«جنگ سگها» که در اصطلاح عامیانه به آن «سگ دعوا» گفته میشود، تفریحی بسیار خشونتآمیز برای برخی صاحبان سگهای عظیمالجثه است. آنها با ترتیبدادن مسابقات، سگها را در میدان نبرد به جان هم میاندازند.
جنگ خونین سگها در میدانها، تاریخچهای به قدمت چندین قرن دارد و مشخص نیست این فرهنگ از چه دورهای از تاریخ در بین انسانها رواج پیدا کرده است. تخمین زده میشود این رویداد دردناک از زمان اهلیشدن سگ به وسیله انسان آغاز شده باشد.
جنگ سگها نوعی حیوان آزاری است که امروزه با وجود ممنوعبودنِ برگزاری آن در کشور، به یک معضل غیراخلاقی در جامعه ایران تبدیل شده است.
مسابقات سگها معمولاً در فضای اطراف روستا و یا حاشیه شهرها برگزار میشود. قانون اصلی این مسابقات این است که تا وقتی یکی از سگها فرار نکند، کشته نشود و یا صاحب سگ شکست را نپذیرد، این جنگ ادامه خواهد داشت.
برگزاری این مسابقات منافع مالی نیز دارد. برای تماشای این مسابقات از تماشاگرانی که حتی شرطبندی هم نمیکنند و صرفاً برای لذتبردن از تماشای آن جمع شدهاند، مبلغی بین ۵ تا ۲۰ هزار تومان دریافت میشود.
آبتین طبرزدی، کنشگر حقوق حیوانات درباره این نوع از حیوان آزاری میگوید: «پدیده جنگ سگها در ایران بیشتر در نواحی مرزی و محروم کشور رخ میدهد و علیرغم اینکه هرساله عنوان میشود نهادهای مسئول با پیگیریهای قانونی از این پدیده جلوگیری کنند اما باید به شکل فرهنگی، آموزش و آگاهیرسانی این موضوع را پیش برد و صرفاً اعلامجرم و مجازات نمیتواند نقطه پایانی بر اینگونه خشونتها باشد؛ مشکل اصلی به نظر من ناشی از نقض سیستماتیک حقوق حیوانات در کشور ما است. ازاینرو، مجازات و اعلامجرم اگر همراه با آموزش نباشد نمیتوانیم در این زمینه به نتایج مثبتی دست یابیم.»
به جنگانداختن حیوانات در قانون فعلی جرم نیست اما در لایحه جدید جرمانگاری شده است.
تدوین پیشنویس قانون منع حیوانآزاری که در اواخر سال ۹۴ آغاز شد، ابتدا در قالب لایحه از سازمان حفاظت محیطزیست به هیئت دولت راه پیدا کرد؛ لایحهای که تعلل دولت در ارسال آن به مجلس شورای اسلامی سبب شد این پیشنویس سال گذشته با پیگیریهای فراکسیون محیطزیست مجلس، در قالب طرح به مجلس ارائه شود. این طرح که شهریور سال گذشته در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد، تا به امروز در کمیسیون حقوقی مجلس معطل مانده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مقامات ایران بعضاً برای تنبیه برگزارکنندگان این مسابقات، اتهام «جریحهدار کردن اذهان عمومی» را در نظر میگیرند و مطابق آن، متهمان را به تحمل ضربه شلاق محکوم میکنند. این در حالی است که میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتاً استفاده از مجازات غیرانسانی و موهن از جمله شلاق را ممنوع کرده و به همین دلیل شلاق نمیتواند مجازات عادلانه و دارای استانداردهای حقوق بشری باشد.
از منظر حقوق حیوانات، کلیه حیوانات دارای سیستم عصبی هستند. تجربه احساسات و درد و رنج دوری از فرزندشان، میتواند شدت کم و یا زیاد داشته باشد اما تمامی آنها وقتی زخمی میشوند، گلوی آنها بریده میشود یا مورد خشونت قرار میگیرند درد و رنج را کاملاً تجربه میکنند. وجه مشترک انسانها با حیوانات حساسیت یا برخورداری از احساس درد و تجربه لذت است.
خشونت و قساوت علیه حیوانات به خشونت و بیرحمی در جوامع دامن میزند. با بررسی سوابق برخی متهمان میتوان به این مسئله پی برد که بسیاری از قاتلان سریالی سابقه حیوانآزاری داشتهاند.
بررسی پرونده «محمد بیجه» که کشتن انسان برایش به امری عادی تبدیل شده بود، نشان میداد که او ابتدا در دوران کودکی برای فرار از مشکلات روانی حیوانآزاری کرده که در نهایت با ارتکاب به قتلهای پیاپی، به یکی از شناختهشدهترین قاتلهای سریالی کشور تبدیل شد.
دکتر میترا بابک، متخصص روانکاوی در لندن، در گفتگو با ایندیپندنت فارسی میگوید: «یکی از بزرگترین معضلها یا به نظر من ضعف فرهنگی ما نداشتن حیوان خانگی است یعنی ما این رسم و فرهنگ را نداریم که حیوان خانگی مثل سگ، گربه و خرگوش داشته باشیم. میدانیم که همیشه خانوادهها کودکان را از داشتن حیوانات خانگی محروم کردند؛ با گفتن کلماتی مثل نجس، حرام، کثیف و یا حتی موجودی که موجب بیماری میشود. تمامی این حرفها موجب نوعی شستشوی مغزی شد و نسل به نسل در فرهنگ ما بهنوعی نهادینه شد. عدم فرهنگسازی در این زمینه موجب شده جامعه ما با نحوه برخورد با حیوانات آشنایی نداشته باشد. در خانه و خانواده پدر خشونت داشته باشد، مادر خشونت داشته باشد طبیعتاً تأثیری بسیار منفی در کودک، هم در حوزه روحی روانی و هم جسمی، خواهد گذاشت.»
خانم بابک میگوید بارها در حین تراپی خانوادهها در مواجه با افرادی که حس قلدری، خشونت و قدرتنمایی دارند مشاهده کرده است که این افراد از زمان کودکی دست به حیوانآزاری زده است. در عین حال، این رفتار کودک با خنده خانواده همراه بوده است. یعنی در واقع با این واکنش، خانواده بهنوعی مهر تائید به این موضوع که رفتار کودک اشتباه نیست، زده است.
وی در ادامه گفت: «اگر کودکی که در خانه است و خشونت پدر و یا مادر را در قبال حیوانات ببیند، برای مثال گربهای که برای غذا به نزدیک منزل آمده را پدر و یا مادر با فریاد و ایجاد فضای ترس، آن را فراری دهد یا گوسفندی را که از کودکی همراه فرزند بوده را مقابل چشمانش سر میبرند، اینها تماماً در روح و روان کودک تأثیر بسیار بد میگذارد و در ذهنشان هک میشود. این است که خشونت در مواجهه با حیوانات به امری کاملاً نرمال تبدیل میشود. اینکه امروزه در جامعه شاهد برگزاری چنین مسابقاتی هستیم نیز ناشی از همین نرمالسازی اعمال خشونت با حیوانات است.»
امروزه نبود یک سازوکار قانونی مورد تائید، نداشتن بودجهای معین برای بهبودی وضعیت حیوانات و همچنین کمکاریهای نهادهای دولتی و بعضاً عدم همکاری آنان با نهادهای غیرانتفاعی، موجب گسترش خشونت علیه حیوانات در کشور شده است. کنشگران حقوق حیوانات امیدوارند بهزودی در ایران، یک قانون مدون برای دفاع از حقوق حیوانات تعریف شود تا بیش از این شاهد حیوانآزاری در سطح کشور نباشیم.