نگاهی به تحولات سیاسی چهل سال گذشته ایران نشان میدهد حکومت جمهوری اسلامی در تاریخ دشمنی خود با اسرائیل چندان هم دشمن این کشور نبوده است.
با وجود اعلام برنامههای ایدئولوژیک علنی رهبران حکومت جمهوری اسلامی برای نابودی اسرائیل، برگزاری تظاهرات سالانه در پایان ماه رمضان علیه اسرائیل و لگد کردن پرچمش، همچنین درگیریهای نیابتی گاهوبیگاه در کشورهای همسایه با اسرائیل و موشکپرانیهای محدود، سیاست کلی در ایران از دوران پهلوی دوم، آشتی پنهان بر سر منافع کلان سیاسی در خاورمیانه با اسرائیل و قرار داشتن در مسیر سیاست کلان جهانی برای تامین امنیت مرزهای جهانی، با دنیای اسلام و البته مرزهای اسرائیل است.
ایران و اسرائیل، دشمن یا متحد؟
از زمان تشکیل دولت اسرائیل تاکنون، هیچ برخورد و جنگی که به رویارویی سخت و جدی ایران با اسرائیل منجر شده باشد رخ نداده است. در عوض، ایران در دوران تحریم نفتی و جنگ اعراب با اسرائیل مهمترین حامی پنهان و بعدتر، آشکار اسرائیل بود.
اگر این نسبت را برابر درگیری حکومت جمهوری اسلامی با کشورهای عرب همسایه بگذاریم و میزان دخالت و درگیری این حکومت از ابتدای انقلاب ایران برای مثال در افغانستان و بعضی دیگر از کشورهای همسایه را مبنای بررسی خود قرار دهیم، روشن میشود اسرائیل هرگز دشمن درجهیک ایران در خاورمیانه نبوده و بعید است پس از این هم چنین موضوعی را بتوان بهعنوان فرض قطعی پذیرفت.
جنگ ایران و عراق، اتحاد در سایه ایران و اسرائیل
اگر در صحنه سیاست نگاهی به تاریخ جنگ ایران و عراق بیندازیم، متوجه میشویم مثلا در ماجرای نابودی رآکتور اتمی «اسیراک» عراق، در دوران جنگ ایران و عراق، با وجود دشمنی آشکار روحالله خمینی رهبر ایران با اسرائیل، این دو کشور عملا در نقش متحدانی با یک هدف ظاهر شدند و درحالی که حمله هوایی ایران موجب نابودی رآکتور اتمی عراق نشد، حمله هوایی اسرائیل در همان زمان این رآکتور را نابود کرد. این در حالی بود که کشور فرانسه که عملا در جمع متحدان اروپایی اسرائیل بود و پناهگاه رهبر جمهوری اسلامی در دوران تبعید به شمار میآمد این رآکتور را به عراق فروخته بود.
در ماجرای فروش اسلحه به ایران در اوج جنگ و شرایطی که نیروهای ایران تلفات شدیدی را از عراق متحمل شده بودند، این اسرائیل بود که با کنار گذاشتن دشمنی ایدئولوژیک، بر اساس منافع مشترک ملی در خاورمیانه، از ایران حمایت تسلیحاتی کرد و ایران نیز این کمک را قبول کرد. فروش «موشک ضدتانک تاو» مهمترین عامل بر هم خوردن شرایط جنگ در آن دوره بود.
مقابله موثر با حملات ارتش قوی صدام در عملیات والفجر ۸ و تسخیر منطقه فاو در عراق که معادلات جنگ را بر هم زد و یک بار دیگر پس از ابتدای دهه شصت، متحدان عراق در جنگ با حکومت ایران را نگران کرد، نتیجه کمک تسلیحاتی اسرائیل به ایران بود. موضوع تبادل اطلاعات محرمانه نظامی در دوران جنگ ایران و عراق، میان ایران و اسرائیل نیز مسئلهای است که روشن شده است.
مابقی ماجرای رابطه ایران و اسرائیل و برنامه موازنه قدرت و آشتی در خاورمیانه
اما این همه ماجرای رابطه ایران و اسرائیل نیست. در یک فرض دیگر میتوان اینطور در نظر گرفت که تلاش ایران برای حضور در مرزهای اسرائیل با تاسیس حزبالله لبنان و حمایت از بشار اسد در سوریه و گروههای معارض فلسطینی از یک طرف و حضور اسرائیل در مرزهای ایران با کمک متحدان در کردستان عراق و کشورهای شمالی و بهتازگی کشورهای عربی منطقه بیش از آنکه در تلاشی ۳۰ ساله پس از جنگ برنامه جدی برای رویارویی سخت در مرزهای دو کشور باشد، بخشی از یک برنامه بینالمللی و موثر برای موازنه قدرت در خاورمیانه است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نگاهی به تاریخچه روابط اعراب و اسرائیل نشان میدهد پس از جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷، هیچگاه روابط این کشورها با اسرائیل بهخوبی امروز نبوده است. در شرایطی که روند صلح در خاورمیانه نه از دروازه مرزهای ایران، بلکه از مسیر جاده کشورهای عربی بهخصوص مصر و عربستان و متحدانشان میگذرد، اگر بپذیریم که بخشی از محرک بهبود روابط میان آنها تشدید دشمنی بر سر رقابت مذهبی میان ایران، اعراب و حتی ترکیه بر سر گسترش هلال شیعی در خاورمیانه است، باید پذیرفت هیچ برنامه سیاسی در سطح بینالملل برای کم کردن اصلیترین تنش منطقه خاورمیانه، آفریقا و اروپا مهمتر از مناقشه میان اعراب و اسرائیل نبوده است. به این موضوع در بخش پایانی این دیدگاه نگاهی دقیقتر خواهیم داشت.
مشتری اصلی نفت ایران روی آب، در دوران تحریم اسرائیل توسط اعراب و تحریم ایران توسط آمریکا
حال اگر یک قدم پیشتر برداریم، نگاهی به مشتریان روی آب نفت ایران نشان میدهد که این مشتریان در دوران تحریم و جنگ در چهل سال اخیر با دوران تحریم نفتی اسرائیل توسط اعراب تغییر چندانی نکردهاند. در پرونده فروش نفت در دوران تحریم اگر یک نقطه تاریک و مرتبط با امنیت ملی وجود داشته باشد که هرگز اشاره به آن نشده، این است که مشتری اصلی خرید نفت ایران در این دوره طبق اسناد و مدارک منتشر شده نه هند بوده است، نه روسیه و نه چین. حتی کشورهای دوردستی مانند ونزوئلا نیز تنها نمایشی نهچندان باورپذیر از مسیر تجارت نفت ایران در شرایط تحریماند.
اگر این احتمال را مطرح کنیم که دلالان شرکتهای بزرگ چندملیتی که بخشی از منافع آنها مستقیم در بقای کشور اسرائیل و حمایت مالی و سیاسی از آن نهفته است، مشتری طلای سیاه ایران در دوران تحریم و همان مسیر پنهانشده برای شکست فشار حداکثری آمریکا هستند، شاید چندان بیراه نگفته باشیم.
کلید توسعه صنعت هستهای ایران در جیب پاکستان
کمی پیشتر اگر بیاییم، موضوع رقابت هستهای ایران، اعراب و اسرائیل نیز میتواند یک کلید ساده داشته باشد و این کلید پاکستان است، جایی که صحنه اصلی حضور امنیتی آمریکا، اسرائیل و غرب است. بسیاری از تحلیلگران سیاسی بارها گفتهاند آغاز دوباره فعالیت هستهای ایران در دهه هفتاد در روابط مخفی با پاکستان برای ایجاد تاسیسات جدید و مدرن شکل گرفت. بازار سیاه پاکستان همچنان نقطه اصلی هدف ایران برای تامین قطعات حساس این صنعت است، جایی که کمتر پیش میآید بدون اشراف آمریکا، اسرائیل و البته روسیه امکان خریدوفروش اینگونه تسلیحات وجود داشته باشد.
آیا نمیتوان برابر کسانی که چنین تحلیلی را باورپذیر نمیدانند این موضوع را مطرح کرد که میزان دسترسی اسرائیل به اطلاعات فوقمحرمانه هستهای ایران، احتمالا دستکم در بخشی از موارد، از جایی آمده که بازار خرید این تسلیحات و اطلاعات در منطقه است؟ جایی که با پول میتوان آنچه فرصتی است برای رشد صنعت هستهای در کشوری مانند ایران، خرید.
حمله به سایت هستهای نطنز و چند سناریو
در حمله اخیر به سایت هستهای نطنز نیز با شرحی که گفته شد، همان قدر که فرض حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای حکومت ایران بهعنوان تلاش برای برهم زدن مذاکره برجام قابلقبول است، یا فرض برنامهریزی انفجار در سایت نطنز بر اساس بلوفهای پیشرفت هستهای جمهوری اسلامی برای پیشبرد سریع مذاکرات قابل توجه است، درنظر گرفتن این حملات و اساس موضوع هستهای ایران بهعنوان پوششی غیرواقعی برای برنامه مدیریت تنش به نفع منافع کلان متحدان جهانی اسرائیل را نیز نمیتوان رد کرد.
نباید فراموش کنیم حمایت از اعلام شیعه بهعنوان مذهب رسمی ایران در عصر صفویه برنامه سیاسی جهانی برای ایجاد توازن قدرت در مرزهای اروپا زیر ضرب حمله مسلمانان و نبردهای چندصد ساله مذهبی، مقدمه تغییر بزرگ نقشه خاورمیانه و بخشی از آفریقا بود. این توپولوژی سیاسی بر اساس منافع ملی و کلان جهانی طرحریزی شد و احتمالا رقابتی مذهبی به آن معنا نبوده است.
امروز هم این فرض را نمیتوان رد کرد که شاید موضوع هلال شیعه و تهدید ایران برای امنیت جهانی و خاورمیانه، همینطور نمایش درگیریهای محدود گاهوبیگاه نظامی ایران و اسرائیل بر اساس دشمنی ایدئولوژیک، مانند دورههای گذشته بخشی از یک برنامه کنترل تنش کلان جهانی و در جهت حفظ امنیت پایدار اسرائیل و تحقق برنامههای پیچیده استراتژیستهای صحنه سیاست و سرمایه باشد.
در جمعبندی، ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که به نظر میآید در پس دشمنی امروز، رابطه ایران و اسرائیل همیشه در طول دوران پس از تاسیس این کشور، گره کور روابط و مشکلات منطقهای اسرائیل را به نفع ثبات آن در سطح خاورمیانه باز کرده است.