دختر بچه ۷ سالهای در یکی از شهرهای جنوبی کشور به قتل رسیده است. عجب خبر بدی است وقتی انسانی که «جان شیرین» دارد، به دست هم نوع خود کشته میشود.
اما این خبر، زهری تلخ تر، به کام هر شنونده مینشاند؛ چرا که او به دست پدر خود، در خانهاش به قتل رسیده است.
در آغوش کسی که به او اعتماد داشته است و بر طبق قاعده طبیعت والدین هستند که کودکان را از گزند هر آسیب، حفظ میکنند. براساس اظهارات دادستان پرونده، قاتل فردی تحصیل کرده است که در زمان وقوع قتل تحت تاثیر مواد مخدر و مشروبات الکلی نبوده است و تنها انگیزهاش از این قتل، فرستادن دخترش به بهشت بوده است!
پرونده او در حال بررسی بیشتر است، به همین دلیل به طور دقیق به موضوع پرونده این قتل نمیپردازیم، اما روند حقوقی موضوع قتل در خانواده و به طور خاص قتل فرزند توسط پدر را در قوانین جزایی ایران، بررسی میکنیم.
در قوانین جزایی و کیفری ایران، مجازات قتل براساس قوانین شرعی و مجازات اسلامی تعیین شده است. بر همین مبنا، در قتل عمد، قصاص نفس را پیش بینی کرده است. قصاص کسی که دیگری را به عمد کشته است، به زبان سادهتر یعنی مجازات خون در برابر خون. حق مجازات یا بخشش را هم در اختیار اولیای دم، یعنی صاحبان اصلی خون قرار داده است. کسانی که از مقتول ارث میبرند به جز زن و شوهر. البته اگر مجازات اعدام به هر ترتیبی تبدیل به پرداخت دیه شود در آن صورت از آن مبلغ به آنها ارث خواهد رسید.
بنابراین، با شکایت شاکیان که همان اولیای دم هستند، پروندهی قضایی برای مجازات قصاص قاتل شروع میشود و با گذشت آنها هم میتواند این مجازات قصاص به نفس یعنی اعدام، تبدیل به دیه که نوعی مجازات مالی است بشود و یا با بخشش کامل از طرف آنها قاتل به طور کامل میتواند معاف از مجازات اعدام و دیه شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هر چند، این رویه قضایی با اشکالات متعددی روبرو است، ما در اینجا به بررسی فقط یک مورد آن میپردازیم و آن زمانی است که اولیای دم یعنی همانهایی که باید مجازات کیفری را از سیستم قضایی علیه قاتل تقاضا کنند، خود آنها، قاتل باشند. به طور مثال در پرونده قتل اخیر، پدر این دختر که خود حق کامل به عنوان ولی دم کودک دارد حالا خودش قاتل است.
در قوانین حقوقی ایران، پدر و جد پدری از حق جامع و پررنگی در ارتباط با مسایل گوناگون فرزند برخوردار هستند.
حتی در مورد قتل که سنگینترین جرم تاریخ بشریت است و در آن اصلیترین حق یک انسان، حق حیات از او سلب میشود، قانونگذار ایران در این مورد خاص هم دخالت کرده و او را به طور کامل معاف از مجازات قصاص نفس دانسته است.
در قسمتی از ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، عنوان شده است :
« قصاص در صورتی ثابت میشود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنی علیه نباشد و…»
جالب اینکه در موردی که مادر، قاتل باشد قانون کاملا به مشابه موارد دیگر رفتار کرده و او را مستحق قصاص نفس میداند. به همین ترتیب در بسیاری قتلهای خانوادگی، اصل موضوع که جرم کشتن و به قتل رساندن یک انسان است، به یک مسئله در حد دعوای خانوادگی تنزل پیدا میکند.
آمارها در برخی استانهای کشور از این موضوع بیشتر پرده برمیدارد. در مواردی که به دلیل شک و گمان به ناپاکی دختران در خانواده و برای حفظ کیان و شرف خودشان، دست به قتل آنها میزنند.
قانونگذار هم که باید نگاه یکسان به ارزش جانی همه انسانها داشته باشد، تازه آبی به آسیاب قاتل یا قاتلین میریزد و این حق مجازات را به خود آنها واگذار میکند که اگر به توافقات درون خانوادگی دست پیدا کنند، میتوانند از حق اعدام گذشت نمایند، فارغ از اینکه در این میان جان و حق حیاتی، سلب شده باشد.
قانونگذار ایران، به این گونه جرائم، نگاه قدیمی و قبیلهای دارد. بدین ترتیب، اگر جرمی در محدوده خانوادهای صورت میگیرد اقدام برای اجرای عدالت را به خود خانواده واگذار میکند در حالیکه از اصلیترین وظیفه دستگاه قضایی که عدالت برای همه به صورت یکسان است خودداری میکند.
نقطه عطف این موضوع هم، حق پدر و جد پدری بر قتل فرزندان است که هرگز شبیه دیگران مجازات نخواهند شد و بیعدالتی در قوانین به اوج خود میرسد.
اگر چه از باب مسائل شرعی در صورتی که مجازات دیه اعمال شود، پدری که قاتل است از این مال ارث نمیبرد و ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی هم به دلیل برهم زدن نظم عمومی و اخلال در جامعه حبس تعزیری از سه تا ۱۰ سال را برای مجازات در نظر گرفته است.
اما همچنان این پرسش باقی است، پدری که اصلیترین وظیفهاش یعنی حفاظت از فرزندش را با کشتن او، جایگزین میکند چطور با کمترین میزان مجازات قتل در حقوق ایران روبرو میشود.