تداوم حوادث تروریستی در شهر کابل باعث شده است تا حکومت به فکر راهحل اساسی برای این مشکل بیفتد. حالا حکومت میخواهد تا با افزایش دوبرابری نیروی پلیس شهر کابل، برای بحران ناامنی این شهر که روزبهروز افزایش مییابد، چاره بیندیشد.
امرالله صالح، معاون اول رئیسجمهور که همزمان مسئولیت تامین امنیت کابل را نیز برعهده دارد، میگوید که تعداد نیروهای پلیس در شهر کابل دوبرابر خواهد شد. آقای صالح در گزارش ششونیم خود که هر روز در صفحه خود منتشر میکند، نوشت: «قرار است مقام ریاستجمهوری افغانستان براساس طرح جلسات ششونیم میثاق امنیتی، تشکیلات پلیس را در کابل دوبرابر سازد. ارزیابی مقایسهای نشان میدهد که حتی درحالت ثبات و آرامش، کابل کمترین تعداد پلیس را به تناسب نفوس در سطح جهان و بهخصوص کشورهای جهان سوم دارد.»
آقای صالح همچنین گفت که این افزایش بهصورت تدریجی و با دقت صورت میگیرد و معیار برای افرادی که برای تامین امنیت کابل موظف میشوند، این است که حداقل دانش اولیه تحقیق و کشف جرم را داشته باشند. به گفته معاون اول رییسجمهور، وظیفه تامین امنیت موسسات و نهادهای دولتی و بینالمللی نیز به بخش محافظت عامه سپرده شده که آن هم بخشی از پلیس است. همچنین پاسگاههای مهم مشرف بر کابل که بر دامنه کوههای اطراف کابل مستقرند نیز به ارتش سپرده شده است و به این ترتیب تعداد زیادی از نیروی پلیس که به فعالیتهای حاشیهای کشیده شده بودند، دوباره به بخش تامین امنیت شهر کابل برگشتهاند.
اما آیا افزایش نیروهای پلیس در کابل میتواند جلو گسترش بیرویه ناامنی در پایتخت افغانستان را بگیرد؟
مسلما کسی در شیوه جنگهای متعارف، منکر اهمیت کمیت نیروها نیست. در گذشته بار عمده پیروزی را در جنگها تعدد نیروهای جنگی به دوش میکشید. اما امروز جنگ در جهان شیوه سنتی خود را از دست داده است و کیفیت جنگافزار و راهبردهای جنگی بیش از تعداد نفرات، بر پیروزی و شکست در جنگ، نقش تاثیرگذار دارند. اما جنگی که در افغانستان جریان دارد، غیرمتعارف است. حتی شیوه جنگ مدرن هم با جنگ افغانستان متفاوت است. در کل میتوان جنگ افغانستان را، شیوهای از جنگهای پارتیزانی با تلفیقی از جنگ مدرن دانست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به همین دلیل در شیوه جنگهای پارتیزانی و چریکی، بیشتر از کمیت نیرو، راهبرد دفاع و مقابله و مهمتر از همه کار کشف و استخباراتی نقش اساسی را بازی میکند.
من در مقالات سابق خود بارها این مساله را مطرح کردم که بخش عمدهای از جنگ افغانستان جنگ استخباراتی است و شیوههای ضد جاسوسی و کشف تنها راه حل مهار جنگ است. همین روز گذشته رسانههای افغانستان، از بازداشت تیم بزرگی از جاسوسان چینی در شهر کابل خبر دادند که همراه آنان اسلحه، مواد انفجاری و داروهای بیهوشکننده نیز کشف شد. رسانهها به نقل از منابع امنیتی نوشتند که این جاسوسان چینی رابطه نزدیکی با شبکه حقانی که بخشی از گروه طالبانند، داشتهاند. احتمال زیاد دارد که برخی از حملات پیچیده تروریستی در شهر کابل را این گروه طراحی کرده باشند. زیرا در پس این حملات تروریستی، تفکر قدرتمندی احساس میشد.
طالبان که جریان اصلی فعالیتهای تروریستی در افغانستان به حساب میآیند، از حمایت چندین سازمان استخباراتی برخوردارند. آنان با حمایت این جریانهای استخباراتی، حملات تروریستی پیچیدهای انجام میدهند که بیشترین تاثیر را بر روان مردم باقی میگذارد.
حمله به دانشگاه کابل را میتوان یکی از این شواهد عنوان کرد. حمله را طالبان انجام دادند. اما آماج اصلی آن دولت افغانستان بود که در افکار عامه بهشدت زیر فشار قرار گرفت که چرا توان حفاظت از مراکز علمی خود را ندارد. به همین دلیل این احتمال وجود دارد که با افزایش نیروی بیشتر در تشکیل پلیس کابل، ناامنیها روند نزولی پیدا نکند. تا زمانی که نهادهای کشف و استخباراتی افغانستان، نفوذ لازم را در لایههای کاری تروریستها پیدا نکنند، مهار این شیوه جنگ از سوی دولت کار سادهای نخواهد بود.