شعلههای زبانهکشیده از سالن مونتاژ سانتریفیوژ در نطنز یا دود برخاسته از بمباران مواضع سپاه در ابوکمال سوریه تنها جایی نیست که ایران و اسرائیل را به هم گره میزند.
بهتازگی، یک خواننده اسرائیلی، ایرانیتبار از همکاری مخفیانه خود با گروهی از موسیقیدانان در داخل ایران برای ضبط آلبوم جدیدش خبر داده است.
لیراز چرهی، خواننده و بازیگر اسرائیلی است که شاید علاقهمندان به سینما در ایران او را بیشتر به دلیل بازی در سریال اسرائیلی «تهران» به یاد بیاورند؛ سریالی با درونمایه جاسوسی و نمایشی محدود از روابط خصمانه دو دولت در عین رابطه محترمانه مردم دو کشور.
همکاری لیراز چرهی با اهالی موسیقی در ایران، به مدد انقلاب فناوری و رشد پیامرسانها مقدور شد. آنها با استفاده از تلگرام و دیگر پیامرسانهایی که امنیت کاربرانش را تضمین میکند با یکدیگر ارتباط گرفتند، همکاریشان را به سرانجام رساندند و اکنون آهنگ جدید لیراز آماده شده است.
اما همکاری مشترک هنرمندان ایرانی و اسرائیلی در آرامش و به همین راحتی انجام نشده است. لیراز میگوید شبهای زیادی را از فکر اینکه ممکن است دوستان ایرانیاش را در خط قرار داده باشد، نخوابیده است.
این خواننده ۴۲ ساله میگوید: «از نظر فنی، کار ما بسیار دشوار بود. اما از نظر احساسی، دشوارتر هم بود. هرشب احساس میکردم که کار بدی انجام میدهم و این افراد میتوانند دستگیر شوند.»
از بهمن ۱۳۵۷ و با استقرار نظام جمهوری اسلامی، ایران و اسرائیل که پیشتر دو دوست نزدیک و صمیمی بودند به واسطه تغییر حاکمان در ایران، به دشمن یکدیگر بدل شدند.
دوستی دو کشور ایران و اسرائیل هم ریشه در ارتباطات مذهبی و تاریخی دارد و هم پیوندهایی که میان مردم در طول قرنها زندگی مسالمتآمیز ایجاد شده است. به همین دلیل در ۴۱ سال گذشته بهرغم اینکه سیاستمداران هیچ دو کشوری در دنیا به اندازه ایران و اسرائیل با یکدیگری خصومت بهخرج ندادهاند، در لایههای زیرین، مردم دست یکدیگر را رها نکردهاند.
لیزار چرهی نیز درباره ارتباط مردم دو کشور همین موضوع را میگوید: «نمیتوانم با دیدگاهی کنار بیایم که ایران را دشمن ما میداند. من با این دید زندگی نکردهام.»
پدر و مادر خانم چرهی در دهه ۷۰ میلادی و پیش از انقلاب اسلامی به اسرائیل مهاجرت کردند. لیزار در سال ۱۳۵۶ در رامالله بهدنیا آمد و تا اکنون نتوانسته از زادگاه پدر و مادرش دیدار کند: «پدر و مادرم تلاش کردند تا خود را با زندگی در اسرائیل وفق بدهند ولی همواره ایرانی زندگی کردند. این یک خلاء بزرگ در قلب من ایجاد کرد و از خودم میپرسیدم که من از کجا آمدهام، ریشههای من کجا است؟»
برای لیراز در کودکی یک تضاد دائمی وجود داشت. مدرسه و محیط بیرون از خانه باید به زبان عبری سخن میگفت و زبان گفتگو در خانه، فارسی بود. ایران برای لیراز، آهنگها و داستانهایی بود که پدر و مادرش برایش میخواندند.
این دوگانگی نهتنها برای لیراز که همه اسرائیلیهای ایرانیتبار و ایرانیانی که اقوامی در اسرائیل دارند، بهصورت روزمره در جریان است.
۴۱ سال پس از آغاز خصومتی که دو دوست را به دو دشمن تبدیل کرد، ایرانیان بسیاری از خود سؤال میکنند که چرا باید با همسایه خود دشمنی کنیم؟ گرچه در ایران بیان همین عقیده مصادف با اتهام جاسوسی و زندان است، در سمت اسرائیلی، گروههایی هستند که آزادانه تلاش میکنند ارتباط میان مردم دو کشور را زنده نگاه دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نابودی اسرائیل، سیاست رسمی و یگانه استراتژی سران جمهوری اسلامی است. سیاستی که هزینههای بسیاری به مردم ایران تحمیل کرده است. تا پیش از تأسیس جمهوری اسلامی، اسرائیل تنها یک دوست در خاورمیانه داشت و آن ایران بود. ۴۱ سال بعد از اجرای سیاست نابودی اسرائیل، روزبهروز از شمار دوستان ایران کاسته میشود و به خیل مشتاقان صلح و دوستی با اسرائیل افزوده میشود.
اما سیاست اسرائیل در مقابل ایران منعطفتر از سران جمهوری اسلامی و ترکیبی از سرسختی با حاکمان و دوستی با مردم است. شاید پیگیری همین سیاست سبب شده تا بخش زیادی از مردم در ایران، دشمنی با اسرائیل را بیفایده و نادرست بدانند. حال باید دید آینده روابط دو کشور را سرسختی حاکمان خواهد ساخت یا نرمخویی مردمان.