق شهید جرج فلوید، به رومانی رفته است.
نام قاضی منصوری در جریان محاکمه عالیجناب طبری مطرح شد. جناب اکبر طبری معاون اجرائی صادق لاریجانی بوده در زمان ریاست ایشان بر قوه غذائیه. مدیر کل امور مالی هم بوده. حالا احتمالاً توی دعواهای جناحی یا هرچی دستگیر شده و دارند محاکمهاش را میکنند توی چشم جماعت.
بی.بی.سی مینویسد: «در تمام این سالهای پرحاشیه، او توانست خود را در سایه نگه دارد و بهندرت عکس و خبری از او به رسانهها درز کرد.» این است که آدم شک برش میدارد که نکند آقای طبری هم پیش قاضی منصوری است و مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی موفق شده باشند به یکی از محیطزیستیهای بیگناه تفهیم کنند که او اکبر طبری است!، و آنقدر شکنجه داده باشندش که باور کرده باشد.
در عین حال گمان میکنم که اگر این طبری، خودش باشد، بهزودی، یا زیردست رئیس سابقش صادق لاریجانی، در مجمع تشخیص مصلحت خواهد نشست یا در کنار سعید امامی و مهآفرید امیرخسروی، به خاک مجازات سپرده خواهد شد.
مشکل پرونده آقای طبری این است که برخلاف پوشهها و پروندهها و زونکنهایی که معمولاً چهارگوش و چهارضلعی است، مال ایشان کثیرالاضلاع است که هر ضلعش با ضلعی از پروندهی یکی از آقایان موازی است: اژهای، رئیسی، لاریجانی، برادر فریدون!... تا اینجا که در اخبار آمده البته.
در اخبار آمده: محمدرضا زائری، روحانی اصولگرا، نوشته است که هادی مروی، معاون پیشین قوه قضاییه، بعد از «درافتادنش با اکبر طبری و برخی دیگر از باند گسترده فساد، از معاون اولی قوه قضاییه استعفا داد».
«در شهریور سال ۸۶ اعلام شد که هادی مروی به دلیل سکته مغزی فوت کرده است. با این حال، آقای زائری در چنین روایتی تشکیک کرده و نوشته است آقای مروی در نامههايش چه نوشته بود؟ آيا واقعاً -چنانكه اعلام شد- سكته كرد؟»
از نظر دستوری به این میگویند «تسکیک»، یعنی تشکیک در سکته. حالا باز هم کارهای گرامری داریم.
اگر بخت با طبری یاری کند، یواشیواش نام او را با تای دو نقطه، (تبری) مینویسند و برای محکمکاری یک تشدید هم روی (ر) میگذارند و صلوات میفرستند. بستگی دارد که رهبر معظم با دو کلام حیاتبخش «کشش ندین»، تکلیف همه را روشن کند.
اما آیا آقای طبری بهکلّی مورد لطف و عنایت مقام معظم رهبری قرار خواهد گرفت؟ فعلاً وکلای او میکوشند یکجوری یک سابقه بچهبازی برایش درست کنند و درپروندهاش بگنجانند. (به امید تسعید و تطویسِ ِ مقام معظم.)
هر اتفاقی بیفتد، سیرک قاضی منصوری تا مدتی چادرش وسط کیان جمهوری اسلامی خیمه زده و میمونهای ولایت و دلقکهای فقاهت شلوغش میکنند و سر مردم را گرم میکنند تا وقتی که یارو را بیاورند و در فرودگاه قاضی مرتضوی یک حلقه گل بیندازد گردنش!
این میان من نگرانم که همکار عزیزمان، آنتونی بلانگر، دبیرکل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران ناگهان سکته نکند. او از دولت رومانی خواسته است قاضی منصوری را به ایران پس ندهند و همانجا او را محاکمه کنند. منتظرم ببینم رهبر معظم کی جمله تاریخی خود «شتر در خواب بیند پنبه دانه.» را حوالهاش میکند.
در خاتمه با پوزش از خوانندگان عزیز، که آن بالا یک جا قوه «قضائیه» را با غین و ذال نوشتهام، عرض میکنم که پیری است و الزایمر دیررس! ربطی به بخوربخورها ندارد.