سومین فصل از سریال نون- خ (نورالدین خانزاده) در روزهایی که کرونا، وضعیت معیشتی نامناسب و ناامیدیهای دیگر بر فضای ایران سنگینی میکرد، مهمان روزهای نوروزی بود تا به گاه و بیگاه اندک لبخندی را بر لبان مردمان بنشاند.
فصل سوم سریال نون-خ به دنبال استقبالی که از فصلهای اول ودوم صورت گرفت، ساخته شد و در غیاب و عدم تداوم سریال پایتخت که تنها در دو قسمت پخش شد، به نوعی توانست خود را از زیر سایه آن سریال بیرون بکشد و هویت مستقلی برای خود تعریف کند.
در این فصل و همانند دو فصل پیشین، قصه در روستایی در کردستان میگذرد. داستان این مجموعه با ازدواج شیرین، دختر نورالدین آغاز میشود. داماد اما در شب عروسی گرفتار دزدان شده و از سوی نیروی انتظامی دستگیر و به زندان میافتد. در این میان شوهر خواهر نورالدین خانزاده، بهادر خان، به معدنی طلا دست پیدا میکند و به دنبال زدوبند با برخی از اهالی روستا و در رقابت پنهانی که با نون-خ دارد، اتفاقات بامزهای را موجب میشود. در سوی دیگر فردی که سال قبل از نون-خ قول گرفته بود اگر با دخترش ازدواج کند به او پولی خواهد داد، پیش از مرگش چهار و نیم میلیارد تومان به حساب نون-خ واریز میکند. پولی که امکان برداشت آن نیست که همین موضوع نیز دستمایه فضای طنزی ویژه میشود، همچنان که انفجار دینامیت در قسمتهای پایانی سریال و حضور گردشگران کرهای و نیز یک بیمار مبتلا به کرونا (با بازی علی صادقی) از بخشهای جذاب دیگر سریال به شمار میروند.
فیلمنامهای با دیالوگنویسیهای پرکشش
یکی از موفقیتهای سریال نون- خ را باید در دیالوگهای طنز آن جستوجو کرد که در فصل سوم در مقایسه با فصلهای قبلی به خوبی جا افتاد و موقعیتش را تثبیت کرده است. اگر چه نقش سعید آقاخانی را در ایدههای اولیه و طرح اصلی فیلمنامه نمیتوان نادیده انگاشت اما حضور امیر وفایی به عنوان فیلمنامهنویس اصلی سریال جایگاه دیالوگنویسی در این سریال را کیفیت بهتری بخشیده است. وفایی که طنزنویسی را از برنامه نود شروع کرد، با نوشتن دیالوگهای مجموعه دورهمی (مهران مدیری) به شهرتی بالا رسید، چرا که نمایشهای طنز این تاکشوی تلویزیونی از جمله موفقترین بخشهای این برنامه به شمار میآید و اقبال فراوانی به آن شده است. در سریال نون-خ اگر چه دیالوگها و گفتوگوهای میان شخصیتها به خوبی جا افتاده و موقعیتهای چالشبرانگیزی نیز ایجاد کرده است، اما فضا به سمتی سوق داده شده که بار تصویری اثر را تا اندازهای کاسته است و بنابراین این خطر وجود دارد.
بازیگران بومی؛ قلب تپنده سریال
بخش مهمی از توفیق سریال نون-خ را باید در بهرهگیری بهجا از بازیگران بومی به حساب آورد که به خوبی در ساختار سریال جا افتادهاند. اگر چه به نظر میرسد آقاخانی سعی کرده در هر فصل دستکم از یک بازیگر معروف دیگر هم کمک بگیرد که در این فصل نیز علی صادقی و شقایق دهقان به سریال اضافه شدهاند، اما در کل بار اصلی سریال در بخش بازیها روی بازیگران بومی و غیر معروف میگردد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کاظم نوربخش، بازیگر نقش سلمان (چاقترین بازیگر سریال) که تحقیقا با همین سریال به شهرت رسید، از جمله این بازیگرهاست. او همان شخصی است که به عنوان خواستگار سمج دختر نورالدین در سریال به ایفای نقش میپردازد و به گاه، حرفهای روشنفکرانهای هم از او تراوش میکند. بهرهگیری از شخصیتهای چاق که صورت جذابی هم نزد تماشاگر داشته باشند از جمله سنتهای نسبتا ماندگار آثار کمدی است که اوج آن را میتوان در شخصیت هاردی جستوجو کرد و در ایران نیز چهرههایی چون اکبر عبدی نمادی موفق از این تیپ شخصیتها هستند.
کارگردان اگرچه در بهرهگیری از تحرکات فیزیکی این بازیگر نتوانسته آنچنان موفق باشد، اما با ایجاد برخی المانهای ثابت توانسته از او یک تیپ نسبتا ثابت اما متفاوت با سایر تیپهای کمدینهای چاق بر جای گذارد. تکیهکلامهای خاصی که با اعتماد به نفسی ویژه بیان میشود و به خصوص خندههای هیستریک و ویژهاش از جمله این ویژگیهاست. نکته جالب توجه این که در ماههای قبل از فیلمبرداری شایعه بازی اکبر عبدی در این سریال نیز به گوش میرسید و حتی خبر آن نیز منتشر شد، اما مشخص نشد که چرا او در نهایت نپذیرفت در سریال ایفای نقش کند.
دو بازیگر دیگر نیز با اضافه شدن به سریال در قسمت سوم توانستند تا حدودی نقش خود را تثبیت و به بار کمدی اثر اضافه کنند. نخست یدالله شادمانی، بازیگر ۷۲ ساله کرمانی که نقش بهادر (داماد نورالدین و کاشف معدن طلا) را بازی میکند. نقشی که گفته میشد قرار بود اکبر عبدی در آن ایفای نقش کند اما به دلایلی از جمله کسالت عبدی به او محول شد. او به خوبی توانست نقش یک شخصیت نسبتا متفاوت را ایفا کند که در نمایشهای روحوضی نمونههای آن را بسیار دیدهایم. شخصیتی فرعی که به مرور خود را به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی به نمایش تحمیل میکند. بازیگر دیگر ایفاگر نقش سرکارگر و عاقد روستاست که چه از نظر تیپ و لهجه و فیزیک به سرعت در نقش خود جا افتاده است.
در میان بازیگران زن تنها یک نقش توانسته تا حدودی جلب توجه و خود را از بقیه نقشها جدا کند. زنان، به دلیل همان محدودیتهایی که در فضای ایران برای آنها وجود دارد، اصولا در نقشها کمتر میتوانند جلوه کمدی داشته باشند اما کارگردان سریال نون- خ توانست با اضافه کردن یک ویژگی نسبتا مردانه (جدی و خشن بودن) آن را در یک نقش زنانه به خوبی جا بیندازد.
صهبا شرافتی که ایفاگر نقش روناک است، بازیگری اهل کردستان است که تکیهکلام او با عنوان دوغ یا نوشابه در یکی از بخشهای سریال، به سرعت در شبکههای اجتماعی معروف شد. این تکیهکلام وقتی عنوان شد که مهمانان بسیاری از خانواده داماد به منزل دایی روناک آمده بودند و او مسئول تقسیم غذا بود و چون سفارش غذا بسیار زیاد و تعداد مهمانان هم فراوان بود، او با ترفند تهدید توانست مهمانان را به عقبنشینی وادارد. اوج نقش او زمانی بود که همگان دریافتند او به زبان کرهای هم مسلط است و نقش مترجم کرهای را از میانههای سریال برای گردشگران بر عهده گرفت.
موسیقی محلی کردی و گسترش آن به کردهای دیگر نقاط ایران
همانند دو فصل قبلی از جمله وجه اصلی سریال موسیقی آن است و آن نه موسیقی اصلی که موسیقیای که در حاشیه و در پسزمینه رخدادها استفاده میشود. در فصلهای قبلی کارگردان به خوبی از فضای موسیقی کردستان در لابهلای فیلم بهره گرفته است، اما در این فصل او به سراغ موسیقی کردهای دیگر مناطق ایران هم رفته است و مخاطب موسیقی کردهای آذزبایجان و حتی کردهای کرمانجی را در این فصل میشنود که از جمله آنها صدا و ساز سهراب محمدی، از استادان نامدار موسیقی کردی کرمانجی خراسانی، است که یکی دو سال قبل درگذشته بود.
حاشیههای فصل سوم از تغییر شغل تا حذف شجریان
فصل سوم سریال نون-خ بدون حاشیه نبود و طبیعی است که بیشترین حاشیه را در تمامی این سالها برای سریالهای پرطرفدار، خود صدا و سیما ایجاد میکند. ساختار چندگانه تصمیمگیری در صدا و سیما سبب میشود تا یک سریال از مرحله تصویب فیلمنامه تا ساخت و تدوین و آهنگسازی و اجرا، مدام زیر تیغ سانسور باشد. تا این جای قضیه طبیعی است، چرا که تهیهکننده و عوامل سریال در یک همزیستی مسالمتآمیز به این جمعبندی رسیدهاند که در یک نقطه به اشتراک برسند و آن تامین دیدگاههای صدا و سیما است که البته به نوعی بیانکننده نگاه کلی حاکمیت است. برای نمونه در هر سریالی حتما باید موضوع ازدواج و فرزندآوری در زمره محورهای اصلی باشد و مدام در دیالوگهای آثار تلویزیونی بر آن تاکید شود و شخصیتهای مختلف تلویزیونی درباره آن صحبت کنند. چرا که یکی از تاکیدات رهبر ایران بر ازدواج و فرزندآوری است و رشد کم جمعیت در ایران نیز این خطر را افزوده است. در همین سریال میبینیم که سریال با یک عروسی شروع میشود، در کنار عروس زنی است باردار، چند تن از شخصیتهای اصلی سریال به دنبال ازدواجکردن هستند و … خود نون-خ دردسر ازدواج مجدد را دارد. از این منظر توافقات کلی وجود دارد و نویسندگان و تهیهکنندگان سعی میکنند چنین چارچوبهایی را رعایت کنند، ضمن آن که مسائلی چون پوششهای سفت و سختتر و علائمی که بروزات مذهبی دارند، مثل نماز و اذان و دعا و استفاده از واژههای مذهبی و دینی نیز باید به کرات در سریالها مورد استفاده قرار بگیرد تا رضایت خاطر علمای قم و قشری از مذهبیون را هم تامین کند. تمامی این موارد جدای از این که رعایت میشود، در یک توافق ناگفته به حساب فیلمساز نوشته میشود و نه بار تحمیلی صدا و سیما، اما به دلیل تعدد مراکز تصمیمگیری و حساسیتهایی که هرازگاه از گوشهای از جامعه تصمیمگیر بیرون میزند، آنها تا آخرین لحظات هم در معرض خطر قرار دارند که سعی میکنند گیر و گرفتهایی که به هم میدهند را به حوزه عمومی نکشانند اما گاه مواردی از دست همه خارج میشود و پای ناظر نهایی را به میان میکشد و برطرف سازی حساسیتهای او در نهایت اسباب شایعات میشود. از جمله این شایعات که در فضای مجازی نیز گسترش یافت تغیر شغل یکی از شخصیتهای اصلی از مردهشوری به دلاکی حمام است.
بهادرخان در واقع مردهشور است که مشخص نیست برای چه در آخرین لحظات به دلاک تغییر نام داده است. برای نمونه در دقیقه ۳۷ قسمت سوم این سریال به وضوح مشخص است که شغل بهادر مردهشوری است جایی که نون-خ به او میگوید اگر من زودتر از تو بمیرم وصیت کردم که تو مرا نشوری. اما مشخص نیست که چرا در بخشهای دیگر از او به عنوان دلاک یاد میشود.
حاشیه دیگر تاخیر ۳۵ دقیقهای در پخش قسمت پانزدهم سریال بود که شایعهای را دامن زد و آن حذف ترانهای از شجریان از سریال بود که کارگران معدن طلا خوانده بودند. اگر چه مهدی فرجی در گفتوگو با خبرگزاری صبا این موضوع را تکذیب کرد.