پرسپولیس اگرچه میکوشید جدایی برانکو ایوانکوویچ را عجیب و غیرمنتظره جلوه دهد اما واقعیت این بود که برانکو با قهرمانیهای خود در پرسپولیس میدانست بازار کار خوبی در لیگهای آسیایی پیدا میکند و با توجه به مشکلات مالی فوتبال ایران جدایی را یک تصمیم درست برای خود میدید. پرسپولیس در پرداخت مطالبات برانکو نیز بارها بدعهدی کرده بود.
بعد از برانکو، پرسپولیس البته همچنان در بند استخدام سرمربی خارجی بود. هواداران استقلال و پرسپولیس موجی ساخته بودند که مدیران این باشگاهها را مجبور به انتخاب سرمربی خارجی میکرد. پرسپولیس با ماسیمو کارهرا، مربی ایتالیایی که پیش از استراماچونی گزینه استقلال هم بود، گابریل کالدرون آرژانتینی و چند مربی دیگر در ترکیه مذاکره کرد. کارهرا، دستیار سابق کونته، رقم پیشنهادی پرسپولیس را نپذیرفت و کالدرون به گزینه اول قرمزها تبدیل شد.
کالدرون به پرسپولیس آمد تا پروژهای بزرگ و سخت را پیش ببرد. برانکو با آن موفقیتهایش کار مربی بعد از خود را دشوار کرده و کالدرون میدانست چه پروژه سنگینی را پذیرفته و انتظار هواداران ادامه همان روند موفقیت در ۳ سال اخیر است.
پیش از حضور کالدرون در ایران، تمرینات پرسپولیس با کریم باقری شروع شده بود و باشگاه برای حفظ شالکه تیم تلاش کرده بود. اما کالدرون که آمد بدیهی بود که انتخابهای خود را داشته باشد. باشگاه با تمدید قراردادها و جذب بازیکنان کالدرون را در مقابل عمل انجام شده گذاشت اما خبر حذف سروش رفیعی و شایان مصلح از فهرست کالدرون، به دلیل پر بودن فهرست ۱۸ نفری بزرگسال، شوک نقل و انتقالات بود. به خصوص سروش که بازیکن کوچکی نیست و حضورش در فهرست مازاد برایش گران تمام شده است.
چارهای نبود. کالدرون باید تیم خودش را میساخت، با ایدههای خودش و به همین دلیل تصمیمات فنی او به تغییر نفرات هم منجر میشود. جلال چراغپور، کارشناس فوتبال، دراینباره گفته: «به نظر من کالدرون به طور آشکار وارد کولاک خواهد شد؛ چه بخواهد چه نخواهد؟ او نشان داد که سروش رفیعی آن بازیکنی نیست که بخواهد در سبک بازیاش استفاده کند و این یعنی سبک پرسپولیس تغییر خواهد کرد. مثلا یکی از استراتژیهای برانکو این بود که تحت هیچ شرایطی توپ بین مدافعان بیش از دوبار رد و بدل نمیشد؛ شجاع خلیلزاده میداد به جلال حسینی و اگر جلال توپ را به شجاع میداد او دیگر نباید توپ را برمیگرداند. برایش مهم نبود بگویند پرسپولیس با توپ بلند بازی میکند و مدافع باید توپ را رد میکرد. تغییر همین نگرش میتواند به معنای تغییر اساسی در سبک بازی پرسپولیس باشد. استراتژی او دورکردن توپ درون دفاعشان بود که یک اصل کلاسیک در فوتبال است. برانکو این را براساس یک منطق استراتژیک انتخاب کرده بود و اگر مرد آرژانتینی این را عوض کند یعنی ساختار پرسپولیس را تغییر داده است.»
بله، پرسپولیس دیگری شاید در راه باشد، با ایدههایی دیگر که شباهتی به تیم برانکو ندارد. شاید اگر کالدرون میتوانست نقش بیشتری در انتخاب بازیکنان داشته باشد و باشگاه فهرست بازیکنان را پر نکرده بود، تغییرات بیشتری در پرسپولیس میدیدیم. آخرین خبر این است که کالدرون برای انتخاب یک مهاجم خارجی اقدام کرده و این یعنی یک بازیکن دیگر هم از فهرست بزرگسال پرسپولیس حذف خواهد شد، شاید یک ستارهی دیگر که فکرش را نمیکنید. مشخص نیست که کالدرون در انتخاب بازیکنانی مثل کنعانیزادهگان و امیری نقش داشته یا این دو نفر نیز مثل احمدزاده بدون در نظر گرفتن دیدگاه فنی سرمربی جدید استخدام شدهاند. اما هر چه هست کالدرون میکوشد تغییرات نوع خودش را در تیم ایجاد کند و این تغییرات در تمام موارد الزاما با تغییر نیروی انسانی تیم ممکن نمیشود. شاید شمایل بازیکنان پرسپولیس چندان متفاوت با فصلهای گذشته نباشد، اما کالدرون تیمی میسازد که شبیه تیم برانکو نیست و شاید این تیم جدید را نشناسید.
پرسپولیسیها با آغاز لیگ برتر تیم دیگری را بیشباهت به فوتبال برانکو ایوانکوویچ خواهند دید، فوتبالی که معلوم نیست دوستداشتنی باشد یا نه و منجر به موفقیتهای پی در پی شود یا نه. پرسپولیس با کالدرون از این منظر به تیم هیجانانگیزی تبدیل شده. همیشه با تکرار روش، موفقیت تکرار نمیشود. شاید پرسپولیس به تغییر فکر هم نیاز داشت تا رویاهایی تازه با سرمربی جدید را جستجو کند و حکایت فنیاش را دوباره بنویسد.