سناریوی فرو افتادن آمریکا در باتلاق چالشهای قانونی، بیش از یک سال پیش در تلویزیونها مطرح شده بود. رئیس جمهور ترامپ در همه مناسبات، تقلب در انتخابات و سرقت پیروزیاش را پیشبینی کرده و پیوسته ابراز میداشت که اگر برنده نشود نتایج انتخابات را به رسمیت نخواهد شناخت.
آنچه که ترامپ را در این خط انداخت، شمار بالای رأیدهندگان به ویژه از میان سیاه پوستان، فقرا و جوانان بود که با توجه به آن، هوادارانش به وی هشدار دادند که با چنین وضعیتی «بار دیگر کسی از حزب جمهوریخواه در انتخابات پیروز نخواهد شد».
اکنون که انتخابات پایان یافته و جو بایدن نامزد دموکرات ۳۰۶ رأی الکترال و ۸۸ میلیون رأی عمومی به دست آورده و ترامپ ۲۳۲ رأی الکترال و حدود ۷۲ میلیون رأی مردمی را از آن خود کرده است، دورنمای دموکراسی در آمریکا، خطرناکتر از آن است که پیش بینی میشد.
از سوی دیگر آنچه در آمریکا میگذرد، مورد توجه جهانیان قرار گرفته است، از اینرو برخی با خوشحالی و برخی با نگرانی آن را به دقت دنبال میکنند. تمامیتخواهان خوشحال اند؛ چرا که به گفته مایکل ماکفول، سفیر پیشین آمریکا در روسیه، «امتناع ترامپ از پذیرش نتایج انتخابات، هدیهای است برای رژیمهای یکهسالاری در سراسر جهان.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
واقعیت این است که سخن گفتن از تقلب در کشور ابر قدرتی مانند آمریکا، زمامدارانی را که از راه تقلب به قدرت رسیده اند، به طرب میآورد. البته چنین مینماید که ترامپ هم تفاوت زیادی با لوکاشنکو، مادورو و رابرت موگابی نداشته باشد، اگرچه مایک پمپیو آنها را به باد انتقاد گرفته بود که برخلاف اراده مردم خود را در بلاروس، ونزوئلا و زمبابوی، رئیس جمهور نصب کرده اند.
ایوان کراستیو مدیر انستیتوی علوم انسانی در وین به این نظر است که «ترامپ از خود الگویی برای عوامگرایان در اروپا و سائر نقاط جهان ساخته است.». از سوی دیگر، در حالی که رویدادهای آمریکا سبب خوشحالی و امیدواری عوامگرایان و تمامیتخواهان در جهان شده، نگرانی نظامهای دموکراتیک متحد آمریکا در جهان را بر انگیخته است؛ آنها نگران اند که اگر دموکراسی در آمریکا، خدشه دار شود، یا آمریکا در اختلافات و آشفتگی فرو رود و اعتبار خود را در صحنه بینالمللی از دست بدهد، در نتیجه دموکراسی و نظام جهانی نیز به به شدت آسیبپذیر میشوند.
البته نگرانی آنها هم بیجا نیست؛ چند روز پیش شبکه تلویزیونی «سی ان ان» به جای ایالات متحده آمریکا، «ایالات تقسیمشده آمریکا» را تیتر خبری داخلی خود قرار داده بود. حتی عناوین شماری از کتابهای تازه نیز به همین سبک انتخاب شده اند. مانند «ما چرا قطب بندی شده ایم؟» نوشته عزراکلاین و «ملتهای آمریکایی» نوشته وودوارد.
به هر ترتیب اکنون آمریکا در یک باتلاق قانونی در افتاده است، اما خطر در اینجا است که قانون اساسی راه روشنی برای بیرون رفت از این بنبست قانونی تعیین نکرده است. چنانکه بارتونجیلمان، عضو «انستیتوی شورای آتلانتیک»، به نقل از لورانس دوگلا، پژوهشگر قانون، میگوید: «قانون اساسی آمریکا انتقال مسالمت آمیز قدرت را تضمین نکرده است، بلکه انتقال آن را یک امر طبیعی فرض کرده است».
این در حالی است که در ۲۳۰ سال تاریخ ریاست جمهوری آمریکا، رئیس جمهوری نگذشته است که مانند ترامپ شکست را نپذیرفته باشد. ترامپ با وجودی که مجموعه ادعاهای حقوقی اولیاش به ناکامی روبهرو شد و تظاهرات طرفدارانش به بینظمی منجر گردید، باز هم به عدم پذیرش شکست خود ادامه میدهد. وی همچنانکه برادر زادهاش مری ترامپ در کتاب «بسیار زیاد اما ناکافی» نوشته، از پدرش آموخته است که «دنیا صحنه مبارزه مرگ و زندگی میان برندگان و باختگان است».
باب وودوارد در کتاب «خشم» از دان کوتس، مدیر سابق امنیت ملی نقل میکند که «ترامپ میان حقیقت و دروغ فرقی قائل نیست، به نظر او دروغ، دروغ نیست چرا که وی به آن کاملا باور دارد». گذشته از آن، انستیتوی شورای آتلانتیک با استناد بر نظریات روان شناسان میگوید: ترامپ که در عین حال هم به خود شیفتگی دچار است و هم به اضطراب عقلی، به خاطر از دست دادن ریاست جمهوری، در هراس بسر میبرد، نه تنها مانند کودکیکه بر فقدان بازیچه خود، هراسناک است، بلکه افزون بر آن به عنوان یک بازرگان نیز در هراس است که با دور شدن از پست ریاست جمهوری، مصونیت قانونیاش بر داشته شود و به خاطر پروندههای مالیاش، مورد پیگرد قضایی قرار گیرد.
البته کارزار انتخاباتی تا هنوز برای ترامپ پایان نیافته است. چون انتخابات آمریکا بسیار پیچیده است و مانند انتخابات سائر کشورها نیست. در مرحله اول که اکنون سپری شده، مردم رأی میدهند، اما نه به نام نامزدان، بلکه به نمایندگانی که در ۱۴ دسامبر دور هم جمع میشوند تا رئیس جمهوری را انتخاب کنند.
تعداد این نمایندگان ۵۳۸ نفر، یعنی برابر با تعداد اعضای مجلس نمایندگان و مجلس سنا است. به اضافه سه رأی دیگر از واشنگتن دی سی که در مجلس سنا نماینده ندارد؛ چون نه جزو ایالت واشنگتن است و نه یک ایالت مستقل محسوب میشود.
اما در صورتی که اختلافی بر سر تعیین نمایندگان بروز کند، یا نمایندهای از یک حزب به حزب دیگر تغییر جهت دهد، به مجلس سنا در هر ایالت صلاحیت داده میشود که تا هشتم دسامبر، نمایندگان خود را تعیین کند. در اینجا است که پای سیاست باز میشود و ترامپ هم درست بر همین اساس حساب باز کرده است.
افزون بر آن، دیوان عالی در دعوای بوش و الگور، فیصله کرده بود که «هر ایالت میتواند صلاحیت تعیین نمایندگان را مجددا به دست آورد.» جالبتر اینکه رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام کرده است که: «نیروهای مسلح برای قانون اساسی سوگند یاد میکنند، نه برای یک پادشاه یا دکتاتور»
روی هم رفته، توفانی که کم کم آغاز شده بود، اکنون کامل شده است. جبران ویرانیهای فراوانیکه این توفان تا به حال بر جا گذاشته است، حتی پس از رفتن ترامپ، نیازمند وقت و تلاش زیاد خواهد بود. اما کسیکه به جنگ داخلی، دل بسته است، باید بداند که «دولت عمیق» در آمریکا، نیرومند تر از است و نیروهای مسلح هرگز اجازه نخواهند داد که آمریکای متحد تبدیل به چند آمریکا شود.
آبراهام لینکلن که جنگ داخلی را برد و از جدایی جنوب از شمال جلوگیری کرد و به بردگان آزادی داد، یک فرد غیر نظامی بود نه یک ژنرال. شعار ترامپ این است که «یا من رئیس جمهور باشم یا ایالات متحده را چند پاره میکنم» اما مطمئن باشد که هرگز به این آرزویش نخواهد رسید.
© IndependentArabia