خبر نامهای که جمعی از فیلمسازان به حجتالاسلام و المسلمین محمد قمی نوشتهاند، خبر روز رسانههای داخلی ایران شده است. علی آشتیانیپور، امیرحسین آشتیانیپور، محمدرضا تختکشیان، امیرحسین حیدری، سعید خانی و مصطفی کیایی نامه نسبتا تندی به آقای محمد قمی نوشتهاند و در آن به موضوعات مختلف اشاره کردهاند. نکته اصلی در این نامه، بدهکاری این سازمان به سینماگران فیلمساز عنوان شده است و از شروع نامه، خود پیداست آنچه منظور این سینماگران است.
«همانگونه که مستحضرید حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، برحسب تعریف، نهادی است که باید از فعالیتهای هنری و فرهنگی حمایت کند، ولی متاسفانه در دوران مدیریت جنابعالی تبدیل به بزرگترین بدهکار مالی بخشی از تولیدات سینمای ایران شده است؛ فیلمهایی که چند ماه پیش از ورود و شیوع کرونا در سالنهای متعددِ تحت مدیریتِ آن سازمان به نمایش درآمده و پول فروش بلیتهایش بهطور کامل به حساب حوزه هنری واریز شده، درحالیکه نیمی از این درآمدها متعلق به تهیهکنندگان و سرمایهگذاران و موسسات پخش است. به باور ما حوزه هنری نزدیک به یک سال است که حق و سهم صاحبان فیلمها از گیشه را بیهیچ توضیح و توجیه عقلی و عرفی و شرعی و قانونی تصاحب کرده و حاضر به پرداخت سهم فروش فیلمها در اوضاع بحرانی اقتصاد کشور نیست.»
همانطور که از متن نامه پیدا است موضوع بر سر مسائل مالی است که تهیهکنندگان نامه معتقد هستند محمد قمی به سینماداران پرداخت نکرده است. اما محمد قمی چه کسی است؟ زاده ۱۳۶۰ و همانطور که میشود از فامیلی با مسمایش حدس زد، متولد قم است و روحانی ایرانی؛ عضو هیأت امنای این سازمان و همچنین عضو حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی جوانان است و اکنون یکی از بانفوذهای روحانیت در همین مناسبی است که از او یاد شده است. ضمنا رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، طی حکمی در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ محمد قمی را به عنوان رئیس سازمان تبلیغات اسلامی منصوب کرد.
در ادامه نامه آمده است:
«صاحبان فیلمها ماهها از راههای مختلف برای دریافت سهمشان از سالنهای تحت مدیریت شما تلاش کردند و امروز راهی جز طرح شکایت نزد قوه قضاییه پیش پای خود نمیبینند؛ شکایتی که نتیجهای جز مواجهه بیش از پیش سینما و حوزه هنری در پی نخواهد داشت. حتماً مستحضرید که نام حوزه هنری به عنوان بدهکار اصلی سینمای ایران در صدر فهرست اقدامات قضایی طلبکاران قرار دارد که یقیناً باعث لطمه جدی به اعتبار سازمان تبلیغات اسلامی خواهد شد و خدای ناکرده شائبه عناد با اهالی سینما را پررنگ خواهد کرد.»
در این بخش از نامه، از همان تلاشی صحبت میکند که به عنوان بخشی از نظام، وقتی میخواهد با بخش دیگر نظام وارد گفتوگو شود، از خود نشان میدهند که در سایر بخشها هم دیدهایم. نمیخواهیم بگوییم چرا اینگونه است اما در نهایت نامه سایر سینماگران به بخش دولتی، لحنی روشن ندارد و معمولا جایی برای بازی کردن دارد. اما این نامه به محمد قمی را به عنوان یک روحانی که تصمیمگیری به عهده او گذاشته شده است، مورد بازخواست قرار میدهد و در پایان نامه به روشنی از ایشان میخواهند که بگوید به چه دلیل سرمایههای سینمایی را پیش از تولید پخش میکند:
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
«دلیل سرمایههای سینما را براساس آموزههای حوزوی و استفتاء از علمای دین مبین اسلام اعلام کنید تا شاید مدیران تحت امرتان هر چه زودتر برای پرهیز از تداومِ گناه و زدودن مالِ غیر از سازوکار اقتصادی آن سازمان اقدام کنند و همچنین با محاسبه و پرداخت ضرر و زیانهای ناشی از دیرکِرد پولها براساس شرع و عرف و قانون، سلامت و حلالیت را به اموال و سرمایههای در گردش سازمانی بازگردانند که پسوند «اسلامی» را کنار نام خود دارد.»
چند جوان از جمله محمدرضا تختکشیان، مصطفی کیایی برای برای قمی نامهای با این لحن تند نوشتهاند و از او ایراد گرفتهاند. البته هنوز آقای قمی پاسخی به این نامه نداده و شاید در روزهای آینده پاسخی به این نامه داده شد. اما آیا چیزی از مطالبات نامه تغییر میکند؟
فرض کنیم محمد قمی طی چکی کل بدهی را واریز کند، آیا تهیهکنندگان معترض، نامه دوستانهای مینویسند و عملا از جسارتی که کردهاند عذر میخواهند؟ که البته این حکم بسیار بعید است، زیرا چنین اتفاقی تاکنون نیافتاده است.
سناریویی که بیش از همه محتمل است، میانجیگری است و اینکه دوباره فیلمسازان در رودربایستی بیفتند و ماجرا ادامه پیدا کند.
مهم نیست چه اتفاقی میافتد، مهم این است که تا نظام جمهوری اسلامی ایران پابرجا است، اوضاع همین است؛ گروهی به سر شوق میآیند و حقی را طلب میکند و گروه دیگر هم روز به روز دارند اوضاع را بررسی میکنند که چه میشود و ذره ذره جلوتر میروند و بیشتر به قدرت چنگ میزند. تا وقتی گروه دیگر حقی را طلب میکند، معلوم نیست چه میشود؛ گاه به بخشی از آن میرسد و گاه نمیرسد. اما این بازی موش و گربه همواره به زیان گروههای سازنده تمام شده است.