یک تحلیلگر اصلاحطلب در یادداشتی که روز یکشنبه در روزنامه اعتماد منتشر شد خواهان استعفای حسن روحانی شد. او با اشاره به سخنان پیشین خود، درباره دلیل این درخواستش نوشت که با توجه به این که اصولگرایان اجازه استیضاح روحانی را ندارند و مردم نیز در جدال دوگانگی قدرت ضرر میکنند، بهتر است روحانی استعفا دهد تا بلکه گشایشی حاصل شود.
عبدی با اشاره به سخنان پیشین خود که خواستار استیضاح روحانی شده بود میگوید که اصولگرایان به دلیل تناقضات درونی خود توان این کار را نداشتند. به همین دلیل ناچار شدند او را تحمل کنند. اما این دعوای جناحی اصلا برای مردم اهمیتی ندارد و آنها تنها بار مشکلات ناشی از این تعارض را تحمل میکنند.
اشاره عباس عبدی به مصاحبهها و شعارهایی است که نامزدهای انتخاباتی پیش از ورود به مجلس میدادند. اما همین افراد وقتی بر کرسی نمایندگی در مجلس تکیه زدند، با نهیب رهبر جمهوری اسلامی، دست از شعارهای خود برداشتند. به عبارت دیگر مجلس «بله قربانگو»، اساسا توانایی انجام کاری غیر از منویات آیتالله خامنهای را ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این تحلیلگر اصلاحطلب در ادامه یادداشت خود در روزنامه اعتماد صراحتا اعلام میکند که امروز کشور به نسبت ده ماه پیش که او خواهان استیضاح روحانی شد، شرایط به مراتب بدتری را سپری میکند. او با اشاره به شایعات مربوط به مذاکرات پشت پرده ایران و آمریکا، معتقد است که نهایتا ایران ناچار است مشکلات خود را با آمریکا حل کند. اگرچه به شایعات فعلی نیز خوشبین نیست.
تقریبا بر همه مردم و کارشناسان سیاسی روشن است که وضعیت اقتصادی کشور آن قدر وخیم شده که ادامه کار به شکل کنونی، عملا ممکن نیست. حتی برخی از کارشناسان نسبت به احتمال فروپاشی اقتصادی ابراز نگرانی کردند. این نگرانیها با تورم لجامگسیخته و افزایش نرخ ارز، شدت یافته است. بسیاری از کارشناسان امنیتی نیز در مورد خطر بروز اعتراضات گسترده و طغیان و شورش ناشی از شرایط بد اقتصادی هشدار میدهند.
عبدی در ادامه با بررسی احتمالات مختلف در نتیجه انتخابات آمریکا مینویسد که هر نتیجهای در آمریکا حاصل شود، اگر در سیاست خارجی ایران تغییری رخ ندهد، برای ایران فرقی نخواهد داشت. او میافزاید که حتی در صورت تصمیم حکومت به حل مشکل ایران و آمریکا، قطعا مسئله به تیم روحانی واگذار نخواهد شد.
مسئله رابطه ایران و آمریکا به شدت بغرنج شده است. پس از تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی توسط انقلابیون در سال ۵۸، روابط دو کشور رو به سردی گذاشت. اقدامات بعدی ایران در حمله به منافع آمریکا، عزم این کشور را برای تقابل با ایران بیشتر کرد.
از آن زمان مسئله آمریکا همچنان لاینحل مانده است. به طوری که این موضوع در کنار اسرائیلستیزی و حجاب اجباری، به یکی از ارکان ایدئولوژیک حکومت تبدیل شده است. جمهوری اسلامی با این سیاست تا به حال صدها میلیارد دلار هزینه به اقتصاد ایران تحمیل کرده است. اگرچه این فشارها را تنها مردم عادی تحمل میکنند.
به هر روی به دلیل عدم تناسب اقتصادی، سیاسی و نظامی، ایران هیچگاه توان رویارویی برابر با آمریکا را نداشته است.
از سوی دیگر افکار عمومی داخل ایران نیز ادامه روند این تقابل را برنمیتابد. پیشتر حسن روحانی در دوران مذاکرات «برجام» گفته بود از دو دستگاه حکومت خواسته تا در مورد مذاکره و رابطه با آمریکا نظرسنجی کند. اگرچه نتایج این نظرسنجی هیچگاه منتشر نشد. به عبارت دیگر حکومت تنها مردم را بابت جاهطلبیهای ایدئولوژیک خود، در تنگنا قرار داده است.
اما آن چه از نگاه عبدی ممکن است خطرناک باشد، یکدست شدن حکومت و ادامه عدم مشارکت سیاسی مردم است. او معتقد است که با افزایش مشارکت سیاسی، میتوان مسائل را حل کرد. اگرچه عبدی نیز نهایتا میگوید که هیچ اراده جدی برای تحقق مشارکت واقعی مردم در ساحت سیاسی کشور وجود ندارد.
به نظر میرسد عبدی این سخنان را عطف به نتایج انتخابات پیشین مجلس و نتایج انتخابات میاندورهای بیان میکند. بنا به اعتراف وزارت کشور جمهوری اسلامی، انتخابات پیشین مجلس، پایینترین نرخ مشارکت مردم پس از انقلاب را داشته است. در انتخابات میاندورهای نیز در برخی از حوزهها مشارکت تا کمتر از شش درصد نیز گزارش شده است.
ساختار سیاسی جمهوری اسلامی اساسا اجازه تغییر را نمیدهد. قانون اساسی نیز جلو تغییر را بسته است. به عبارت دیگر قانون اساسی فعلی با تمرکز قدرت در دستان رهبر، او و اطرافیانش را به قدرت برتر و مسلط تبدیل کرده است. حتی رفراندوم و تقاضای بازنگری در قانون اساسی نیز در اختیار شخص رهبر است. از این رو بعید است به شکل عادی و از طریق صندوق رای، بتوان تغییری ایجاد کرد. خصوصا که تجربه ۲۳ ساله جنبش اصلاحات و شکست آن نیز وجود دارد.
عبدی در انتها با ارائه مثال دیوید کامرون، نخست وزیر اسبق بریتانیا که باعث شد برگزیت رای بیاورد، معتقد است استعفا الزاما قرار نیست حالت قهری داشته باشد و در پارهای مواقع راهگشاست. او در این باره مینویسد: «متاسفانه در ایران استعفا هم به سرنوشت طلاق دچار شده است. هر زوجی که طلاق میگیرند، حتما باید با دشمنی و نفرت و کینهورزی و بدگویی حتی زد و خورد و دعوا همراه باشد، در حالی که میتوان دوستانه هم طلاق گرفت، اگر دو نفر متوجه شدند که به هر علتی نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند، میتوانند دوستانه و مدنی از یکدیگر جدا شوند.»