هدف از افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه بازدارندگی در برابر حزب‌الله است نه جنگ با حماس

پس از اقدام حماس به راه‌اندازی عملیات «طوفان‌الاقصی»، ایران دیگر نمی‌تواند خواستار حفظ حاکمیت حماس بر نوار غزه باشد

نبرد غزه از یک جنگ برق‌آسا (بلیتس‌کریگ) پا فراتر گذاشت و به‌ نظر می‌رسد که این جنگ مدت‌ها طول خواهد کشید. همچنین، کشته شدن شمار زیادی از نظامیان و غیرنظامیان اسرائيلی که در مقایسه با جنگ‌های قبلی بی‌سابقه بود، نگرانی اسرائيل را از افزایش تلفات کاهش داد و ارتشی که همواره از تلفات می‌ترسید و از عملیات زمینی طفره می‌رفت، خود را با مرگ روبه‌رو دید. از سوی دیگر، پس از اینکه ساکنان شهرها و کیبوتص‌ها (واژه عبری به مفهوم جوامع هدفمند؛ عمدتا بر پایه کشاورزی اشتراکی) به صدای موشک و آژیر خطر عادت کردند، نگرانی از آسیب‌های بعدی به جهبه داخلی اسرائيل، پایان یافت.

اینک، با توجه به توانایی‌های نظامی و فناوری‌های پیشرفته اسرائيل و توانایی‌های اندک جناح‌های فلسطینی، این پرسش مطرح می‌شود که هدف از استقرار ناوهای هواپیمابر آمریکایی در مدیترانه چیست؛ به‌ویژه که اسرائيل برای مقابله با حماس نیازی به حمایت نظامی ندارد، و افزون بر آن، حماس هم تاکنون در نبرد با اسرائيل تنها بوده است و هیچ طرف دیگری مستقیما آن را حمایت نمی‌کند. شعار «وحدت میدان‌ها»، همبستگی و وحدت سرنوشت، کاری از پیش نبرد؛ گویی غزه را درگیر جنگ کرده‌اند تا نتیجه آن را در جای دیگری بگیرند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

همچنین، به‌نظر می‌رسد که به تعویق انداختن زمان آغاز عملیات زمینی اسرائیل در نوار غزه، فقط برای محافظت از غیرنظامیان و وادار کردن آن‌ها به جابه‌جایی اجباری نیست، بلکه این تصمیم به درخواست واشنگتن اتخاذ شده است.

پیام‌های ایران به واشنگتن

عملیات زمینی [اسرائیل در غزه] به این دلیل به تعویق می‌افتد که تهران (از طریق دوحه و مسقط) پیام‌هایی به واشنگتن می‌فرستد. این پیام‌ها شامل امتیازات سیاسی در ازای جلوگیری از گسترش جبهه‌ها و محدود کردن مداخله حزب‌الله در جنگ از جنوب لبنان است. از جمله موارد ذکرشده در این پیام‌ها، می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:

واشنگتن باید تل‌آویو را تحت فشار بگذارد تا حمله زمینی را در داخل غزه محدود کند و از خط مرزی پا فراتر نگذارد.

جلوگیری از سرنگونی حکومت حماس به دست اسرائيل و تلاش برای حفظ قدرت حماس؛ هرچند ممکن است قدرت آن محدود باشد.

از آسیب رساندن به دمشق و رژیم بشار اسد جلوگیری شود و بلندی‌های جولان هدف حمله زمینی قرار نگیرد.

کاهش حمله‌های هوایی به مواضع نیروهای ایرانی، حزب‌الله و نیروهای زینبیون، فاطمیون و حسینی در سوریه؛ به‌ویژه پس از اینکه فرودگاه‌های دمشق و حلب یک هفته به دلیل حمله‌های هوایی تعطیل شدند.

تهران می‌خواهد در ازای جلوگیری حزب‌الله از مشارکت در جنگ از جنوب لبنان، آمریکا به ازسرگیری مذاکرات مستقیم با ایران متعهد شود و درباره مسائلی، از جمله پرونده هسته‌ای، دارایی‌های مسدودشده ایران، کاهش تحریم‌ها و صادرات تولیدات و کالاهای مختلف ایرانی، به‌ویژه نفت، گاز و محصولات پتروشیمی، بحث و توافق شود.

تهران همچنین از آمریکا می‌خواهد که اسرائيل را به خودداری از عملیات خرابکارانه در تاسیسات نظامی، کارخانه‌ها و بندرگاه‌های ایران متعهد، و روند ترور دانشمندان و کارشناسان نظامی و تسلیحاتی ایران را متوقف کند.

ایران خواستار بازسازی سوریه با حمایت مالی کشورهای عربی است؛ بدون اینکه رژیم دمشق از مواضع سیاسی‌اش عقب‌نشینی کند.

ایران می‌خواهد دستاوردها و امتیازهایی سیاسی در لبنان به حزب‌الله داده شود تا این سازمان دست‌کم بتواند سلیمان فرنجیه را بر مسند ریاست‌ جمهوری بنشاند و در روند تشکیل دولت جدید، تعیین وزیران و مسئولان سایر نهادهای مهم لبنان، نقش چشمگیری داشته باشد، و افزون بر این، منافع سیاسی و امنیتی حزب‌الله در لبنان حفظ شود.

واکنش آمریکا به پیام‌های ایران

در واکنش به پیام‌ها و خواسته‌های تهران، واشنگتن و لندن ناوهای هواپیمابر خود را به دریای مدیترانه، دریای سرخ و خلیج فارس اعزام کردند و پایگاه‌های نظامی خود را در قبرس، یونان و ایتالیا به حالت آماده‌باش درآوردند، و کوشیدند غرب موضع واحد و یکپارچه‌ای در قبال این بحران داشته باشد. آلمان هم با انتقال برخی از رزمناوهایش به خاورمیانه به آن‌ها پیوست، و پاریس نیز، هرچند از مشارکت مستقیم خودداری کرد، حمایت سیاسی‌اش را از راهبرد غرب اعلام داشت. ایالات متحده با اعلام آمادگی برای اقدام‌های بازدارنده، به حزب‌الله هشدار داد که از هرگونه مداخله در جنگ غزه خودداری کند. جو بایدن، بلینکن و لوید آستین بر لزوم جلوگیری از گسترش دامنه جنگ تاکید کردند و به ایران هشدار دادند که چانه‌زنی و باج‌خواهی را کنار بگذارد و از جنگ کنونی به مثابه اهرم فشاری برای کسب منافع در برابر غرب، به ویژه ایالات متحده، استفاده نکند. البته واشنگتن سعی دارد با اتخاذ موضع قاطع سیاسی و نظامی، از خواسته‌های ایران بکاهد و آن‌ها را تا حد ممکن محدود کند.

فروپاشی یا کاهش قدرت حماس

وضعیت فاجعه‌بار کنونی در نوار غزه، حمله‌های شدید اسرائيل و تلاش‌های تل‌آویو برای اخراج اجباری فلسطینیان از غزه به مصر یا در تنگنا قرار دادن آن‌ها در جنوب غزه، نشان می‌دهد که سازمان‌های وابسته به سپاه پاسداران، پیوسته سعی دارند برای تحقق برنامه‌های رژیم جمهوری اسلامی ایران، فلسطین و زندگی مردم آن را به تباهی ‌بکشانند.

پس از اقدام حماس به راه‌اندازی عملیات «طوفان‌الاقصی»، ایران دیگر نمی‌تواند خواستار حفظ حاکمیت حماس در نوار غزه باشد. دولت‌های اسرائيل نیز نمی‌توانند حاکمیت حماس را در غزه بپذیرند و از راهبرد تشدید اختلاف بین مسئولان غزه و رام‌الله که به تضعیف موضع فلسطینیان منجر می‌شود، بهره‌جویی کنند. همچنین، اسرائيل که در طول چند دهه گذشته، نبود «رهبری واحد و مقتدر در فلسطین» را بهانه‌ای برای انکار تعهدات قبلی‌اش می‌دانست، چاره‌ای نخواهد داشت جز اینکه مذاکره با تشکیلات خودگردان فلسطین را در کرانه باختری از سرگیرد. برای تل‌آویو ثابت شد که سیاست سازش با حماس و تقویت آن، به تقویت نفوذ ایران در نوار غزه و پیامدهای عملیات «طوفان‌الاقصی» منجر شده است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه