هنگامی که در سال ۱۹۷۵ به استیون اسپیلبرگ، کارگردان معروف هالیوود، پیشنهاد ساخت فیلم «آرواره ها» (jaws) داده شد، آن را به شرطی پذیرفت که کوسه را در یک ساعت اول فیلم نشان ندهد.
ظاهراً این خلاف عقل سلیم است. بهترین راه برای نشان دادن خونخواری کوسۀ انسانخوار همین است که آن را با بیشترین شکار انسان نشان دهند.
آن چه در نتیجۀ تصمیم اسپیلبرگ اتفاق افتاد، این بود که شورانگیزی و هیجان فیلم، وحشت مردم و هیبت و ترس همانند یک بهار به تدریج پژمرده و محو شد. در هر صحنه به نظر میرسید، اکنون کوسه حمله خواهد کرد یا اینکه دندانهای پاره شدهاش نمایان خواهد شد، حتی وقتی کوسه برای نخستین بار ظاهر شد، تأثیر روانی و عاطفی آن به حدی رسیده بود که اعصاب بینندگان متشنج شده بود و طبق برخی گزارشها برخی از افراد در داخل سینما بیهوش شدند.
رومن الم در رُمان جدید خود، «دنیا را پشت سر بگذار» (Leave the World Behind) نه تنها از این روش استفاده کرده است، بلکه آن را اندکی به سطح بالاتر نیز میرساند. فضای رُمان را خطری وحشتناک و یک فاجعۀ فوری همانند ابر تیره و تار به خود پیچانیده است، اما این خطر هرگز به طور کامل پدیدار نمیشود، از این ابر هرگز آشکارا باران نمیبارد و خواننده را همیشه در لبۀ صندلی نگه میدارد که وقتی در باز شود، معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد و زمانی که خودرو به پیچ بعدی بپیچد، پیش رو فاجعۀ دیگری با دهان باز منتظر خواهد بود. این انتظار دائمی از وقوع سانحه، فاجعه و حادثه خواننده را وامیدارد تا هرچه زودتر صفحه را ورق بزند.
وقتی اسپیلبرگ در تلاش بود تا وحشت کوسه را از دور و نزدیک در یک ساعت آخر بارها و بارها در مطابقت با فیلمنامه نشان دهد، دستانش بسته بود، اما رومن الم در رُمان خود چنین اجباری بر سر راه ندارد؛ در اثر او یعنی رُمانش تا آخر، کوسه که هیچ، حتی ماهی قزلآلا وجود ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ژانر رُمان «داستان آخرالزمانی» است و فضای آن به شدت مملو از تأثیر ویرانی و نابودی جهان است، اما هیچ حادثه یا اتفاقی بزرگی در رُمان نمیافتد. با این حال، رومن الم با نثر شیوا و تصویرپردازی قوی خویش حرکت برگهای درختان، ایستادن یک آهو در بیرون و نگاهش به سوی خانه، سُر خوردن زنی در حالت گریه که راه گم کرده است و به زبان اسپانیایی تکلم میکند در برابر شخصیت اصلی رُمان و… را ترسیم میکند. این درگیریها سپس به چنان وقایع هولناک و مهیبی تبدیل میشوند که با تصویرپردازی هیچ حادثهای بزرگی نمیتوان آن را تصور کرد.
رومن الم، داستاننویس آمریکایی است که پیش از این دو رُمان دیگر از وی منتشر شده است. این رُمان که در اکتبر سال جاری به نشر سپرده شد، مورد تحسین و تمجید همگان در سراسر جهان قرار دارد و از آغاز در فهرست نهایی «جایزۀ کتاب ملی» راه یافت و در فهرست پُرفروشترین کتابهای چندین سازمان قرار گرفته است. انتظار میرود که این رُمان با انتشار فهرست بهترین کتابهای سال، جایگاه ویژهای را از آنِ خود کند.
در این رُمان، زوجی از شهر بروکلین نیویورک به همراه دو فرزند نوجوان خود برای سپری کردن تعطیلات یک هفتهای خانهای را در منطقۀ «لانگ آیلند» اجاره میکنند. خانه باشکوهتر از آن چه انتظار میرفت، اما کاملاً منزوی، درست در وسط حومۀ شهر، به دور از هیاهو و ازدحام، شبهجزیرهای جداگانه است؛ جایی که انسان واقعاً «دنیا را پشت سر میگذارد».
روز اول با سرگرمی و لذت سپری میشود، صحبت با بچهها، تجربۀ آشپزی در خانۀ نو، استخر شنا، سفر دریایی و ساحل در آن نزدیکی؛ روز بعد، شب نابههنگام در زده میشود و این زن و شوهر را به شدت دچار ترس و واهمه میکند. چه کسی این اواخر شب به این ناکجا آمده است؟ کدام راهزن؟ دیوانه؟ یا قاتل؟
اما سپس متوجه میشوند که زن و شوهری سیاهپوست و مُسن روبهروی دروازه ایستادهاند، با مشاهدۀ این صحنه کاملاٌ راحت میشوند؛ آنان میگویند که مالک این خانه هستند و به دلیل پیش آمدن «وضعیتی اضطراری» میخواهند شب را این جا بگذرانند.
از اینجا، رُمان شروع به نشان دادن روی واقعی و تاریک خود میکند. در لحظۀ نخست، زن و شوهر به ویژه در باور زن نمینشیند و با خود میگوید که چگونه ممکن است این سیاهپوستان صاحبان چنین خانۀ مجللی باشند؟ نکند این دو، پیشخدمت و کارگران این خانه باشند؟ یا نکند اینها به هدف شیطانی و شوم خواستار ورود به خانه شدهاند؟
سپس این «وضعیت اضطراری» آشکار میشود، اما در حقیقت هیچ کس نمیداند چه اتفاقی افتاده است. از اینجا رُمان به مرحلهای میرسد که خواننده را بر غلتکی سوار میکند و او را تا آخر در یک مسیر موهوم و هیبت و وحشتی نامرئی نگه میدارد. حوادث و رویدادهای تکاندهنده یکی پس از دیگری، ماجراهایی که مو بر بدن راست میکند، اما خواننده روی غلتک گیر کرده است، چگونه بتواند از صحنه خارج شود؟ چشمان او مانند «الکس» شخصیت اصلی فیلم پرتقال کودکی (استنلی کوبریک) نیشتر زده شده است، چگونه میتواند پلک بزند؟
رُمان «دنیا را پشت سر بگذار» حاوی موضوعات مختلفی است، اما موضوعی که بارها و بارها مطرح میشود این است که نظام جهان نه تنها پیچیده و غیر قابل فهم است، اما در کنار آن، بینهایت ظریف و نازک نیز هست؛ چرا که با یک حادثۀ عادی غیبی، حتی با یک اتفاق غیرمترقبه میتواند دومینویی بسازد و با یک چشم به هم زدن تمام جهان را نابود کند.
اگر تا پارسال، این موضوع باورنکردنی بود، برای افرادی که سال ۲۰۲۰ را سپری کردهاند، این واقعیت به خوبی قابل درک است. آنها میدانند که میکروب یا ویروسی که صد هزار برابر کوچکتر از نوک مویی است، میتواند تمامی نظام جهان را متزلزل سازد. بنابر این، خوانندۀ در یازدهمین ماه سال ۲۰۲۰ به راحتی اسیر دنیای رُمان میشود.
آن چه شگفتآور است، اینکه رومن الم، این رُمان را قبل از بحران کرونا نوشته است. با اینکه این بیماری همهگیر بسیاری از موارد را بیمعنا و بیارزش کرده است، اما قاطعیت این موضوع (دنیا را پشت سر بگذار) را چند برابر میکند.
نکتۀ جالب در مورد این رُمان این است که برای موقعیتهای نو، تعابیر و تفسیرهای جدیدی ارائه کرده است و این نشانهای از ادبیات عالی است.
© IndependentUrdu