اگر همه چیز طبق برنامه و بدون کارشکنی پیش برود، چنانچه اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان روز گذشته اعلام کرد، پنج هزار زندانی طالبان تا سه روز دیگر از زندانهای دولت افغانستان رها خواهند شد و میتوان انتظار داشت که پس از آن تا چند روز دیگر، مذاکرات تاریخی بین دولت افغانستان و طالبان در قطر کلید بخورد. اما یکی از سوالهای عمده این است حالا که آمریکا با طالبان توافقنامه صلح امضاء کرده است و با دولت افغانستان پیمان همکاریهای راهبردی دارد، واشینگتن در میز مذاکرات بینالافغانی صلح، در کجای معادله قرار خواهد گرفت. چراکه موضعگیری آمریکا در جریان این مذاکرات سرنوشتساز تاثیر مستقیمی روی آینده افغانستان خواهد داشت.
در ۲۹ فوریه امسال مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در حالی که لبخند بر لب داشت در صف واحدی با عبدالغنی برادر، معاون گروه طالبان در هتل شرایتون دوحه قرار گرفت و شاهد امضای موافقتامه صلح آمریکا با شورشیانی بود که ۱۹ سال علیه آمریکا جنگیده بودند.
اما همزمان در همان ساعت مایک اسپر، وزیر دفاع آمریکا وارد کابل شده بود تا در صف واحد با اشرف غنی و عبدالله عبدالله، رهبران حکومت افغانستان قرار گیرد. پیام آمریکا ظاهرا این بود که نشان بدهد آشتی با طالبان به معنای دشمنی با دولت افغانستان نیست. دو برنامه متفاوت و نمادین در کابل و دوحه در حال برگزاری بود. اما وزن پمپئو، با توجه به نفوذی که در واشینگتن دارد، نسبت به اسپر خیلی سنگینتر بود و توجه جهانیان هم به دوحه معطوف شده بود.
چهار ماه از این تحولات گذشته و روند صلح افغانستان امروز وارد مرحله دیگری شده است. دولت افغانستان و طالبان برای حل و فصل اختلافات، تعیین سرنوشت کشور و پایان جنگ گفتگوهای رودررو را شروع خواهند کرد. آمریکا که دیگر با یک طرف توافقنامه صلح و با طرف دیگر موافقتنامه همکاری راهبردی دارد، نیز نقش «نظارهگر» خواهد داشت. اما نوع اشاره آمریکا در جریان مذاکرات صلح نمایندگان طالبان با دولت میتواند مسیر حرکت آینده افغانستان را دستخوش تحول کند.
برای کاخ سفید جزئیات مذاکرات طالبان و دولت چندان مهم به نظر نمیرسد. آنها دنبال یک نوع توافق در کابلاند. آمریکا چیزی که میخواهد «یک اعلام بزرگ» در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور کشور میکوشد برای بار دوم در کاخ سفید بماند و هیچ دلبستگی به درگیری در جنگ افغانستان به منظور تقویت دموکراسی ندارد. او بارها به خروج سربازان آمریکایی از این کشور و کاهش هزینههای جنگ های «ناتمام» تاکید کرده است، چراکه رابطه مستقیمی بین حضور در افغانستان و منافع ملی آمریکا نمیبیند.
اما دستکم براساس کتابهای خاطراتی که از مقامهای پیشین آمریکا منتشر میشود، دیدگاههای نهادهای مختلف مانند وزارت دفاع، وزارت خارجه، مشاوریت امنیت ملی، کنگره و سیا در قبال افغانستان تفاوتهای چشمگیری دارد. در تازهترین مورد جان بولتن، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا از رقابت شدید این نهادها بر سر ماندن یا نماندن در افغانستان پرده برداشته است، چراکه عده ای زیادی برخلاف ترامپ معتقدند که نباید اجازه داد طالبان بر افغانستان مسلط یا این کشور حوزه نفوذ رقبای آمریکا شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
داوود ناجی، تحلیلگر و فعال سیاسی با توجه به توافق آمریکا با طالبان به ایندپندنت فارسی می گوید: «جنگ افغانستان چند لایه دارد، بینالمللی، منطقهای و داخلی. آمریکاییها ظاهرا با این کار خواستند که بهعنوان مهمترین عنصر بین المللی جنگ، با طالبان توافق کنند تا در واقع این لایه از جنگ افغانستان کاملا تمام شود، البته به شرطی که طالبان رابطه خود با القاعده را بعنوان عنصر دیگر در بعد بین المللی جنگ قطع کنند. لذا آنها تلاش دارند، با جلب توافق منطقه لایه منطقهای جنگ را نیز از بین ببرند، در نتیجه میماند بعد داخلی جنگ که میگویند به ما مربوط نیست.»
اما حتی نقطه پایان گذاشتن به بعد بینالمللی مساله افغانستان آسان نیست. چراکه با وجود تمایل آمریکا به إتمام جنگ در این کشور، بازیگران زیادی منافع گوناگونی را از روند صلح دنبال میکنند.
کشورهای زیادی ذینفع در افغانستان برای بازی نقش موثر در راستای تامین منافع ملی خود ماراتن دیپلماتیک راه انداخته اند تا از همدیگر پس نمانند. از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب «نمایندگان ویژه» ای که دیپلماتهای کارکشته شان اند را برای هماهنگی تمام قوا در امور افغانستان برگزیده اند؛ ضمیر کابلوف روسی، ابراهیم طاهریان ایرانی، محمد صادق پاکستانی، مطلق قحطانی قطری و زلمی خلیلزاد آمریکایی که سابقه ماموریت در سطوح بالا از جمله سفارت در افغانستان را در کارنامه دارد، «فرستادگان ویژه» کشورشان در امورر افغانستان برگزیده شده اند تا در رقابت بر سر صلح افغانستان، پس نمانند.
از طرف دیگر، هر نوع تغییر در کاخ سفید می تواند کل برنامه ترامپ در افغانستان را تغییر دهد. برای آمریکا تعهدات طالبان مبنی بر قطع رابطه با ترویسم نیز تنها در صورت اجرایی شدن اهمیت پیدا می کرد. تازه ترین گزارش پنتاگون نشان میدهد که روابط گستردهای در سطوح مختلف طالبان با شاخه هندوستان القاعده وجود دارد و هیچ ضمانتی هم نیست که طالبان و دولت در میز مذاکره سر هر چیز توافق کنند که در صورت شکست مذاکرات احتمال تشدید جنگ و تقویت تروریسم بین المللی افزایش می یابد.
چنانچه آقای ناجی می افزاید:«این نگاه دو مشکل دارد، اول بعد داخلی جنگ بسیار کم اهمیت گرفته شده در حالیکه مهمترین عامل است، دوم شتابی که در این روند وجود دارد، شرط آمریکا برای قطع رابطه طالبان و القاعده را تضمین نمیکند. طالبان در کوتاه مدت میتوانند وانمود کنند که این رابطه قطع شده در حالیکه کماکان وجود داشته باشد. پس وقتی القاعده در منازعه افغانستان باشد، آمریکا نمیتواند یکطرفه دامن از این ماجرا بکشد.»
به نظر میرسد با وجود توافقهایی که آمریکا با دو طرف دارد، منافع واشینگتن در پشتیبانی از مذاکرهکنندگان دولت افغانستان و حفظ نظام دموکراتیک در کابل نهفته است. کما اینکه آقای خلیلزاد هم گفته بود: «برگشت امارت اسلامی خط قرمز جامعه جهانی است! ملل متحد این را گفت، در اعلامیه آمریکا و روسیه دیدید. در اعلامیههای امریکا و اروپا دیدید. یک اجماع بینالمللی وجود دارد که این کار (بازگشت امارت اسلامی طالبان) نباید صورت بگیرد.»