چگونه میتوان ابزاری را به معروفیت، پیچیدگی و شتابندگی رسانههای اجتماعی کنترل کرد؟ پس از ماجرای اندوهبار مالی راسل، نوجوان ۱۴ ساله، که خودکشی کرد، این پرسشی است که به پاسخ فوری نیاز دارد. مرگ او به ما یادآور شد که این پرسش تا چه حد جدی و پیچیده است.
در کوشش برای یافتن پاسخ، و برخورد با آزار سایبری که بر تجربه اینترنتی بسیاری از نوجوانان اثر میگذارد، اینستاگرام اعلام کرده است دو مشخصه جدید به شبکه اجتماعی اضافه میکند. نخست یک ابزار ضد زورگوئی است. بدین صورت که برای شناسایی پستهای جدید که شباهتهائی به آنچه قبلا به عنوان نامناسب گزارش داده شدهاند دارد، از هوش مصنوعی استفاده میکند. این تلاش تاکنون، خوب جلو رفته است، اما وقتی زبان نفرت یا آزار شناسائی شد، پیامدهای اجتماعی و قانونی آزار اینترنتی به عامل یادآوری نمیشود. فقط یک سئوال ملایم از آنها پرسیده میشود.
در معرفی فناوری جدید، اینستا گرام نشان میدهد یک کاربر تایپ میکند «تو بسیار پست و نفهم هستی» (یک توهین تمام عیار) که فقط با یک اخطار روبه رو میشود و بعد میپرسد «آیا مطمئنی که میخواهی این را پست کنی؟ بیشتر بیاموز.»
هدف این است که کاربران به ارزیابی دوباره آنچه در آنلاین پست میکنند تشویق شوند که به یقین گامی مثبت است، اما این راه حلی ضعیف برای مسئلهای است که میتواند، آنگونه که دیدهایم، مقوله مرگ و زندگی باشد.
مشخصه دوم، که قرار است شبکه آن را در نقطهای نا معلوم در آینده اجرا کند، «Restrict» نامیده میشود. کاربرانی که مایل نیستند حسابها را کاملا مسدود کنند (برای نوجوانان، به ویژه، این عمل میتواند بازتابهائی در زندگی واقعی آنها، دور از اینترنت داشته باشد) میتوانند به جای آن محتوای دریافتی از برخی کاربران را فیلتر کنند. معنایش این است که فقط دریافت کننده مورد نظر قادر خواهد بود اظهار نظرهایشان را بخواند و تصویب کند. فقط پس از آنکه دریافت کننده تصویب کرد، آن اظهارنظرها علنی خواهد شد، اما کاربران محدود شده خودشان نخواهند فهمید که محدود شدهاند.
اما اقدامات جدید مسئولیتهای اعتدال را به کاربران جوان رسانهای اجتماعی واگذار میکند، و از آنها انتظار دارد محتوای خودشان را اصلاح کنند- و با بیطرفی و بدون تعصب با مقوله آزاردهنده برخورد کنند. از نوجوانهای آسیب پذیر که هم اینک ممکن است رابطه ناسالمی با رسانههای اجتماعی داشته باشند، نمیتوان انتظار داشت با مساله آزار و چماق کشی اینترنتی خودشان روبرو شوند.
ابزار جدید شاخص دیگری است که غولهای فناوری، تنها علاقه دارند با حرف به مسائلی که جوانان در اینترنت با آنها رو به رو هستند بپردازند، و آنها را جدی نمیگیرند.
خبر تحولات جدید در اینستاگرام فقط چند هفته پس از آن منتشر میشود که فیس بوک برنامههائی را برای کد گذاری کامل سرویسهایش اعلام کرد. فیسبوک، که مالک اینستا گرام نیز هست، قصد دارد از کدگذاری در سرویس Messenger استفاده کند، اقدامی که NSPCC – انجمن ملی جلوگیری از رفتار بیرحمانه با کودکان- به شدت از آن انتقاد کرده است. پیتر وانلس، مدیر اجرائی خیریه گفت :« زندگی و امنیت خصوصی را به مسئولیت پذیری و شفافیت ترجیح میدهد. واقعا مایوس کننده است که واکنش به درخواست NSPCC و جوانان برای اینترنت سالمتر این است که بیشتر سرّی و برای آنها خطرناکتر شود.»
بنابراین اینستاگرام در قصور در پرداختن به مسائل بزرگ تنها نیست، و سخت میتوان فهمید مرزهای آزادی بیان باید کجا آغاز شود و کجا به پایان برسد. اما به روز درآورده شدههای ضعیف، در مقابله با فرهنگ اینترنت که بر احساس ناامنی نوجوانان میافزاید ناتوان است. هرچیزی از استفاده از «فیلترهای صورت» تا عمل هدف گرفتن کاربران با تصویرهای آگاهانه تحریک کننده و الهام بخش، چشم انداز زهرآلودی به وجود میآورد که جوانان را در موضعی بسیار آسیب پذیر رها میکند. قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غولهای رسانههای اجتماعی تقریبا غیر قابل تصور و گستره نفوذشان یک کابوس است. باید به آنها یادآوری شود که هیچ شرکتی، هر چند بزرگ و دارای نفوذ جهانی، مافوق مسئولیتپذیری و پاسخگوئی نیست.
سلامت روانی کودکان مقولهای است که ارزش جنگیدن دارد. به ویژه با توجه به اینکه سابقه شرکتهای فناوری در قراردادن ایمنی اینترنت در پائین فهرست ارجحیتهایشان روشن است. البته، چگونگی استفاده از ابزار رسانههای اجتماعی به کاربران بستگی دارد- اما وقتی این کاربران جوان و از نظر اجتماعی خام و بی تجربه هستند، نمیتوانند از خودشان حفاظت کنند. سازمانهائی که این ابزار را طرح میکنند نباید اجازه یابند از مسئولیتهای اجتماعیشان طفره بروند؛ آنها آنقدر فرصت و منبع دارند که مشکلاتی را که خودشان خلق کردهاند حل کنند، اما برای چنین کاری به ایدهها و سازوکارهای بهتر نیاز دارند.
© The Independent