خانم گردشگر آثار باستانی را که ۱۵ سال پیش از پمپئی دزدیده بود، دوباره بازگرداند و ادعا کرد این آثار «طلسم» شده بودند.
این فرد نادم کانادایی گفت از زمانی که در جوانی و در دهه دوم زندگی خود آن آثار را از این مکان باستانی معروف فاجعهزده دزیده بود، «بخت بد» به زندگی او و خانوادهاش «افتاده» است.
به گزارش رسانههای محلی، این خانم که خود را نیکول نامید، در تلاشی برای آرام کردن خشم «خدایان» اشیای مسروقه را به همراه نامه معذرتخواهی به آژانس مسافرتی تحویل داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نیکول گفت هراس این را دارد که سرقت دو کاشی موزاییکی، تکهای سرامیکی و بخشهایی از یک خمره، باعث بخت بد خانواده او در امور مالی باشد و خودش که اکنون ۳۶ سال دارد نیز دو بار به سرطان سینه مبتلا شده که هر دو بار مجبور به جراحی و برداشتن پستان شده است.
او در این نامه که تصویرش در نشریه «ایل مساگرو» منتشر شده نوشت: «ظاهرا ما اصلا شانس پیشرفت در زندگی را نداریم. ما افراد خوبی هستیم و من نمیخواهم این طلسم را بیش از این به خانواده و فرزندان خود یا خودم تحمیل کنم. لطفا این اقدام سبکسرانه من را که سالها قبل مرتکبش شدم ببخشید. من هم واقعا درس خود را فرا گرفتم.»
به گزارش نشریه «کریر دلا سرا» این نامه و اشیای مسروقه به دست یک آژانس مسافرتی رسید که آنها هم تمام موارد را به پلیس پمپئی در کارابینیری تحویل دادند. این اشیا در صحت کامل به مکان خود در مجموعه بازگردانده شدند.
در شهر باستانی پمپئی در امپراتوری روم، بعد از آن که آتشفشان وزوو در سال ۷۹ میلادی فوران کرد، هزاران نفر یک شبه جان باختند و در آخرین لحظات خود زیر میلیونها تن از مواد مذاب و خاکستر آتشفشانی دفن شدند، رود مذابی که کل شهر را در بر گرفت و آن را برای سالها از چشم آدمیان پنهان کرد تا آن که در قرن شانزدهم این شهر دوباره کشف شد.
کشف این شهر گمشده گامی مهم در درک مدرن ما از آن زمان بود چرا که تصویری منجمد از زندگی روزانه در پمپئی و ساکنان آن در آخرین لحظات خود را ارائه میکرد.
پیش از آن، مورخان به طور عمده بر نوشتههای پلینی کوچک متکی بودند که نامههایش حاکی از قساوت جاری در آن زمان بود و میگفت شهروندان ایمان خود به خدایان را از دست داده بودند و ترس آن را داشتند که شاهد چیزی باشند که به اعتقاد آنان «آخرین شب بیانتها» بود.
نیکول، تقریبا دو هزار سال بعد نوشت: «میخواستم قطعهای از تاریخ را که قابل خریداری نیست داشته باشم. هیچ وقت نفهمیدم یا به این فکر نکردم که مشغول سرقت چه چیزی هستم. من قطعهای از تاریخ را برداشتم که متعلق به زمانی است که سرشار از انرژیهای منفی بود. مردم به آن شکل دهشتناک جان باختند و من کاشیهایی را برداشتم که متعلق به همان تخریب و ویرانی بود.»
سرقت به دست گردشگران همواره مشکلی جدی برای مقامات مسؤول در این محل باستانی است.
با وجود این، طی چند سال گذشته «صدها» فقره از اشیای مسروقه بازگردانده شدهاند و ماسیمو اوسانا، دبیر کل این مجموعه در سال ۲۰۱۴ به نشریه ایل مساگرو گفت: «مردم در نامههای خود اظهار ندامت میکنند و گویا متوجه میشوند که اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند و دیگر هرگز چنین کاری انجام نخواهند داد. به همین دلیل اشیای مسروقه را به ما پس فرستادهاند. اما جالب توجهترین چیز، از نقطه نظر مردمشناسی، نامههایی است که ضمیمه اشیای مسروقه است و گروه خاصی از مردم را به تصویر میکشد که به نظرم سزاوار تحقیق و مطالعهاند.»
© The Independent