روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز به تحلیل شرایطی که جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا در خاورمیانه باید با آن مواجه شود پرداخت.
توماس ال.فریدمن ستوننویس نیویورکتایمز، و نویسنده این یادداشت، در دهه ۱۹۸۰ میلادی رئیس دفاتر این روزنامه در بیروت و اورشلیم بودهَ و نویسنده کتاب «از بیروت تا اورشلیم» هم است. او مدتی هم بهعنوان گزارشگر ارشد مسائل دیپلماتیک، امور کاخ سفید و اقتصادی در این روزنامه فعالیت کردهاست. در ادامه، بخشهایی از تحلیلی که او با محوریت نقش ایران در خاورمیانه ارایه داده را میخوانید.
با ترور برجستهترین طراح کلاهک هستهای ایران توسط اسرائیل، خاورمیانه این وعده را به جو بایدن داد که از روز اول کار دشواری را پیش رو دارد. رئیسجمهور منتخب، بایدن، منطقه را به خوبی میشناسد، اما اگر من یک توصیه برای او داشتم، این بود: «این همان خاورمیانهای نیست که شما چهار سال پیش آن را ترک کردید.»
بهترین راه برای اینکه بایدن خاورمیانه جدید را احساس کند، مطالعه اتفاقاتی است که در ساعات اولیه ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ افتاد - زمانی که نیروی هوایی ایران ۲۰ پهپاد و موشکهای کروز با هدایت دقیق را به بقیق در عربستان [تاسیسات آرامکو] فرستاد. به جایی که یکی از مهمترین میادین نفتی و مراکز پالایش عربستان سعودی است. این اقدام خسارت بزرگی به بار آورد و نطفه اتفاقات بعدی را بست.
هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای کروز ایرانی چنان در ارتفاع کم و در خفا پرواز کردند که رادارهای سعودی یا آمریكایی نتوانستند بلند شدن و قصد حمله آنها را به موقع شناسایی کنند. تحلیلگران نظامی اسرائیلی، در حالی که از تواناییهایی که ایرانیان نشان دادند مبهوت بودند، حمله غافلگیرانه را به «پرل هاربر» خاورمیانه تشبیه کردند.
حق با آنها بود. با این حمله موشکی دقیق ایران؛ با پاسخ رئیس جمهور ترامپ؛ و با واکنش اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به پاسخ ترامپ، خاورمیانه تغییر کرد.
بسیاری از مردم به آن توجه نکردند، بنابراین اجازه دهید نوار ویدیویی آن را مرور کنیم.
اول این که رئیسجمهور ترامپ چه واکنشی نشان داد؟ او هیچ کاری نکرد. او به نمایندگی از عربستان سعودی حمله تلافیجویانهای انجام نداد - حتی با وجودی که ایران بیدلیل، قلب زیرساختهای نفتی عربستان را مورد حمله قرار داده بود.
چند هفته بعد، ترامپ سه هزار نظامی آمریکایی و چند سامانه ضد موشکی برای تقویت قوای دفاعی به عربستان سعودی فرستاد - اما این پیام در ۱۹ مهرماه ۱۳۹۸ ارسال شد: ما برای کمک به عربستان سعودی نیروها و سایر موارد را به خاورمیانه میفرستیم.
این به طور حتم اولین بود. هر چند که من نمیخواهم از ترامپ انتقاد کنم. او یک تغییر عمیق را در آمریکا نمایش داد.
این تغییر واضح در موضع آمریکایی، شکلدهنده اولین عنصر جدیدی است که بایدن در این خاورمیانه جدید با آن روبرو خواهد شد – توافقنامههای صلح بین اسرائیل و امارات متحده عربی، و بین اسرائیل و بحرین - و سطح کاملا جدیدی از همکاری امنیتی که احتمالا به زودی در روابط رسمیتر شکوفا خواهد شد.
در واقع، ترامپ، اسرائیل و کشورهای مهم سنیمذهب عربی را بر آن داشت که بیشتر به این فکر کنند که چگونه باید به جای جنگیدن بر سر دلایل قدیمی مانند فلسطین، درباره تهدیدهای جدید مانند ایران با یکدیگر همکاری کنند. این ممکن است آمریکا را قادر سازد تا با خون و پول بسیار کمتری منافع خود را در منطقه تامین کند. این میتواند مهمترین دستاورد سیاست خارجی ترامپ باشد.
اما یکی از نتایج اصلی این است: در حالی که بایدن آغاز مذاکرات برای احیای توافق هستهای ایران - که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد – را مدنظر دارد، میتواند انتظار داشته باشد که اسرائیل، عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی، به عنوان یک ائتلاف در مقابل ایران عمل کنند. این تقریبا به طور حتم اوضاع را برای بایدن پیچیده خواهد کرد، دومین پیامد بزرگ حمله ایران به بقیق: تاثیری که بر اسرائیل گذاشت.
پس از لغو توافق هستهای از سوی ترامپ، ایران تعهدات خود در مورد محدود کردن غنیسازی اورانیوم قابل استفاده برای بمب هستهای را اجرا نكرد. اما از زمان انتخاب بایدن، ایران گفته است که اگر بایدن تحریمهای فلجکننده اعمال شده توسط ترامپ را لغو کند، «به طور خودکار» به تعهدات هسته ای خود برمیگردد. به گفته تهران، تنها پس از برداشتهشدن این تحریمها ممکن است بر سر موضوعات منطقهای مانند محدودکردن صادرات و تواناییهای موشکهای دقیق مذاکره صورت گیرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مشکلات بایدن در اینجا آغاز میشود. بله، اسرائیل و دیگر کشورهای عربی منطقه میخواهند اطمینان حاصل کنند که ایران هرگز نمیتواند سلاح هستهای تولید کند. اما برخی از کارشناسان نظامی اسرائیلی امروز به شما خواهند گفت که احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای چیزی نیست که خواب شب را از آنها بگیرد - زیرا آنها فکر نمیکنند تهران از آن استفاده کند. این خودکشی است و رهبران روحانی ایران خودکشی نمیکنند.
هرچند که آنها آدمکشی میکنند.
و سلاحهای ترجیحی جدید ایران برای آدمکشی، موشکهای هدایت شونده دقیقی است که در عربستان سعودی استفاده کرد و همچنان تلاش خواهد کرد که آنها را به نیروهای نیابتی خود در لبنان، یمن، سوریه و عراق صادر کند؛ اقدامی که تهدیدی فوری برای اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عراق و نیروهای آمریکایی در منطقه است. (ایران شبکهای از کارخانههای تولید موشکهای هدایتشونده دقیق دارد.)
اگر بایدن قبل از دستیابی به تفاهمی درباره صادرات موشکهای هدایت شونده دقیق، سعی کند توافق هستهای ایران را مانند گذشته از سر بگیرد، و اهرم تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران را کاهش دهد، من گمان میکنم که شاهد مقاومت زیادی از سوی اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی خواهد بود.
چرا؟ همه اینها در کلمه «دقت» نهفته است. در جنگ ۲۰۰۶ لبنان، حزبالله، گروه شبهنظامی نیابتی ایران، مجبور شد حدود ۲۰ موشک زبانبسته، هدایتناپذیر، زمین به زمین با برد محدود را به امید آسیب رساندن به یک هدف اسرائیلی شلیک کند. امروز با موشکهای هدایت دقیق ساخته شده در ایران، حزبالله - از لحاظ تئوری - فقط نیاز دارد یک موشک به ۲۰ هدف مختلف در اسرائیل با احتمال زیاد آسیب دیدن به هر کدام از آنها شلیک کند. ما درباره نیروگاه هستهای، فرودگاه، بنادر، نیروگاههای برق، کارخانههای با فناوری پیشرفته و پایگاههای نظامی اسرائیل صحبت میکنیم.
به همین دلیل است که اسرائیل طی پنج سال گذشته درگیر جنگ سایه با ایران بوده است تا از رسیدن تهران به هدفش، که محاصره اسرائیل با نیروهای نیابتی در لبنان، سوریه، عراق و غزه است، پیشگیری کند؛ نیروهای نیابتی که همگی مجهز به موشکهای هدایت شونده دقیق هستند. سعودیها سعی کردهاند در برابر نیروهای نیابتی ایران در یمن، که به فرودگاههای آن شلیک کردهاند، همان کار را انجام دهند. این موشکها بسیار مرگبارتر هستند.
کریم سجادپور، یکی از اعضای ارشد اندیشکده کارنگی میگوید: «به تفاوت تطبیق پذیری بین تلفنهای غیرهوشمند و تلفنهای هوشمند فکر کنید. طی دو دهه گذشته، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح بزرگ به ما خورانده شد، اما هزاران سلاح کوچکی که ایران در حال تکثیر است، به تهدید واقعی و فوری برای همسایگانش تبدیل شد.»
به همین دلیل اسرائیل و کشورهای منطقه خلیج فارس نمیخواهند ببینند ایالات متحده از اهرم فشار بر ایران کم میکند تا برنامه هستهای ایران را محدود کند. آنها میخواهند ببینند که آمریکا قبل از آن، از این اهرم فشار، یعنی همه تحریمهای نفتی، برای اطمینان از تعهد ایران به پایان دادن به صادرات موشکی استفاده کند.
و مذاکره در مورد این موضوع بسیار بسیار دشوار خواهد بود.
بنابراین، اگر قصد داشتید به زودی، پس از روی کار آمدن بایدن، یک میهمانی برای احیای توافق ایران و آمریکا برگزار کنید، دست نگه دارید. موضوع پیچیده است.