محمدرضا شجریان، کسی که معتقد بود «صدای زن از موسیقی ایرانی حذف شدنی نیست» امروز از میان زنانی که سالها مشتاق شاگردیاش بودند رفت. از او به جز مژگان دخترش کسی به درستی نامی از سایر شاگردانش به یاد ندارد. چرا که در دورهای استادی کرد که زنان اجازه خواندن و شاگردی مردان را نداشتند.
با مرگ محمدرضا شجریان استاد بلندآوازه موسیقی ایرانی این سؤال برای همگان باقی ماند که در بین زنان به جز مژگان شجریان کدام زن سبک و ردیفهای آوازی این استاد بنام آواز ایرانی را سینه به سینه منتقل خواهند کرد.
طی سالهای پس از انقلاب در ایران کمتر از نقش زنان در موسیقی ایرانی و هنرجویان زنی که تاثیر در پیشبرد آواز سنتی ایرانی داشته باشند و شاگرد محمدرضا شجریان بوده باشند سخنی به میان آمده است. غیر از همراهی مژگان شجریان با پدرش در واقع حکومت جمهوری اسلامی ایران همواره به دلیل ممنوعیت صدای زنان، منجر به محرومیت زنان از حضور پررنگ در این عرصه بوده است. حتی برگزاری جشنوارههای موسیقی زنان نیز در دورانی کوتاه نتوانست فرصتی همسان با مردان و اساتید آواز ایرانی به زنان در سالهای بعد از انقلاب ببخشد.
محمدرضا شجریان اما در مقام استاد آواز و موسیقی سنتی ایران به کرات به سانسور صدای زنان در موسیقی ایران انتقاد کرد و همواره تلاش برای درهم شکستن ممنوعیت حضور زنان در عرصه موسیقی و به خصوص آواز داشت. وی معتقد بود حذف صدای زنان موجب ضربه خوردن موسیقی و آسیب به زنان علاقهمند در این حوزه میشود. محمدرضا شجریان طی سالهای فعالیت حرفهای خود تلاش کرد رد این ممنوعیت را از خانه خودش آغاز کند و به همین دلیل در بیشتر اجراهای خارج از کشور، دخترش مژگان او را همراهی میکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فریبا داوودی استاد ردیف آواز ایرانی و از معدود شاگردان زن محمدرضا شجریان که ردیفهای آواز وی را تدریس میکند به ایندیپندنت فارسی میگوید: «درمیان زنانی که شاگرد استاد شجریان بودند خانم معصومه مهرعلی، افسانه رثایی، اعظم غلامی و خود من از شاگردان استاد شجریان بودیم که ردیفهای استاد را از خودشان میآموختیم. شاگردی به این معناست که برای چندین و چند سال کامل با یک استاد کار کنی. من از سال ۱۳۷۷ به عنوان شاگرد استاد پذیرفته شدم.»
وی در خصوص زنانی که در سالهای بعد از انقلاب به طور رسمی توانستند شاگرد محمدرضا شجریان باشند میگوید: «سال ۱۳۸۳ استاد شجریان طی آزمونی تعدادی را به شاگردی انتخاب کردند. این آزمون زیرنظر فرهنگستان هنر برگزار شد و از بین سه تا چهار هزار نفر شرکتکننده، تعداد ۳۱۰ نفر انتخاب شدند و از بین آنها نیز دو گروه ۳۰ نفره؛ ۳۰ نفر خانم ۳۰ نفر آقا در مجموع ۶۰ نفر انتخاب شدند.»
به عقیده خانم داوودی شیوه آوازی استاد شجریان چنان تاثیری در موسیقی ایران از خود به جای گذاشته که از دختر چهار ساله تا زنان میانسال و بزرگسال دوست دارند به شیوه آوازی وی بخوانند. او میگوید در بین زنان، مژگان شجریان و شخص خودش شیوه آقای شجریان را درس میدهند.
این شاگرد محمدرضا شجریان میگوید: «من شیوه مطلق آقای شجریان را در ردیف آوازی کار کردم. خود مژگان شجریان و افسانه شجریان در کلاسهای ما بودند. بیشتر آوازخوانان زن نتوانستند این شیوه آقای شجریان را دربیاورند چون شیوه آقای شجریان بسیار سخت است.»
وی با اشاره به کلاسهایی که زیرنظر فرهنگستان هنر برگزار شده بود توضیح میدهد: «این کلاسها متاسفانه خیلی ادامه پیدا نکرد که به دلیل سفرهای استاد شجریان و کنسرتهای خارج از کشور استاد بود و یکی از اتفاقات زیبای این کلاس حضور مژگان و افسانه شجریان بین دانشجویان زن بود.»
فریبا داوودی با اشاره به محرومیت زنان ایرانی در آواز و موسیقی ایرانی میگوید: «نظام در جمهوری اسلامی به زنان اجازه تکخوانی نمیدهد و بیشتر زنان آوازخوان در ایران بیشتر کارهایشان را در فضای مجازی منتشر میکنند.
صدای زنان ما به کل جامعه معرفی نشده است و معضلی است و بخشی از موسیقی ما اصلا به گوش جامعه نرسیده است. بخش زنان به خصوص در سالهای اول بعد از انقلاب کلا محروم واقع شده است. همه زنان آوازخوان در ایران مهجور واقع شدند. در زمان قمر ولی این طور نبود؛ بخشی از مردم آواز خواندن زنان را بد میدانستند ولی حکومت موافق آواز خواندن زنان بود. الان مردم تشنه شنیدن صدای زنان هستند ولی حکومت در ایران به آنها اجازه نمیدهد. این حکومت هم خودش یک دسته نیست و چند دسته است.»
اما مساله دیگر شیوه آواز خواندن به سبک شجریان و یا تقلید صدای شجریان است که فریبا داوودی از شاگردان برجسته و نزدیک محمدرضا شجریان در ارتباط با ماندگاری شیوه آوازی آقای شجریان معتقد است: «چون شیوه دیگری در این سالها شنیده و خوانده نشده همه تلاش دارند فقط همان شیوه را کار کنند. کار کردن همان شیوه درست است ولی در جای صدای خودشان نه این که حتی میمیک صورتشان را هم تغییر دهند که بخواهند مشابه ایشان بخوانند. این کار در آواز درست نیست. در قدیم اکبر گلپا، ایرج، محمود محمودی خوانساری، ادیب، بنان، سید علی اصغر کردستانی، رضاقلی میرزا ظلی، طاهرزاده، عل اصغر شاه زیدی، احمدخان ابراهیمی و تاج اصفهانی در این عرصه حضور داشتند ولی همگی این افراد متفاوت میخواندند و یک نسل بعد از آنها نیز؛ جمال وفایی که شاگرد اسماعیل مهتاض هم بود و هیچکدام شبیه هم نمیخواندند. آهنگسازان هم در جای صدای آنها برایشان آهنگ میساختند. ولی در حال حاضر همه میخواهند جای صدای آقای شجریان بخوانند. آهنگسازان هم جای صدای آقای شجریان ملودی را میسازند و در اختیار این نسل قرار میدهند. خوانندگان هم بدون این که اصلا فکر و دقت کنند، تصور میکنند هرچقدر داد بزنند و بالا بخوانند درست است. در حالی که به شیوه آقای شجریان خواندن و این که آوازی را مثل استاد خواندن و کپی کردن از نظر ادوات تحریری و بالا و پائین خواندن درست است اما ادای صدای آقای شجریان را درآوردن پسندیده نیست. چون استاد شجریان استاد شجریان است. این اشتباه است.»
این استاد ردیف آواز ایرانی معتقد است در گذشته هرکسی جای خودش میخواند و کسی به دنبال تقلید صدای شخص دیگری نبود.