طبق آمارهای رسمی، روزانه هزار نفر از مبتلایان به ویروس کرونا در کشور آلمان جان خود را از دست میدهند. در انگلستان آمار جانباختگان کرونا به مرز ۹۰ هزار نفر رسیده است و در زمان انتشار این مطلب، احتمالاً آمار مرگ و میر ناشی از کرونا در آمریکا از مرز ۴۰۰ هزار نفر گذشته است. کمتر از دو ماه قبل، تعداد شهروندان ایرانی که در اثر کرونا روزانه جانشان را از دست میدادند، تا ۸۰۰ نفر افزایش یافته بود و حالا ایران در انتظار موج سوم و چهارم همهگیری این ویروس است. سازمان بهداشت جهانی هم چند روز پیش اعلام کرد که به زودی هر هفته شاهد مرگ صدهزار نفر به دلیل کرونا در جهان خواهیم بود.
اما جز خسارتهای انسانی و اقتصادی همهگیری این ویروس، دو دیدگاه اجتماعی و فرهنگی دیگر در مورد اثر کرونا بر زندگی بشر وجود دارد. دیدگاه اول معتقد به آغاز فصلی جدید از تاریخ به جهت روشن شدن جنبههایی مخفی از انحطاط اخلاقی در این دوران است، و دیگری اعتقاد دارد که کرونا فرصتی برای روشن شدن اثر آشتی با طبیعت بر کیفیت حیات سیاره است.
«استفن والت»، کارشناس سیاسی و استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد، در این خصوص میگوید: «کرونا در اندک زمان، جهانی کمتر باز، کمتر کامیاب و کمتر آزاد (نسبت به سابق) پدید خواهد آورد که در نتیجه همراهیِ این ویروس مرگبار با برنامهریزیهای ناصحیح و مدیریت نالایق، بشریت را در مسیر جدیدی سرشار از دلواپسی قرار میدهد.»
«رابرت نیبل»، رئیس موسسه سلطنتی روابط بینالملل در لندن، نیز در این خصوص طرح کرده است: «در چنین شرایطی، امکان بازگشت جهان به آن ایده از جهانی شدن، متقابل و نافع برای همه که در ابتدای قرن ۲۱پیریزی شد، بسیار دور از ذهن مینماید و اگر از دستاوردهای مشترکِ خویش از همگراییِ اقتصادی در سطح جهان صیانت نکنیم، معماری حکمرانی اقتصادی جهانی که بنای آن در قرن بیست گذارده شده است، به سرعت رو به انحطاط میرود.»
«ماتیاس هورکس» و همکارانش در مرکز پژوهشها وابسته به «موسسه رابرت کخ» در آلمان، پیرامون نتایج همهگیری کرونا برای اجتماع بشری نظرات متفاوتی دارند. آنان ادعا میکنند: «کرونا، فرهنگ مراوده وتعامل اجتماعی را تغییر خواهد داد. جمعهای دوستانه کوچکتر میشود و حضور و فیزیک افراد جای خود را به تصاویر دیجیتال و مجازی میدهد. همچنین، کرونا میانگین مطالعه افراد ساکن در این سیاره را در یک سال، افزایش خواهد داد. زیرا انسانهای زیادی برای زنده ماندن مجبور به یادگیری و خواندن خواهند شد. قرنطینههای درمانی ویروس کرونا، کتابهای دیجیتال و خاک خورده کتابخانهها را جان دوباره خواهد بخشید و از این رو، ویروس کرونا، هنر و خلاقیت فردی را به شکل قابلتوجهی تغییر میدهد. از سوی دیگر، ویروس کرونا به ما یادآور میشود که سمت روشن تکنولوژی چقدر حیاتی است.»
دوران کرونا، عصر سقوط اخلاقی جامعه بشری
شاید بخش مهمی از واقعیت کرونا این است که از جنبه اخلاق شخصی، مرگهای ناگهانی بدون هیچ سوگواری، مردن را ساده کرده است. این موضوع روشنگر یکی از اثرهای اولیه کرونا بر جامعه بشری است. عادی شدن مرگ و در نهایت افزایش بیتفاوتی اجتماعی که «گئورگ زیمل»، جامعهشناس آلمانی، برای توضیح آن از اصطلاح «بلازه» استفاده کرده است؛ به معنای شرایطی که باعث میشود فرد تحت فشار اجتماعی احساسات را کنار بگذارد و با عقلش در مورد مسایل عاطفی تصمیم بگیرد. پیامد این پدیده بیتفاوتی، دلزدگی و تحریکناپذیری تدریجی است. از نظر زیمل، این وضعیت در واقع مکانیسم بقا در زندگی شهری و صنعتی است. این وضع در مورد شرایط کرونا نیز مصداق دارد: واقعیت تلخی به نام «خستگی مطلق» و «دلزدگی از رنج اجتماعی» ناشی از فقدان و از دست دادن نزدیکان و آشنایان در جهان مبتلا به کرونا.
اما کرونا تاثیر ویرانگری بر اخلاق سیاسی و عمومی داشته است و تا حد زیادی آنچه روزگاری پشت عنوان جهانیسازی و عدالت اجتماعی برای همه بشریت پنهان شده بود، آشکار کرده است. نگاهی به واکنشهای بعضی سیاستمداران و صاحبان سرمایهای که در روزهای شروع بیماری، حفظ جان انسانها را بر اقتصاد و رقابتهای جهانی مقدم میدانستند، به خوبی نشان میدهد که با وجود افزایش میزان کشتهها، از حساسیتها در خصوص حفظ جان انسانها در وضعیت کرونا، به شکل محسوسی کاسته شده است.
فشار زندگی در شرایط قرنطینه و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن، برخوردار بودن از حق سلامت برای همه به عنوان پایهایترین حقوق بشر را زیر سوال برده است. همچنین، ناامنی اقتصادی که بیش از همه گریبان کسبوکارهای کوچک و اقتصاد طبقه متوسط را گرفته است، باعث شده است که بسیاری از اموری که مردم پیش از این در مورد آن حساس بودند، کمتر مورد توجه قرار بگیرند.
داغ ننگ بیماری کرونا رعایت نشدن عدالت درمانی
موضوع مهم دیگر در دوران کرونا که معیارهای اخلاقی را در جامعه جهانی خدشهدار کرد، مسئلهای است که سازمان بهداشت جهانی از آن با عنوان «داغ ننگ بیماری رعایت نشدن عدالت درمانی» یاد میکند. این موضوع مرزهای دنیا را به روی کشورهای دارای فراگیری بیشتر از روزهای اول شیوع کرونا بست و عملاً موجب شد که مردم یک کشور و گاه یک قاره، در این دوران از حق مراوده در جامعه جهانی محروم، و به حال خود رها شوند.
«یووال نوح هراری»، تاریخپژوه و اندیشمند اسرائیلی، در خصوص تبعات این موضوع به لحاظ اخلاقی، میگوید: «سیاستمدارانی که (در این شرایط) تنها بر کشور خود متمرکز شدهاند، با نوع عملکردشان در تشکیل ندادن رهبری مؤثر و واحد جهانی برای جلوگیری از مبدل شدن بحران کرونا به ابعاد کنونی، سهیم هستند و در بیاثر شدن یا تضعیف نهادهای بینالمللی در رویارویی با این بحران بشری نقش داشتهاند.» به گفته پروفسور هراری، معضل بزرگ این است که دنیا در این شرایط مانند خانوادهای رهاشده است که در آن فرد بالغ مسئولی وجود ندارد، یا بزرگتر خانواده از خود سلب مسئولیت کرده است.
در این وضع، «استیگما» یا داغ ننگ کرونا، کشورهای مبتلا را درگیر تبعیضی کرد که مستقیم بر فرایند سلامت و جان انسانها موثر بود. به این ترتیب، احساس ننگ و شرم ناشی از قرنطینه و قطع ارتباطات اجتماعی و ممنوعیت سفر و عبور از مرزها مبدل به مسئلهای شد که عواقب آن میتواند در آینده از خود بیماری ویرانگرتر باشد، چرا که مبتلایان، خانوادههای آنان، و ملتها را تا مدتها از حقوق انسانی و اجتماعی محروم کرده است.
طبق دادههای سازمان بهداشت جهانی، وضعیت شیوع کرونا باعث برانگیخته شدن استیگمای اجتماعی و رفتارهای تبعیضآمیز علیه کسانی شده است که به هر شکل با ویروس در تماس بودهاند و به کرونا مبتلا شدهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته در کشورهای حوزه اسکاندیناوی، جهت استیگمازدایی از کرونا، بر بهکارگیری درست کلمات تاکید شد، و این که از جمله مبتلایان با عناوین «موارد کرونایی یا کروناییها» یا «قربانیان کرونا» خطاب نشوند. در مورد خانوادههای بیماران، تاکید شد که از بهکار بردن اصطلاحهای «مظنونین به کرونا» یا «موارد مشکوک» اجتناب شود و در گفتوگو در مورد بیماران مبتلا به کرونا از «ناقل و انتقالدهنده ویروس» یا «آلودهکننده دیگران» استفاده نشود، زیرا چنین کلماتی به شکل ضمنی دلالت و معنای انتقال عمدی را دارند و موجب سرزنش بیمار میشوند و نگرشهای استیگمایی و برچسبزنی را تقویت میکنند.
و اما نگاهی به اخبار مربوط به سرقتهای دولتی کالاهای بهداشتی در ابتدای شیوع بیماری کرونا: هجوم مردم به فروشگاههای زنجیرهای و تصاویر سبقت گرفتن ایشان از هم، و نیز صحنههای آخر زمانی که مشابه فیلمهای سینمایی هالیودی با موضوع پایان کار بشر در نتیجه همهگیری ویروسها بود، به خوبی نشان داد که کرونا چه چیزی را به لحاظ اخلاقی از یک سو آشکار، و از سویی ویران کرده است.
کرونا؛ فرصت آشتی با محیط زیست و طبیعت
در کنار این مسایل، کرونا تبعات دیگری هم داشته است. همان طور که «ماتیاس هورکس» و همکارانش یا «مرکزمطالعات بیولوژیک میشیگان» متشکل از یک تیم تحقیقاتی محیط زیست شامل بیش ازپنجاه دانشمند در زمینه محیط زیست ادعا کردند، «کرونا حیات بیولوژیک سیاره را متحول میکند.» کاهش بیش از۲۰۰میلیون متر مکعب گازهای گلخانهای و دیاکسید کربن و پایین آمدن دمای کره زمین درآینده نزدیک، حفظ بقای بیش از هفتصد گونه گیاهی و جانوری درصورت حفظ این وضعیت به مدت یک سال، کاهش چند صد میلیون تن زباله صنعتی، افزایش چشمگیر بهداشت عمومی، اختصاص بودجههای هنگفت جهانی و احیای سندیکاها و مجامع بهداشت درسراسر جهان برای بیولوژی و بهرهمندی عمومیتر کشورهای فقیر دنیا از بهداشت و آموزش، از پیشبینیهای دنیای پساکرونا در نظر این گروه از دانشمندان است.
از نظر این دانشمندان، نتایج قرنطینه به دلیل همهگیری کرونا نشان داده است که یافتههای علمی ایشان و راهکارهای فعالان محیط زیست درباره احیای طبیعت، امکانپذیر است. زیرا محدویتهای تردد و تعطیلی و کمکاری اجباری بعضی صنایع آلاینده طی همین چند ماه، از نظر ایشان باعث تغییر مثبت در گرمایش زمین و آبوهوا شده است. این موضوع اهمیت شعار روز جهانی محیط زیست (پنج ژوئیه) «زمانی برای طبیعتTime For Nature » را افزایش داد.
در تائید نظر این گروه از دانشمندان، نگاهی تاریخی به سابقه بیماریهای مسری و همهگیر و رابطه آن با سطح آلاینده دی اکسیدکربن جوِ زمین، حاکی از آن است که شیوع این بیماریها به دلیل اثری که بر مکانیزمهای بهرهبرداری بشر از طبیعت دارد، میتواند با کاهش آلایندهها نیز ارتباط داشته باشد.
«پروفسور جولیا پانگراتز»، استاد دانشگاه مونیخ آلمان، پیشتر با اندازهگیری حبابهای به دام افتاده در کوههای یخ باستانی روشن کرده بود که در همهگیریهایی مانند «طاعونِ سیاه» در قرن چهارده میلادی در اروپا و شیوع بیماری «آبله» در آمریکای جنوبی که به دنبال ورود اولین اسپانیاییها به آن منطقه رخ داد، سطح دی اکسیدکربن جوکاهش یافت. طبق نظر محققان، تغییرات رخ داده در آن زمان ناشی از نرخ بالای مرگ ومیر و به دنبال آن، رها شدن مساحت گستردهای از زمینهای زراعی بود که با رشد حیات وحش، در طول زمان مقدار زیادی از دی اکسید کربن هوا را جذب کردند.
در مقایسه این اطلاعات با آمار توقف و کم شدن بعضی فعالیتهای صنعتی و کم شدن رفت و آمدها در دوران قرنطینه ناشی از کرونا، میتوان انتظار داشت که اثرات زیستمحیطی آن مشابه حوادثی باشد که گفته شد، و نیز موارد دیگری مانند رکود مالی سال ۲۰۰۸ میلادی، که در نتیجه آن انتشار آلایندهها در جهان به دلیل یک سال توقف فعالیتهای صنعتی، کاهش شدیدی یافت. هرچند، دو سال بعد در پی روند رو به بهبود اقتصادها، انتشار آلایندهها با بازگشت به روند افزایشی، بالاترین رکوردهای تاریخی را به ثبت رساند.
آشتی با محیط زیست در دوران کرونا؛ واقعیت یا اغراق
از بحث تاریخی که بگذریم، باید به این نکته بسیار مهم توجه کنیم که اطلاعات موجود در مورد تاثیرات مثبت کرونا بر محیط زیست هنوز چندان دقیق نیست و ممکن است بسیاری از گزارشها و فیلمهای منتشر شده در خصوص بهبود وضع محیط زیست در این شرایط، صحت نداشته باشند. نمونهوار، در ابتدای شروع قرنطینه ناشی از کرونا، شایعاتی اغراقآمیز در زمینه تحول در محیط زیست و حیات طبیعی حیوانات منتشر شد که از سوی مراجع رسمی تکذیب شد.
یک کاربر فیسبوک در تاریخ ۱۷ مارس ۲۰۲۰ در مطلبی شفاف شدن آب کانالهای تجاری ونیز ایتالیا را به کاهش آلودگیهای زیستمحیطی نسبت داد. یک روز بعد، شهردار ونیز در گفتوگو با «سی ان ان» با رد آن ادعا گفت: «در حال حاضر به خاطر کاهش حجم ترافیک کانالها و تهنشینی رسوبات، آب شفافتر به نظر میرسد.»
برخی کاربران فضای مجازی نیز گزارشهایی پیرامون ظاهر شدن دلفینها و قوها در آبراهههای ونیز به دلیل شیوع ویروس کرونا و کاهش فعالیتهای بشر منتشر کردهاند؛ مثلا ویدیویی که بیش از یک میلیون بازدیدکننده داشت و دلفینی را در حال شنا کردن کنار یک دیواره نشان میداد و در توضیح آن، نوشته شده بود: «مدتهای بسیار طولانی است که ونیز چنین آب پاکی را ندیده است.» اما تارنمای «نشنال جئوگرافیک» با تکذیب آن خبر نوشت: «این فیلم مربوط به بندر ساردینیا در دریای مدیترانه، صدها مایل دورتر است.» آن نهاد درخصوص مطلبی مربوط به بازگشتها قوها به ونیز هم که توسط کاربری در هند منتشر شد، توضیح داد: «این قوها بهطور معمول در کانال بورانو ظاهر میشوند که البته آن هم در جزیره کوچکی است در اطراف شهر ونیز.»
اما از اغراقهای رسانهها در این مورد که بگذریم، با درنظر گرفتن بحثهای فوق میتوان ادعا کرد که محیط زیست، هم از بحران کرونا آسیب دیده است و هم مزایایی دریافت کرده است.
چالشهای کرونا برای محیط زیست
یک آسیب چالش برانگیز کرونا برای محیط زیست، بیشتر ماندن مردم در خانه است. این موضوع باعث شده است که مردم آب، برق، سوخت خانگی (مثل گاز)، مواد غذایی و حتی مواد بهداشتی و دارویی بیشتری مصرف کنند و در نتیجه، تولید پسماندهای مواد غذایی در کنار مواد شیمیایی مثل دستکش و ماسک و مواد ضدعفونی، افزایش یابد. از معضلات دیگر این همهگیری برای محیط زیست، افزایش مصرف آب و مواد شوینده است. استفاده بیرویه از آب، موجب تولید فاضلاب بیشتر میشود. افزایش فاضلاب، باعث تهدید بیشتر منابع آب زیرزمینی است. از دیگر مشکلات، بیتوجهی برخی مراکز به پروتکلهای جمعآوری، ضدعفونی، و امحای زبالههای پزشکی و بیمارستانی به علت ماهیت آلوده کننده و غیربهداشتی آنها است.
اما به هر حال، پیامدهای مثبت کرونا را برای محیط زیست نمیتوان انکار کرد. مثلا «ماهواره سنتینل» متعلق به آژانس فضایی اروپا، نشان داده است که لایه آلودگی هوا، بهویژه ترکیبات گازهای دیاکسید نیتروژن، در این مدت کاهش یافته است. یک مثال قابل توجه برای این موضوع، آسمان یکی از آلودهترین شهرهای جهان، «دهلی نو»، پایتخت هند است. آسمان این شهر در روزهای قرنطینه به رنگ آبی درآمد و مردم توانستند از خیابانهای دهلی «کوههای هیمالا» را ببینند.
هر دو پیامد مثبت و منفی کرونا برای محیط زیست، باعث شده است که کارشناسان محیط زیست این پدیده را یک اتفاق نادر در مقیاس معجزه توصیف کنند.
حال با توجه به آن که کشف واکسن کرونا احتمال پایان یافتن همهگیری و محدودیتهای این بیماری را تا پایان سال میلادی جاری تقویت کرده است، آنچه این روزها بیش از همیشه مورد توجه صاحبنظران و دانشمندان قرار دارد، یافتن پاسخی برای این سوال است: روزگار کرونا چگونه جهانی ساخته است؟ آیا روزگار پساکرونای جامعه بشری، بیشتر با عواقب اخلاقی و اجتماعی ناشی از کرونا دست به گریبان خواهد بود، یا از فرصتهای زیستمحیطی ناشی از آن برای احیای طبیعت و زندگی سالمتر بهره خواهد برد؟