حسادت احساسی است که هر فردی در زندگیاش آن را تجربه کرده و یا شاهد رفتارهای حسادتآمیز افراد دیگر بوده است. بهعنوان مثال حسادت در روابط زناشویی که گاهی اوقات یکی از همسران به دلیل ترسِ از دست دادن همسر، حسادت میکند. یا در محیط کار فرد نگران از دست دادن موقعیت کاریاش است و به همکاران موفق در محیط کار حسادت میورزد و برای خاموش کردن شعله حسادت خود دست به هر کاری میزند تا مانع رشد و پیشرفت کاری دیگران شود. شاید این تعبیر که آدم حسود هم خود را میرنجاند و هم دیگران را یکی از دقیقترین توصیفها برای افراد حسود باشد. حسادت احساس پیچیدهای است که حاصل محصور شدن فرد در خشم، تحقیر شدن، ترس، ناتوانی، آشفتگی و پوچی است.
معمولا فرد حسود از درون از داشتهها و تواناییهای دیگران رنج میبرد. نقطه شروع حسادت از درون خانواده است. تفاوتها و تبعیضهایی که والدین بین فرزندانشان قائل میشوند و یا فرزندشان را با کودکان دیگر مقایسه میکنند. درواقع ساز احساس پوچی و ناتوانی از دوران کودکی فرد نواخته میشود و از همان دوران ریشه حسادت در درون کودک جوانه میزند تا بزرگسالی که همچنان در جستجوی توجه و دیده شدن دوران کودکی خود است. فرد حسود چیزی را که دیگران دارند میخواهد و آنچه را خود دارد، پوچ و بیهوده میبیند. حسادت تجربه دردناکی است که فرد مدام در حال سرکوبِ خواستهها و نیازهای برآورده نشدهاش است و گاهی سرکوب این نیازها تا جایی پیش میرود که فرد از درون تنها، سرشار از خشم و کینه نسبت به اطرافیان، دوستان، و حتی خواهر و برادرانش میشود.
آیا حسادت مشکل روحی است؟
حسادت مشکل نیست بلکه علامت و نشانه وجود مشکل است چرا که حسادت ریشه در احساسات دیگر دارد. علامتی که نشان میدهد فرد از احساس ناامنی، خشم و ترس رنج میبرد و وقتی افراد دیگر را در فضایی امن میبیند، احساس ناامنی بیشتری میکند. افراد حسود معمولا احساساتی چون ترس از دست دادن، اعتماد به نفس پایین، تنهایی، بدبینی و خشم را تجربه میکنند.
البته جنبه مثبتی از حسادت وجود دارد که به آن غبطه میگویند. برخلاف حسادت که فرد خشم و کینه نسبت به فرد مقابل دارد، در غبطه این احساس بد جایش را به نوعی انگیزه برای رقابت مثبت میدهد که به پیشرفت او میانجامد. بهعنوان مثال اگر کسی ماشین مدل بالای دوستش را بیند، تلاش میکند تا موفق به خرید ماشینی شبیه آن برای خود شود تا اینکه آرزوی بدی برای دیگران کند.
تحقیقات انجام شده چه میگویند؟
نتایج مطالعات میدانی نیکلسون در سراسر دنیا (۲۰۱۳) نشان داد که مردان نسبت به خیانتهای جنسی همسرشان بیشتر حسادت میکنند. اما زنان بیشتر به خیانتهای احساسی و عاطفی همسرشان حسادت میکنند.
نتایج تحقیقی دیگر از مطالعات فرمپتون و همکارش (۲۰۱۷) که به منظور بررسی حسادت در بین چهار فرهنگ مختلف (ایرلند، تایلند، هند و آمریکا) انجام شد، نشان داده است که مردان در این چهار فرهنگ میزان حسادت بیشتری نسبت به فرهنگهای دیگر دارند. دلیل اصلی افزایش میزان حسادت زنان این بود که مردان برای ابراز حسادت نسبت به عشق زنان و همسرشان در آن فرهنگها ترغیب شده و این بخشی از آن فرهنگ شده است. حتی در کمدیهای عاشقانه مشاهده میشود که مردان نسبت به رقیبشان حسادت میکنند و زنان نیز این حسادت مردانه را ناشی از میزان توجه زیاد مردان نسبت به خود میدانند.
دلایل روانشناسانه حسادت:
فروید (روانکاو) معتقد است، ریشه همه حسادتها در عقده اُدیپِ حسادت به مادر نهفته است. دورانی که عشق و نفرت کودک نسبت به مادر حل نشده است و از او فردی با ویژگیهایی چون دروغگو، وسواسی و حسود ساخته است. فروید همچنین معتقد است افراد حسود چند ویژگی مشترک دارند که شامل: غم و اندوه از دستدادن، خودشیفتگی، احساس دشمنی در برابر رقیب و انتقاد از خود است.
از دیدگاه فروید حسادت همیشه رفتاری کاملا منطقی نیست، بلکه گاهی میتواند حاصل پیشبینی و گاهی حاصل توهم فرد باشد. در برخی از موارد نیز ماهیتی رقابتی دارد. اما نکته مهم این است که معمولا برای حسادت کردن مولفه انگیزشی وجود دارد بهعنوان مثال: علاقه به شریک زندگی، که فرد ترس از دست دادن شریک زندگیاش را دارد و برای جلب توجهش تلاش و یا از او انتقاد میکند.
تجارب کلینیکی روانشناسان:
بر اساس تجارب کلینیکی در مراجعه با بیماران و مراجعینی که برای درمان مشکلات حاد و یا مزمن روحی و روانی مراجعه کردند، اغلب مشکلات آنها ناشی از مشکلات دوران کودکی بوده است. مشکلاتی چون تبعیض والدین بین دختر و پسر، بین فرزند با فرزندان دیگر، بیتوجهی عاطفی، عدم دریافت محبت و عشق به خصوص از ناحیه مادر بوده است که به صورت بروز رفتار حسادت در برخورد با دیگران و با مشاهده هر چیزی که در زندگی کنونی آنها گم شده، در جستجوی دریافت آن در زندگی و فرد دیگرند. این افراد، اغلب از احساس ناامنی، ترس و اضطراب رنج میبرند.
چطور حسادت در سطح جامعه فراگیر و به چشم و همچشمی بدل میشود؟
چشم و همچشمی از جمله خصوصیاتی است که متاسفانه به عنوان یک ویژگی منفی در فرهنگ ایران جا افتاده است به نحوی که سبک زندگی افراد بیشتر بر اساس تقلید و چشم و هم چشمی به زندگی اطرافیان شکل میگیرد تا بر اساس نیازها و خواستههای واقعی افراد. در واقع چشم و همچشمی با وجودی که در سالهای دور در فرهنگ ایرانی بوده، اما زندگی مدرن و پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی، سرعت بیشتری به شکلگیری آن در بین خانوادهها داده است به نحوی که آرام آرام به اسبابی برای فخرفروشی بین افراد جامعه تبدیل شده است. اگر سری به شبکههای اینستاگرام و فیسبوک بزنید بهراحتی میتوانید به عمق این فرهنگ غلط پی ببرید.
اما چه چیزی به افزایش چشم و همچشمی و به اصطلاح عام «پز دادن» در بین افراد جامعه میانجامد؟
با توجه به نکات مطرح شده در نظریه فروید و تجربیات کلینیکی روانشناسان میتوان دقیقتر به این سوال پاسخ داد. نتیجه چشم و همچشمی، پُزدادن فرد به داشتههای خود است، و چون این احساس، برخواسته از توان درونی و واقعی نیست، لذا در درون، اینگونه افراد احساس پوچی و ناتوانی میکنند اما این درون ناتوان را میخواهند با مثلا تغییر وسایل خانه، خرید اشیا جدید، تعویض زودبهزود دکور خانه، خرید لباسهای گرانقیمت پنهان کنند و بپوشانند و در واقع به سرکوبی سریعتر و راحتتر نیازها و خواستههای اصلی خود بپردازند. مانند نیاز به امنیت، نیاز به محبت، نیاز به توجه و … در حالی که ترس، خشم و ناامنی در فرد، با چشم و همچشمی نه تنها حل نمیشود بلکه بر آتش حسادت فرد از درون نفت بیشتری میافزاید. اینگونه در عمل نه تنها فرد برطرفسازی نیازهای خود را چاره نمیکند که آنها را موقتا با اینگونه پزدادنها سرکوب میکند.
حسادت و چشم و همچشمی آثار روحی و روانی(عقدههای روحی)، رفتاری (حسادت در محیط کار به قیمت آسیبزدن به فرد دیگر، دروغ، بدگویی، غیبت و تهمت…) و آثار اجتماعی (فرد نسبت به جامعه بدبین و همیشه شاکی است) را در فرد سبب میشود و اگر به درمان ریشهای این مشکل نپردازد، امکان تبعات شدیدتری و ابتلاء به بیماریهایی چون وسواس و اضطراب و افسردگی را به دنبال خواهد داشت.