افغانها در چهل سال گذشته به صورت پیوسته در حال مهاجرت بودهاند. یک دوره به خارج از افغانستان و یک دوره هم در داخل کشورشان. جنگ چهلساله در افغانستان باعث شد تا تقریبا همه افغانها یک بار طعم مهاجرت را چشیده باشند.
نخستین قدم برای مهاجرت در اواخر دهه هفتاد میلادی صورت گرفت. پیروزی نظامیان وابسته به اتحاد جماهیر شوروی در یک کودتای خونین باعث شد تا شعلههای جنگ داخلی در افغانستان، از هر ده و روستا بلند شود. روسها در ششم دی ماه سال ۱۳۵۸ مستقیما به افغانستان یورش بردند و جنگ وارد مرحله تلختری شد. آمریکا که نگران نزدیکی روسها به مرزهای پاکستان و اقیانوس هند شده بودند و از سوی دیگر میخواستند تا انتقام شکست در ویتنام را از روسها بگیرند، درصدد ترغیب افغانها برای جنگ علیه روسها برآمدند. پاکستان و ایران که هر دو مخالف تهاجم روسها به افغانستان بودند، درهای خود را به روی افغانها کاملا باز کردند و ظرف دو سال بیش از پنج میلیون افغان به این دو کشور رفتند. بخشی از این مهاجران توانستند از طریق ایران و پاکستان خود را به کشورهای غربی برسانند. اما عدهای که امیدوار بهتر شدن وضعیت افغانستان بودند، در اردوگاههای مهاجرین و محروم از امکانات رفاهی به زندگی ادامه دادند. سقوط حکومت دکتر نجیب الله و سلطه مجاهدین بر افغانستان این امید را در میان مهاجران به وجود آورد که دوران دربهدری و مهاجرت تمام شده است. بنابراین به صورت جمعی دوباره به سوی افغانستان آمدند. اما این دلخوشی دولت مستعجل بود. جنگهای تنظیمی میان مجاهدین دوباره در بیشترین مناطق افغانستان از سر گرفته شد و این بار نه تنها مهاجران بازگشته، بلکه گروه دیگری از افغانها که در طول ۱۴ سال جنگ داخلی از افغانستان خارج نشده بودند، راه مهاجرت را در پیش گرفتند.
زیرا جنگی که در ۱۴ سال جهاد در روستاها شعلهور بود، حالا در شهرها نیز زبانه میکشید. با سلطه طالبان بر بخش بیشتر افغانستان، هرچند بخش عمدهای از افغانستان به آرامش رسید. اما این آرامش با خود گرسنگی و بیکاری عظیمی را همراه آورد. طالبان در قدم اول تمام زنان را در خانهها زندانی کردند.
بخشی از این زنان تنها نانآور خانه بودند و خانهنشین شدن آنان به معنی گرسنه ماندن بقیه اعضای خانواده بود. به همین دلیل به فهرست مهاجران افغان، نوعی دیگر مهاجر نیز اضافه شد که در افغانستان به آنان بیجاشدگان داخلی میگویند. بخش عمدهای از مردم از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ به امید پیدا کردن کار و لقمه نان آمدند. حالا در داخل افغانستان نیز اردوگاههای مهاجرین به وجود آمده بود که از سوی نهادهای بینالمللی به خصوص بخش مهاجرت سازمان ملل متحد مدیریت میشد.
با سقوط طالبان، بار دیگر بارقه امید به دل مهاجران افغان تابیدن گرفت و این بار نیز بخش عمدهای از مهاجران افغان از خارج، حتی از کشورهای غربی با داشتن شناسنامه همان کشورها به افغانستان برگشتند. توقع این بود که دیگر در افغانستان جنگی رخ نخواهد داد. اما بار دیگر تاریخ تکرار شد. پس از دو سه سال آرامش، طالبان دوباره به سنگرهای جنگ برگشتند و دوباره آرامش از مردم گرفته شد. روند مهاجرت دوباره آغاز شد و این روند تا امروز همچنان ادامه دارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
افغانستان مهاجرپرورترین کشور جهان را تشکیل میدهد. البته پس از جنگ داخلی سوریه به نظر میرسد، این مقام به سوریه رسیده است. با این حال هنوز افغانستان به عنوان کشوری که بیشترین مهاجر را به کشورهای خارجی دارا است، معرفی میشود. بیش از شش میلیون افغان هنوز هم در مهاجرت به سر میبرند. افغانها تقریبا به ۷۰ کشور جهان مهاجر شدهاند. اما بخش عمده آنان یعنی نزدیک به ۹۰ درصد مهاجران افغان به کشورهای ایران و پاکستان مهاجرت کردهاند. هرچند این دو کشور هرگز حاضر نشدند تا به این مجموعه مهاجران، اقامت دائمی یا مانند کشورهای غربی شناسنامه بدهند. اما بخشی از این مهاجران، در زندگی روزمره این کشورها حل شدند. فرزندان این مهاجران دیگر تعلق خاطری به افغانستان ندارند و با تمام چالشها و محدودیتها، همچنان در این کشورها زندگی میکنند.
آنانی که در کشورهای غربی زندگی میکنند وضعیت بهتری دارند. بخش عمدهای از آنان حالا تبعه همان کشورها شدهاند و جز خاطرات مبهم چیزی از افغانستان به یاد ندارند. در سال ۲۰۱۵ اروپا دروازههایش را عمدتا به روی مهاجران سوری باز کرد. اما مجموعه عظیمی از افغانها نیز با این موج خود را به اروپا رساندند. حتی آنانی که هیچ دلیل و نیازی برای رفتن به اروپا نداشتند، صرفا به امید زندگی بهتر خود را به این کشورها رساندند. هرچند بخشی از آنان که حضورشان در کشورهای اروپایی بیهوده شناخته شد، دوباره به افغانستان بازگردانده شدند، اما هنوز هم هزاران افغان در کشورهای ترکیه و یونان منتظرند تا رخنهای برای ورود به اروپا پیدا کنند.