با توجه به پوشش رسانهای زیاد، و تا حد زیادی احساسی کردن و ضعیت افراد تراجنسیتی یا شیطانی نمایاندن آنان، آگاهی عمومی نسبت به ما در بالاترین سطح قرار دارد، اما درک عمومی از ما بسیار کم است.
برای بسیاری از افراد تراجنسیتی، این بیدانشی بهویژه در محیط کار آشکار میشود.
در دیگر موارد زندگی، میتوانیم افرادی را که ما را حمایت میکنند و با ما راحت هستند، به دور خود گرد آوریم. اما همکارانمان (افرادی که بیشتر وقت خود را با آنها سپری میکنیم ) را نمیتوانیم انتخاب کنیم. از آنجا که در حقیقت تعداد کمی از شرکتها افراد «ترنس» را استخدام میکنند، امکان تغییر شغل برای ما به سادگی میسر نیست.
به عنوان یک مرد ترانس که در محیط کار شناخته شدهام، یکی از خوش شانسترینها هستم. بر اساس گزارشی (ترانس استونوال) در سال ۲۰۱۸، ۵۱ درصد از افراد تراجنسیتی از ترس تبعیض در محیط کار هویت خود را پنهان کردهاند.
دوستان دگرباش من به دلیل عدم آگاهی در مورد هویتهای جنسیتی فراتر از ردهبندی دوگانه «زن» و «مرد»، با چالشهای خاصی در محیط کار مواجه هستند.
ف (حرف اول نام شخص)، یک فرد دگرباش که در بخش آموزش کار میکند و با من صحبت میکرد، هویت خود را در محل کار پنهان کرده است: « من در محیط کارم جز برای تعداد محدودی از همکارانم، آشکارا دگرباش نیستم. سعی کردم به یکی از همکارانم بگویم، ولی به من خندید و با تمسخر از من پرسید که باید «آن» (ضمیر اشیاء و حیوانات، بهجای «او» بهعنوان ضمیر اشخاص) صدایم کند.»
نگرشهای تراجنسهراسی حتی میتواند در محیطهای کار که با همجنسگراها نیز مشکلی ندارند، ریشه دوانده باشد. متاسفانه تراجنسهراسی در میان جمع گستردهای از دگرباشان جنسی نیز شایع است. ب (حرف اول نام شخص) یک فرد دگرباش است که در بخش بهداشت کار میکند. با اینکه بسیاری از همکاران وی همجنسگرا هستند، او احساس میکند که بهعنوان یک «ترنس» نمیتواند هویت خود را آشکار کند: «یک روز وقتی کسی خواست قسمتی از محیط کار را برای افراد دگرباش اختصاص دهیم، نه فقط قصد او به درستی درک نشد، بلکه مسئله به یک شوخی بزرگ تبدیل شد».
وقتی (ب) برای عمل جراحی تغییر جنسیت به مرخصی نیاز داشت، برای جلوگیری از آشکار شدن وضعیت خود مجبور شده بود درباره این عمل به همکارانش دروغ بگوید. برای خیلیها، راحتتر یا امنتر است که در محیط کارشان هویت خود را پنهان کنند. «ترنس» بودن بدون تلاش انفرادی برای تغییر فرهنگ محل کار شما، بسیار سخت است.
خوشبختانه، آغاز تغییر جنسیتی من مصادف بود با تغییر شغلم، به این معنا که میتوانستم شغل جدید را با هویت واقعی خودم شروع کنم. تمام مراحل مصاحبه شغلی را بهطور آشکار بهعنوان یک مرد تراجنسیتی پشت سر گذاشتم، و توانستم آن شغل را به دست آوردم.
میدانم که این نتیجه، شانس بزرگی برای من بود. با اینکه یک گزارش اخیراً نشان داده است که بین یک تا سه کارفرما (از هر ۱۰ کارفرما) افراد تراجنسیتی را استخدام نمیکنند، من سعی کرده بودم در محیط کار قبلیام به عنوان یک« ترنس» ظاهر بشوم (جایی که بقیه من را فقط به عنوان یک «دختر» میشناختند). و معنی این کار این بود که درگیر گفتوگوهای متعدد و ناراحتکنندهای برای توضیح درباره جنسیت و نامم و ضمایر اشاره آن با مردم شوم. باید همکارانی را هم که سعی میکردند با من از یک زبان جدید استفاده کنند، تحمل میکردم.
کارفرما و همکاران سابق من خیلی از من حمایت میکردند، اما شروع یک شغل جدید به عنوان یک مرد تراجنسیتی، از ابتدا همه چیز را برای همه مشخصکرده است.
میشل اوتول، تهیه کننده و مجری پادکست (وات دِ ترنس)، اولین فردی بود که در محل کارش، خود را به عنوان یک «ترنس» معرفی کرد. یعنی باید به مدیر منابع انسانی شرکت خود، آموزشهای مرتبط با مقررات مربوط به این مسئله را میداد، و بنا به گفتههای او: «بیش از آن که تمایل داشته باشم، باید درباره وضعیت آلت تناسلی خود صحبت کنم». قانون برابری مصوب سال ۲۰۱۰، تبعیض بر اساس تغییر جنسیت را ممنوع کرده است، اما این امر به ایجاد محیط خوب و برابر برای افراد تراجنسیتی نیانجامیده است. در اغلب موارد، بر عهده کارمند «ترنس» است که به مدیران و همکاران خود آموزش دهد.
عدهای از همکاران اوتول از وی حمایت میکنند، اما او همچنان نوعی تنهایی را تجربه میکند که من و بسیاری افراد دیگر با آن آشنا هستیم.
حرفهای افرادی را شنیده است که درباره او صحبت میکردند و «میگفتند که تغییر جنسیت او چقدر برایشان جالب بوده است»، در حالیکه همزمان اجازه این لغزش را به خود میدادند که موضوع «چقدر برایشان عجیب و غریب بوده است».
نیازی به گفتن نیست که تجربه قبلی در محیط کار و احساس «غیر خودی» بودن، باعث انزوای بیشتر اوتول شده است.
تغییر شغل سخت است. پیدا کردن شغل در حالی که مشخص است «ترنس» هستی، خسته کننده هم هست. میشل به من گفت: «پس از اینکه خودم را به عنوان «ترنس» معرفی کردم، فرصتهای پیش روی من به طرز قابل ملاحظهای کم شدند. میگفتند که من را دوست دارند، اما نمیدانند که رفتار مشتریان با من چطور خواهد بود، بنابراین نمیتوانستند من را استخدام کنند».
شغلهایی که با مردم سر و کار دارند، میتوانند به طور ویژهای مشکل باشند. کارا بیوکانِن، یک زن تراجنسیتی با تجربه کار در فروشگاه خرده فروشی، این مورد را «وحشتناک» توصیف میکند. یک زن تراجنسیتی بودن در قسمت فروش آشکارا شهامت درونی او را بیشتر کرده است: «واقعاً تحت فشار بودم تا بتوانم هر روز و با اطمینان، آنچه که هستم را نشان بدهم».
بسیاری از ما هر روز برای پیدا کردن شغل باید سخت تلاش کنیم، اما نباید چنین باشد. ما شایسته احترام هستیم و باید مانند همکاران غیر تراجنسی، به عنوان آنچه هستیم به ما نگاه شود. بحث و گفتوگو درباره فراگیری تراجنسیتی باید صرفاً از پرداختن درباره تبعیض، به سمت ایجاد یک محیط بینالمللی فعال و مکانی که افراد تراجنسیتی بتوانند شکوفا بشوند نه اینکه فقط زنده بمانند، فراتر برود. یعنی کارفرمایان باید اقداماتی را در جهت افزایش آگاهی خود و آموزش کارکنان دیگر درباره مشکلات ترانسها، انجام دهند. همچنین، همه سازمانها باید یک سیاست فراگیر و قدرتمند در مورد تراجنسیتها داشته باشند.
در سال ۲۰۱۸، از هر هشت کارمند «ترنس»، یک نفر توسط همکاران یا مشتریها مورد حمله فیزیکی قرار گرفته است. این آمار وحشتناک است. بهویژه، اخبار مبنی بر جنایات بر پایه تنفر از تراجنسیتیها که توسط پلیس ثبت شده است، نشان از افزایشی به میزان ۸۱ درصد دارد. اما حتی زمانی که ما خشونت آشکار را تجربه نمیکنیم، با چالشهای زیادی روبهرو هستیم.
این مقاله حتی ذرهای از مشکلات متعدد، مانند دسترسی به توالتهای مناسب و اتاقهای تعویض لباس، تاثیرات روانشناختی عدم درک جنسیت و ظرافتهای تراجنسهراسی از طرف همکاران، یا وضعیت افراد تراجنسیتی بیشماری که مجبور به ترک محیط کار خود شدهاند، را نیز مطرح نکرده است.
شروع فصل رژه افتخار، میتواند حاوی کنایه تلخی برای افراد تراجنسیتی باشد. مشاهده کسب و کارهای بزرگ دارای محیطهای کاری فراگیر تراجنسیتی در فضای رژههای افتخار، احساس نسبتاً ناخوشایندی ایجاد میکند. این یک استعاره بصری است که دقیق و روشن، توخالی بودن پشتیبانی و حمایت شرکتهای بزرگ از رژه افتخار را نشان میدهد.
در این فصل از رژه افتخار، ما بهجای رنگین کمانهای سرشار از فضیلتهای دروغین با اشارات مجازی از سوی کارفرمایان، به تعهد بیشتر آنها برای جدی گرفتن «ترنس»ها در جامعه دگرباشان نیازمند هستیم.
© The Independent